• کد خبر: 9722
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:5 اسفند 1402 ساعت: 13:49
نگاهی به کتاب الگوهای فیلمنامه نویسی

مطالعه تطبیقی ساختار روایی در نظریه های فیلمنامه نویسی

کتاب «الگوهای فیلمنامه نویسی -مطالعه تطبیقی ساختار روایی در نظریه‌های فیلمنامه نویسی» از همان ابتدا با مصور کردن تصویر چهار نظریه‌پرداز مهم در فیلمنامه‌نویسی جهان بر روی جلد، برای خواننده مشخص می‌کند که قرار است با چه موضوعاتی در کتاب روبرو باشد.


پژوهش و تالیف: مرتضی شاپوری

سال انتشار:  ۱۴۰۱

ناشر: نشر عمیق

کتاب «الگوهای فیلمنامه نویسی -مطالعه تطبیقی ساختار روایی در نظریه‌های فیلمنامه نویسی» اثری است به تالیف مرتضی شاپوری که در سال ۱۴۰۱ توسط نشر عمیق انتشار یافته است. این کتاب که در ۱۴۵ صفحه و در ۳ فصل نگاشته است، از همان ابتدا با مصور کردن تصویر چهار نظریه‌پرداز مهم در فیلمنامه‌نویسی جهان بر روی جلد، برای خواننده مشخص می‌کند که قرار است با چه موضوعاتی در کتاب روبرو باشد.

نویسنده در این کتاب با رویکردی تطبیقی مهم‌ترین نظریه‌های فیلمنامه‌نویسی را از نظر ساختاری و کیفی مورد تحلیل و توصیف قرار می‎‌دهد و کمک می‌کند تا منتقدین و نویسندگان در حوزه فیلمنامه‌نویسی و تحلیل فیلم به مثابه متن،  با رویکرد مشخص و ساختارمندتری به نگارش و یا بررسی آثار سینمایی بپردازند. او در این کتاب می‌کوشد با توضیح، تطبیق و جمع بندی چهار الگوی روایی از نظریه پردازانی چون؛ سید فیلد، کریستوفر ووگلر، رابرت مک کی و جان تروبی، به شکل و شمایل ساده و قابل فهمی از این نظریه ها دست یابد و باب مکاشفه را برای شناخت و درک صحیح این نظریه‌ها بر مبنای ساختار سه پرده‌ای درام از نظر ارسطو باز می‌کند تا از این رهگذر به این مهم دست یابد که در هر نظریه تاکید و تمرکز روی کدام مولفه‌ها و با چه رویکردی است.

همان طورکه در فصل اول پیش درآمدی از تاریخ فیلمنامه نویسی را در گذر تحولات صنعتی سینما به دست می‌دهد و در ادامه با التزام بر ساختار سه پرده‌ای الگوی درام ارسطویی مباحث خود را شرح و بسط می‌دهد. در فصل دوم، نویسنده کتاب مستقیما به سراغ این چهار نظریه‌پرداز بزرگ سینمایی می‌رود که سینمای جهان را در قرن بیست و بیست‌و‌یک کاملا تحت تاثیر خویش قرار داده‌اند. ترتیب پرداختن به این نظریه‌پردازان صرفا با اولویت تقدم و تاخری است که آنها در سیر شکل‌گیری مباحث نظری در باب فیلمنامه نویسی داشته‌اند. به همین دلیل در ابتدای فصل دوم، نویسنده کتاب به توضییح و تبیین الگوی پیرنگ محور از منظر سیدفیلد می‌پردازد؛ که اولین نظریه‌پرداز و پایه‌گذار در نگرش ساختارمند و الگو پذیر در فیلمنامه نویسی جهان است. در این قسمت الگوی ساختار سه‌پرده‌ای سید فیلد و الگوی زمانی او در هر پرده از ساختار روایت عنوان می‌شود، و مولفه های چون؛ شخصیت، کشمکش، گفتگو در روایت شناسی از منظر سید فیلد بررسی می‌شود.

