تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست!

«نبودنت» را باید از نبودن و جای خالی برخی سوژه‌ها در روایت و تصویر دنبال کرد. از تنهایی. از سکوت و غیاب!


برخی آثار را می‌توانیم از نام آن‌ها و معنای تحت‌الفظی‌شان مورد بررسی قرار دهیم. برخی دیگر هم هستند که ما را گمراه کرده و مخاطب را در پی تا‌ویل‌شان سردرگم می‌کنند.‌ فیلم «نبودنت» در زمره فیلم‌های نخست قرار می‌گیرد. می‌توانیم ردپای نبودن و غیاب را در میزانسن و ایده اولیه فیلم دنبال کنیم. البته شایان ذکر است که این نبودن و غیاب در ایده اولیه خلاصه نمی‌شود. در بسیاری از سویه‌ها این امر قابل ردیابی است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها میزانسن است. کاراکترها در لوکیشن‌هایی خالی و بدون هیچ ردپایی از حیات زندگی‌ می‌کنند. هیچ بویی از زندگی در این لوکیشن‌ها دیده نمی‌شود. در اکت بازیگران نیز شادی و نشاط حس نمی‌شود.

حال که داریم از جای خالی و نبودن‌ها می‌گوییم، باید به عنصری که نبودنش در فیلم حس می‌شود اشاره کنیم. به کشش و دغدغه‌ای که شخصیت اصلی (سحر دولتشاهی) دارد‌. او می‌خواهد به دنبال همسر گمشده‌اش برود. خب این ایده بسیار جذاب و موفق است. در فیلم‌هایی همچون «قصر شیرین» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» نمایانگر موفقیت این ایده است. البته در سینمای جهان نیز این استفاده از این ایده دیده می‌شود. معروف‌ترین آن فیلم «خواهر کوچک ما» ساخته کورئیدا است.

حال این ایده در فیلم «نبودنت» نیز مورد استفاده قرار گرفته. اما هیچ موفقیتی در جذب و همراهی مخاطب در آن دیده نمی‌شود. چرا که عشقی میان شخصیت اصلی و همسرش وجود ندارد. اگر عشقی در روایت و تصویر دیده می‌شد، مخاطب به شکلی سمپاتیک با اثر همراه شده و با آن ارتباط می‌گرفت. اما وقتی چنین امری به کار بسته نشده است، بیننده هم از «نبودنت» فاصله می‌گیرد.

در پایان باید به تلاش‌هایی که در ساحت تکنیک صورت گرفته اشاره کنیم. کاوه سجادی حسینی به عنوان کسی که تکنیک را در سینما می‌شناسد تلاش‌های زیادی برای ایجاد جریانی اتمسفریک در میزانسن انجام داده است.

*محراب توکلی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است