گفتوگو با پیروز ارجمند، آهنگساز و مدرس دانشگاه

شاهد افول جدی در موسیقی فیلم هستیم

پیروز ارجمند یکی از موسیقیدانان معاصر و صاحب نام کشور است.


پیروز ارجمند یکی از موسیقیدانان معاصر و صاحب نام کشور است. این آهنگساز و مدرس دانشگاه که دردهه‌های گذشته ساخت موسیقی بعضی از آثار سینمایی و تلویزیونی را به‌عهده داشت در سال‌های اخیر مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ ‌و ارشاد اسلامی نیز بود. ماهنامه صبا بنا دارد در سلسله گفتگوهایی با اساتید و هنرمندان به نقد و تحلیل بدنه سینما و تلویزیون بپردازد. در این شماره این ماهنامه با پیروز ارجمند درباره وضعیت فعلی موسیقی فیلم گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

از دیدگاه شما موسیقی فیلم در دو دهه اخیر چه فراز و نشیب‌هایی را طی کرده و امروز در چه جایگاهی قراردارد؟

فکرمی‌کنم به همان میزان که از دهه ۷۰ تا اواسط دهه ۸۰ به‌عنوان دوره طلایی در سینمای ما یاد می‌شود، درموسیقی فیلم هم همین بوده است. اگرچه امروز به تعبیری، دوره شکست و تاریکی سینما به شمارمی‌رود و طبیعی است که دیگر چیزی به نام موسیقیفیلم با امضای آثار آهنگسازان ایرانی نداریم. آنچه که امروز بر پرده سینما می‌بینیم فیلم‌های شبه‌طنزی است که عملا با آنچه به نام سینمای ایران می‌شناختیم قرابتی ندارد. در موسیقی فیلم هم این اتفاق افتاده و می‌توان گفت که شرایط دراین حوزه خوب نیست. نه‌تنها در سینما که اوضاع در مدیای تلویزیون و سریال‌ها هم به این شکل است. یعنی دیگر خبری از سریال‌های الف نیست، دست‌کم دریک دهه اخیر. یادم هست در دهه‌های ۷۰ و۸۰ وقتی اسم آهنگساز برروی پوستر فیلم‌ها قرارمی‌گرفت در فروش آن فیلم تاثیر زیادی داشت. دوره‌ درخشان موسیقی فیلم ایران در سینمای ایران دهه ۶۰-۷۰ است که به اوج می‌رسد. از اواسط دهه ۸۰ و سال‌های ۸۸ و۸۹ مجدداً افول داریم. حال حاضر بدترین روزهای تاریخ موسیقی فیلم است.

یعنی این میزان موسیقی فیلم و آهنگساز اهمیت داشت؟

بله، و بسیار بیشتر از آن چه تصور کنید. بسیاری ازاین آثار درقالب آلبوم منتشر می‌شدند و تیراژشان حتی از آلبوم‌های خواننده‌محور هم بیشتر بود. زمانی که موسیقی فیلم «سفر به چزابه» را ساختم با وجود آن‌که مضمون فیلم جنگی بود اما در سری اول نزدیک به ۳۰هزار نسخه آن به فروش رفت. یا همین‌طور وقتی موسیقی سریال «خط قرمز» را ساختم پیش‌بینی می‌شد که اگر منتشر می‌شد به فروش بالای صدهزارنسخه می‌رسید. اما امروز این رقم به شمارگان ۵۰۰ رسیده است. ضمن این‌که مخاطبان سینمارو و فیلم بین نسبت به دهه‌های هفتاد و هشتاد کمتر به سینما می‌روند، چون همان‌طور که  اشاره کردم، به ندرت اثر شاخصی تولید می‌شود که از موسیقی فیلم شاخصی هم برخوردار باشد. به بیان ساده‌تر، دیگر شاهد جریان‌سازی موسیقی فیلم در سینما نیستیم و شاید می‌بایست سنگ مزار آن را آماده کنیم.