دومین نظریه‌پرداز کریستوفرووگلر است که الگوی سفر قهرمان را مبتنی بر کتاب هزار چهره از جوزف کمبل و نظریه روان‌شناسی کارل گوستاو یونگ شکل داده است. نویسنده الگوی دوازده مرحله‌ای سفر قهرمان را با محوریت شخصیت تشریح می‌کند و به معرفی کهن الگوهایی از یونگ می‌پردازد که با این ساختار روایی ارتباط تنگاتنگی دارند.

سومین نظریه‌پرداز رابرت مک‌کی با الگوی جست‌و‌جو و کتاب پر سر و صدایش داستان است. کتابی که در آن مک‌کی نگاهی متفاوت به ساختار، سبک و اصول فیلمنامه‌نویسی دارد. در این قسمت خواننده با انواع ساختار روایی-شاه‌‌پیرنگ، خرده‌پیرنگ، ضدپیرنگ- ژانرهای سینمایی، شخصیت، قهرمان، کشمکش، عناصرداستان، طراحی پرده و دیالوگ نویسی از منظر مک‌کی آشنا می‌شود. نویسنده مهم‌ترین شیوه روایت‌گری در الگوی جست‌و جو را در هم تنیدگی ساختار، داستان و شخصیت بیان می‌کند چرا که به عقیده رابرت مک‌کی؛ ساختار همان شخصیت و شخصیت همان ساختار است.

چهارمین نظریه پرداز جان تروبی است که الگوی بیست و دو گام سازنده تمام ارگانیک خود را درمقابل الگوی میکانیکی ساختار سه پرده‌ای قرار داده است. در الگوی جان تروبی داستان از آغاز تا پایان هفت گام طی می‌کند و پس از آن در ۲۲ مرحله قوام می‌یابد که مربوط به میانه داستان است.

نگاه جان تروبی مانند کریستوفر ووگلر به فیلمنامه نویسی شخصیت محور است، با این تفاوت که در الگوی او فقط یک شخصیت برجسته نمی‌شود بلکه شبکه‌ای از شخصیت‌ها نمود پیدا کرده و نقش آنها را در ساختار روایی بررسی می‌کند. نویسنده در هر نظریه مراحل ساختاری هر الگو را به صورت تفکیک شده با رسم نمودار و جدول، به روشنی نشان داده است.

در فصل سوم کتاب،  چهار ساختار روایی که در فصل دوم به آن پرداخت شده بود، مورد مطالعه تطبیقی قرار گرفته است. از این رو در ابتدا شش عنصر مهم در روایتگری، پیرنگ، نقاط عطف، درون مایه، شخصیت، تحول‌شخصیت و همذات پنداری در  هر چهار نظریه در تطبیق با یکدیگر قرار می گیرد تا مشخص شود ساختار روایی در این چهار الگو از چه جنبه‌های دارای شباهت و یا در تمایز با یکدیگر هستند.

در پایان این فصل، دو مبحث تطبیقی، عناصر داستان و مراحل ساختار روایی نظریه‌ها در تناظر یکدیگر در دو جدول مجزا به صورت مشخص بیان شده است.

نویسنده در پایان یافته‌های خود را با این صورت بندی عنوان می‌کند که که شیوه روایت در هر چهار نظریه قابل انطباق با ساختار سه پرده‌ای است و شیوه روایت متداول در سینما، همان شیوه شاه پیرنگ از نگاه مک کی است. همچنین وجه‌های تمایزی در این چهار الگو در شیوه نگرش به روایت وجود دارد، مثلا در یک الگو تمرکز بیش‌تر بر شخصیت، و در الگوی دیگر، تمرکز بیشتر بر ماجراست و یا استفاده‌های نحوی از نقاط عطف، میزان تاکید فیلمنامه نویس بر تحول و تغییر شخصیت در هر الگو متفاوت است.

سمیه نجفی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید