«ضد» از نظر ژانر یک فیلم جاسوسی و عاشقانه محسوب میشود اما علاقه خودم همان طور که اشاره کردم به ایفای نقش در فیلمهای اجتماعی است.
فیلم سینمایی «ضد» به عنوان دومین فیلم بلند سینمایی در کارنامه کارگردانی امیرعباس ربیعی، این روزها در حال اکران است. این فیلم سینمایی که فیلمنامه آن را حسین ترابنژاد نوشته است، به ماجرای نفوذ منافقین در حزب جمهوری اسلامی و بمبگذاری در حزب در سال ۱۳۶۰ میپردازد.
مهدی نصرتی نیز که به عنوان بازیگر نقش اصلی در دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی حضور داشته، در این گفتگو درباره دلایل ایفای نقش در فیلمهای سیاسی و چالشهایی که برای بازیگر ایجاد میکند، به ارائه نقطهنظرات خود پرداخته است.
نصرتی برای اولین بار با فیلم سینمایی «لباس شخصی» به کارگردانی و نویسندگی امیرعباس ربیعی در جشنواره فیلم فجر سی و هشتم حضور پیدا کرد. او در دومین حضور خود با فیلم ضد و به کارگردانی عباس رفیعی نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره چهلم شد و همچنین جایزه بازیگر جشنواره مقاومت را به دست آورد. گفتگوی ماهنامه صبا با این بازیگر را در ادامه میخوانید.
به عنوان سوال اول درباره همکاری شما با عباس ربیعی صحبت کنیم؛ بازی اول شما در اثر توقیف شده او به نام لباس شخصی بود و حالا در دومین تجربه باز هم در کاری از او حضور دارید. درباره این همکاری و نقشتان در فیلم ضد بگویید
تجربه کار کردن با امیرعباس ربیعی در پروژه «لباس شخصی» بسیار برای من شیرین بود. سلیقه بازیگری و بازیگردانی بسیار به نگاه و سلیقه من نزدیک است. برنامه خاصی برای همکاری در دومین فیلم نداشتیم اما طی دو سال پس از جشنواره سیوهشتم که فیلم «لباس شخصی» رونمایی شد، همه چیز تحت تأثیر کرونا بود و به همین دلیل کمکار بودم. پیشنهادهایی به من میشد که نقشها را دوست نداشتم و ترجیح میدادم آنها را بازی نکنم. منتظر نقشها و قصههای متفاوتتری بودم.
با وجود آنکه فیلم «ضد» برای امیرعباس ربیعی بود، فیلمبرداری آن را هاشم مرادی برعهده داشت که پیشتر «لباس شخصی» را فیلمبرداری کرده بود و حتی طراح صحنه و لباس هر دو پروژه هم دکتر محمدرضا شجاعی عزیز بود، احساس کردم تفاوتهای خیلی زیادی میان نقش سعید در فیلم «ضد» با یاسر در «لباس شخصی» وجود دارد. قصه فیلم هم پرداخت خوبی داشت. تجربه همکاری قبلیام با این تیم هم برایم بسیار خوشایند بود و نتیجه خوبی به همراه داشت. به دلیل جمیع این موارد ایفای نقش در «ضد» را پذیرفتم.
با توجه به اینکه اشاره کردید علاقهای به بازی در برخی پیشنهادها نداشتید، آیا بازی در نقشهای سیاسی را دوستتر دارید؟
اساساً علاقهای تکرار بازی در یک ژانر خاص ندارم. «ضد» از نظر ژانر یک فیلم جاسوسی و عاشقانه محسوب میشود اما علاقه خودم به ایفای نقش در فیلمهای اجتماعی است. نه اینکه فیلمهای اجتماعی وجهه بهتری داشته باشند، اما بهعنوان بازیگر احساس میکنم تنوع نقشهای بیشتری در فیلمهای اجتماعی وجود دارد.
اما نقش شما در فیلم ضد کاملا سیاسی است.
آنگونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل اینکه تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد میکند. امیرعباس ربیعی هر چقدر هم که اعتقادهای سیاسی داشته باشد، در نهایت هنر برایش ارجحیت دارد. در خروجی کار، ربیعی انصاف به خرج داده و باعث شده است نقشها در فیلم «لباس شخصی» و فیلم «ضد» تکبعدی نباشند. در این آثار نقشهای خوب قصه هم نقاط ضعف دارند و این عین زندگی است. از این جهت برای منِ بازیگر تنوع دارد و این ترس برایم وجود ندارد که در کارهای ربیعی گرفتار کلیشه شوم زیرا نقشها شبیه ابرقهرمانها نیستند. «سعید» در تمام کارهایی که انجام میدهد، مبتدی است. ۲ سال پیش سمپات مجاهدین بوده ولی در حال حاضر در حزب جمهوری حضور دارد. سرگشتگی «سعید» ادا نیست و واقعاً گرفتار آن است؛ این سرگشتی در وجه عاشقانه و همچنین سیاسی زندگیاش وجود دارد. به سردرگمی «سعید» فکر کرده بودم ولی خود من هم در جای جای فیلمبرداری از شخصیت دور میشدم و سعی میکردم دوباره به آن نزدیک شوم. برای همین از امیرعباس ربیعی کمک میگرفتم و تحلیل بازیگران مقابلم را میشنیدم. کلاً در فیلم «ضد» برای ایفای نقش «سعید» حرف گوشکن شده بودم زیرا دچار تردید میشدم.
با بررسی دو کار اخیر عباس ربیعی به نظر میرسد او غیر از عوامل پشت دوربین، در زمینه ترکیب بازیگران هم به دنبال تشکیل یک تیم همراه برای ادامه فیلمسازی است. شما هم چنین برداشتی دارید؟
در زمینه بازیگران اصلی که اینگونه نیست. غیر از من دیگر بازیگران اصلی فیلم «ضد» عبارتند از لیلا زارع، لیندا کیانی و نادر سلیمانی که در فیلم «لباس شخصی» نبودند. در زمینه بازیگران فرعی اما بله این اتفاق افتاده و از برخی بازیگران همان پروژه در این کار نیز استفاده شده است. با این حال در این مورد طبیعتاً امیرعباس ربیعی باید پاسخگو باشد. من اطلاعی از این رویکرد ندارم. درباره انتخاب من این تکرار در ۲ پروژه اتفاق افتاده است اما دوستان دیگری در «لباس شخصی» چه در پشت صحنه و چه در ترکیب بازیگران بودند که در پروژه «ضد» حضور ندارند. جواب دقیقتر در این زمینه را خود امیرعباس ربیعی میتواند بدهد.
چقدر حضور در فیلمهای تاریخی و بویژه تاریخ معاصر دغدغه شماست؟
اساساً علاقهای تکرار بازی در یک ژانر خاص را ندارم. «ضد» از نظر ژانر یک فیلم جاسوسی و عاشقانه محسوب میشود اما علاقه خودم همان طور که اشاره کردم به ایفای نقش در فیلمهای اجتماعی است. نه اینکه فیلمهای اجتماعی وجهه بهتری داشته باشند، اما بهعنوان بازیگر احساس میکنم تنوع نقشهای بیشتری در فیلمهای اجتماعی وجود دارد و به همین دلیل علاقهمند ورود به این نوع از سینما هستم. چه امیرعباس ربیعی و چه دیگر کارگردانانی که با آنها کار نکردهام، اگر فیلم اجتماعی بسازند از آن استقبال میکنم. اگر ۲ نقش مشابه در ۲ فیلم پیشنهاد شود، احتمالاً فیلمی را که داستان اجتماعی داشته باشد را انتخاب خواهم کرد.
به کرونا و توقیف فیلم لباس شخصی اشاره کردید. این شرایط چقدر در کمتر دیده شدن شما تاثیر داشته است؟
قطعا تأثیر داشته است. خودم فکر میکردم با توجه به برنامهای که تیم تولید فیلم تدارک دیده و به گوش ما هم رسیده بود، قرار بود فیلم «لباس شخصی» پس از رونمایی در جشنواره روانه اکران شود. فیلم بهعنوان فیلم یک کارگردان فیلماولی به خوبی در جشنواره فیلم فجر دیده شد اما جلوی اکران عمومی آن را گرفتند. از طرف دیگر هم کرونا رسید و کلاً فعالیتهای سینمایی کاهش پیدا کرد. این شرایط با توقیف فیلم ما هم همراه شد و اتفاقی که باید رخ میداد کامل نشد. طبیعتاً در یک فیلم که بازی میکنید، بعد از آن در جشنواره اکران میشود و بعد مردم در اکران عمومی کار شما را میبینند و همین باعث میشود تا بهعنوان یک بازیگر، اتفاقی که باید برای شما بیفتد. گویی پروسه کار من در «لباس شخصی» با جلوگیری از اکران عموی آن، کامل نشد و اخته ماند. شاید اگر فیلم به موقع اکران میشد، من در جشنواره سال قبل هم میتوانستم فیلمی داشته باشم، نه اینکه با یک سال غیبت و با عوامل همان فیلم قبلی امکان حضور در جشنواره فجر را پیدا کنم.
به بازی در نقش سعید اشاره کردید و اینکه او یک مبتدی است، درواقع همان طور که در فیلم میبینیم او فردی مستأصل و در مواردی متزلزل است، کمی درباره ایفای این نقش بگویید.
درباره این استیصال و اضطرابی که اشاره میکنید، به سالها قبل از مقطعی که داستان فیلم شروع میشود بازمیگردد. فیلم در دهه ۶۰ روایت میشود اما به نظر میرسد سعید از سالها قبل دچار اضطراب و دوگانگیها در شخصیت خود است. این بخشی از تحلیل شخصیتی است که توسط فیلمنامهنویس و کارگردان به من منتقل شد و من هم برمبنای همان تلاش کردم شخصیت سعید شکل بگیرد. شخصیت پیچیدهای است که ایفای نقش آن برایم بسیار دوستداشتنی و البته خیلیخیلی سخت بود. هم به لحاظ فیزیکی و بیشتر به لحاظ روحی و روانی، نقش درگیرکنندهای بود. نقشی نبود که بتوان در روال عادی زندگی آن را ایفا کرد. از زمانی که صحنه فیلمبرداری را ترک میکردم، درگیر این کاراکتر بودم تا زمانی که فردا صبح مجدد سر صحنه حاضر شوم. لحظهای شخصیت «سعید» در طول فیلمبرداری من را رها نکرد. این تنها به دلیل وسواسهای من هم نیست، خود این شخصیت آنقدر قدرتمند است و جزئیات دارد و آنقدر با من متفاوت است که نمیتوانستم رفت و برگشت داشته باشم. وقتی احساس کردم با هدایت تیم سازنده روی ریل درست ایفای این نقش قرار گرفتهام، آن را به فال نیک گرفتم و با کمترین فاصله از آن در طول فیلمبرداری، زندگی کردم. پیچیدگی این کاراکتر به پیچیدگی زندگی افرادی برمیگردد که در دهه ۶۰ ممکن بود عشق و مشغلههایی هم داشته باشند اما همه آنها درگیر با سیاست شده بود. از دانشجو تا کارمند، در اوایل دهه ۶۰ سیاست زندگی همه آدمها را احاطه کرده بود. سعید هم به تبعیت از کل جامعه درگیر این شرایط بوده که در روند دراماتیزه شدن زندگیاش برای تبدیل شدن به یک روایت سینمایی این چالشها برایش پیچیدهتر هم شده، سعید کسی است که شاید میخواست یک زندگی عادی داشته باشد اما سیاست به جزئیات زندگیاش رخنه کرده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است