به نظرتان ممکن است به کارگیری تکنولوژی در موسیقی باعث شده تا سرعت دراین وادی به قربانی شدن کیفیت بیانجامد؟

به اعتقاد من دلایل مهم‌تری دراین زمینه وجود دارد. یکی از دلایل این است که دیگر برای بعضی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان مهم نیست فیلمی که می‌خواهند بسازند از چه موسیقی برخوردار باشد. یا برایشان مهم نیست که آهنگساز چه چیزی قراراست خلق کند. شما درسوالتان به تکنولوژی اشاره می‌کنید، درحالی‌که این تکنولوژی امروز دراختیار من هم هست. اما بی آن‌که به کیفیت اثری که می‌سازم صدمه وارد شود ازآن استفاده بهینه می‌کنم. بنابراین فکرمی‌کنم دراین زمینه با کج‌سلیقگی برخی از تهیه کنندگان درسینما مواجه هستیم. ازطرفی، فیلم خوب ساخته نمی‌شود که انتظار داشته باشیم موسیقی باکیفیتی دراین میان ارائه شود. نکته دیگر این است که بعضی از آهنگسازان بیشتر یک تکنسین هستند که فقط با فشار چند دکمه به تولید یک محصول می‌پردازند. درحالی که همین امروز، هوش مصنوعی می‌تواند آهنگ موردنظر را بسازد.

عجب، و آیا این موضوعات موجب نگرانی آهنگسازها هم میشود؟

نگرانی من از تکنولوژی نیست، از بیتفاوتی کارگردانان و تهیهکنندگانی است که موسیقی فیلم را جدی نمیگیرند. امروز اغلب کارگردانان و آهنگسازان حرفهای خانه نشین هستند و یک سری از کسانی که عموما دانش آهنگسازی ندارند به وسیله نرمافزارهایی که دراختیار دارند دراین وادی فعالیت میکنند. ضمن این که نهادهای صنفی مثل خانه سینما و خانه موسیقی هم دراین زمینه منفعل هستند و واکنشی نشان نمیدهند. همه این عوامل دست به دست هم داده است تا شاهد افول جدی در موسیقی فیلم باشیم. تکنولوژی و هوش مصنوعی نمیتواند به اندازه کارگردانها و تهیه کنندگان کم سواد ضربه بزند.

بااینحال امروز بهلحاظ کمی شاهد تنوع آثاری در قالب فیلم و سریال در پلتفرمها هستیم، چرا شما در زمینه ساخت موسیقی این آثار مشارکت نمیکنید؟

من ۳۴ سال فعالیت حرفهای درزمینه موسیقی فیلم داشتهام، ولی درسالهای اخیر کاری انجام ندادهام. درهمه جای دنیا هر وقت آهنگساز به درجه پختگی میرسد آثار بیشتری به او سفارش داده میشود، چون نام و برند او بر روی یک اثر میتواند در رونق آن کار تاثیرگذار باشد. اما در کشور ما پیشکسوتان به حاشیه رانده شدهاند، کما این که هنرمندان همدورهای من مانند کامبیزروشنروان، فریدون شهبازی، محمدرضاعلیقلی، مجید انتظامی و زندهیادان بابک بیات و ناصر چشمآذر به آن شکلی که باید سفارش کار در زمینه موسیقی فیلم نداشتند و از بین نسل بعد از ما هم تعداد انگشتشماری فعال هستند. به همین خاطر است که معتقدم، بخشی از سینمای ما به خاطر فقدان موسیقی فیلم ناقصالخلقه مانده است، چون جایی که باید درآن کار حرفهای میشده صورت نگرفته است. یادم هست وقتی با بعضی از کارگردانان صحبت داشتم به این مسئله اشاره میکردند که ما از قدرت موسیقی آگاه هستیم، ولی قدرت موسیقی باعث میشود کار ما دیده نشود! این نشان میدهد آن کارگردان به کار خودش ایمان ندارد. درحالیکه در سینمای امریکا و اروپا ازاین نظر همه چیز سرجای خودش قراردارد. با توجه به شرایط فعلی من فکر میکنم سازمان و سینمای ایران باید استراتژی راهبردی درباره موسیقی داشته باشد و بگوید امروز استراتژی ما درباره موسیقی به این صورت است و پنج سال آینده در چه جایگاهی قرار داریم و این میان نظر مردم و خواست آنها چیست و آیا مردم با نشان دادن ساز موافق هستند یا مخالفند که به جرات میتوانم بگویم ۹۸ درصد موافق هستند.   آهنگساز امروزی، لپتاپ و رایانهاش را روشن کرده، نرمافزار را باز میکند، صداها را بالا میآورد و با زدن یک کلید صدا به شکل از پیش تعیین شده و بر اساس یک دمو ترکیب می شود. سواد آهنگسازی بسیار کم شده است.

بعضی از فیلم‌ها هستند که روش‌های نویی را در حین ساخت یک فیلم در پیش می‌گیرند، مثلا باز و بسته شدن درها، قراردادن کاغذ در دستگاه کپی و… که موسیقی آن فیلم را تشکیل می‌دهد. رویکرد شما نسبت به این آثار چگونه است؟

من ۲۷ سال است که موسیقی فیلم را دردانشگاه تدریس می‌کنم. درمجموع دوازده کارکرد بری موسیقی فیلم تعریف شده است که موسیقی «افکتیو» یکی از این‌هاست که شما به آن اشاره می‌کنید. کما این که در فیلم‌هایی مثل «فرار از زندان» و… نمونه‌های آن هم با آن برخورد کرده‌ایم.

وضعیت موسیقی و تدریس آن در دانشگاه‌ها و آکادمی‌ها چطور است؟ این را از منظر یک استاد دانشگاه توضیح دهید.

درکشورهای دیگر برخلاف ما در مدارس و محافل آکادمیک به درس موسیقی فیلم اهمیت زیادی می‌دهند. درحالی که در دانشگاه‌های ما سال‌هاست که به جای واحد «موسیقی فیلم»، «سولفژ» تدریس می‌شود. درحالی که موسیقی فیلم چهار واحدی است و باید مفصل آموزش داده شود. می‌خواهم بگویم که ما هنوز کارکردهای موسیقی فیلم را هنوز نشناخته‌ایم، چون این رشته به شکل آکادمیک به دانشگاه‌ها راه نیافته است.

وضعیت فارغ التحصیلان را در زمینه موسیقی فیلم چطور می‌بینید؟

تقریبا هیچ! چون همان طور که اشاره کردم رشته تخصصی به این نام در دانشگاه نداریم؛ درنتیجه خروجی سازنده و کورس‌های تکمیلی هم  دراین سال‌ها شکل نگرفته است. با وجود آن که سال‌هاست در دانشکده سینما و تئاتر تدریس می‌کنم همچنان جای خالی این درس را گوشزد کرده‌ام. به نظرم دراین سال‌ها زمینه برای مواجهه و گفتمان میان آهنگساز و فیلمساز کمتر فراهم شده است. استاد حسین علیزاده به این مسئله اشاره می‌کرد که بعضی از کارگردانان آهنگی را دراختیار او می‌گذارند و از او می‌خواهند اثری شبیه آن بسازد. او معتقد بود این کار اشتباه است. چون آهنگساز باید به ساخت یک اثر مستقل بپردازد.

فکر می‌کنید مهمترین حلقه مفقوده در این زمینه برای ساخت موسیقی فیلم‌های مطلوب چیست؟

 خود من درسال‌های گذشته در دو فیلم «پسر مریم» و «خواب سفید» با حمید جبلی کارکردم و از همکاری‌ام رضایت دارم، چون او هنرمندی است که به سینما اشراف دارد و راهنمایی‌هایی هم که دراین زمینه می‌کرد کارگشا بود و کار به خوبی پیش م‌یرفت، یا همین طور زنده یاد خسرو سینایی که همکاری با او لذت بخش بود. اما درمجموع، نبود گفتمان مشترک میان آهنگساز و کارگردان یکی از خلاءهای جدی در سینمای ما به شمارمی‌رود. درحالی که اگر زمینه این گفتمان به وجود بیاید می‌توانیم ازاین منظر شاهد  تحول بزرگی در موسیقی فیلم باشیم. متاسفانه آنقدر که حساسیت روی انتخاب سلبریتی‌ها دارند روی کیفیت عوامل فنی ندارند.

آزاده صالحی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است