بعد از دیدن بخشهایی از قسمتهای فصل اول «مستوران» بسیار مشتاق شدم تا در فصل دوم حضور داشته باشم.
مدتی است پخش فصل دوم سریال «مستوران» به کارگردانی سیدعلی هاشمی در شبکه یک شروع شده است. این سریال داستان جوانی نیکو سرشت به اسم لطفعلی (کاوه خداشناس) را روایت میکند که روزی چشمش به ماهمنیر، دختر حاکم شهر (محیا دهقانی) میافتد و عشق در دل آنها جوانه میزند. سیدعلی هاشمی (کارگردان) دو بازیگر نیاز داشت که مخاطب بتواند عاشقانه آنها را باور کند. دهقانی و خداشناس از موهبت جمال خدادادی برخوردار هستند و با جادوی گریم، لباس، رنگ، نور و… انطباق کامل به دو شخصیت افسانهای پیدا کردهاند. داستان «مستوران» از حکایتها و افسانههای کهن ایرانی میآید و دهقانی انعکاس همان دختران محجوب و زیبارویی است که وصفشان را در قصههای شفاهی و آثار مکتوب شنیده و خواندهایم. توانایی بازیگری محیا دهقانی، عامل مهم دیگری است که باعث شده شخصیت ماهمنیر به دل بنشیند. او ظرائف شخصیت، از شکوه و جلال تا عاشقی را بهدرستی ارائه کرده و گام بلند دیگری در حرفه بازیگری برداشته است.
چگونه برای نقش «ماه منیر» در فصل دوم سریال «مستوران» انتخاب شدید؟
دو سال پیش همزمان با پایان کارم در سریال «نجلا» از دفتر عطا پناهی، تهیهکننده با من تماس گرفته شد و فیلمنامه را برای من ارسال کردند. وقتی فیلمنامه را خواندم آن را دوست داشتم؛ اما به دلیل سخت و تاریخی بودن کار تصمیم گرفتم حضور در این پروژه را نپذیرم. چون آن زمان سریال «نجلا» از من انرژی زیادی گرفته بود. به دفتر عطا پناهی رفتم تا جواب منفی بدهم. اما برعکس این اتفاق رخ داد و بعد از دیدن بخشهایی از قسمتهای فصل اول «مستوران» بسیار مشتاق شدم تا در فصل دوم حضور داشته باشم. البته باید بگویم ابتدا آنچه در فیلمنامه درباره «ماهمنیر» نوشته بود این بود که او دختر زیبای سلطان شهر مستوران است. با کلی سر و کله زدن و صحبت با علی هاشمی، کارگردان و عطا پناهی کارکتر «ماهمنیر» توسط نویسنده پختهتر شد.
«ماهمنیر» دختری است کاملا مثبت و دوست داشتنی که لطفعلی در همان قسمت نخست عاشق او میشود. این ویژگی ملموس شخصیت در قسمت های ابتدایی بوده. برای قوام آن چه فرآیندی طی شد؟
وقتی قرار و تاکید بر روی شخصیت «ماهمنیر» بر این بود که دختر زیباروی پادشاه باشد اتفاقی که در ذهنم افتاد این بود که او باید تاثیر رفتاریاش از زیباییاش با اهمیتتر باشد. در نتیجه به این فکر میکردم من این نقش را چگونه بازی کنم تا مخاطب تنها زیبایی چهره «ماهمنیر» را نبیند تا کاری که این شخصیت در طول سریال انجام میدهد او را زیبا جلوه دهد. برای همین ماجراهایی که در این سریال جریان پیدا میکند باعث میشود تا «ماهمنیر» برای مخاطب جذاب باشد و با توجه به انتخابها و کمکهایی که به لطفعلی در طول سریال میکند به محبوبیت این شخصیت خواهد افزود. البته نمیگویم اشتباه نمیکند. اشتباه هم میکند؛ اما توسط تجربهای که به دست میآورد و به دلیل داناییاش در نهایت به درستی انتخاب میکند و در رابطه عاشقانهاش پیش میبرد. کارکتر «ماهمنیر» تک بعدی نیست و چند وجهی است. برای همین در طول سریال دچار چالشهای زیادی میشود. از این رو تصور میکنم «ماهمنیر» توانسته است جزو کارکترهای جذاب سریال «مستوران» باشد. به هر حال قصه «مستوران» قصه افسانهای است و مخاطب خودش را دارد و قطعا تصویری که از دختر کهن الگوی قدیم میتوان تصور کرد برای خود من نیز بسیار جذاب است که بتوانم آن نقش را بازی کنم و برای یک بازیگر نیز اتفاق جذابی به حساب میآید.
نقش آفرینی در سریال «نجلا» و فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» نیز مربوط به اتفاقات روز نیست و ماجراهای پیش آمده در دهههای پیش را روایت میکند که به خوبی توانستید نقش زن آن دوران را بازی کنید. در سریال «مستوران» شما قرار است به قرنها عقبتر برگردید و نقشی را بازی کنید که نمود بیرونی هم ندارد. خودتان به عنوان بازیگر ، چقدر سعی کردید چالشهایی که در این سریال تاریخی ممکن است با آن مواجه شوید را برطرف کنید؟
منِ محیا دهقانی در زمان حال زندگی میکنم و به هر حال اگر بخواهم کار رئالیستی هم کار کنم آن کار نیز با خود سختیهایی به همراه دارد و باید خود را به کارکتر مورد نظر نزدیک کرد. اما اگر بخواهم قرنها از زمانه خودم فاصله بگیرم کار سادهای نیست و همین موضوع کار بازیگر را سخت میکند. البته من این چالش را به عنوان بازیگر دوست دارم. پرت شدن و دور شدن زیادتر از حد از دوران خود و بازی کردن در آن نقش به نظرم میتواند نقطه قوت یک بازیگر باشد. برای من مانند کار با لهجه میماند. در سریال «نجلا» اصلا برایم سخت نبود لهجه جنوبی داشته باشم. اتفاقهایی که برای من با لهجه اتفاق میافتد عین همان را برای کار تاریخی رقم میزند و برای همین هم بازیگری را برای من دوست داشتنیتر میکند.
چون هر چقدر پیچیدهتر باشد برای من بازیگر بهتر است و قویتر میتوانم خودم را محک بزنم.
و حالا که تولید سریال به اتمام رسیده و در حال پخش است آیا از نگاه خودتان تصور میکنید توانستید از پس این نقش تاریخی هم بربیایید؟
آنچه در این سریال کار کردهام آنقدر برایم دوست داشتنی بود که امیدوارم این انرژی به مخاطب هم رسیده باشد و حال خوبم را توانسته باشم به مخاطب نیز منتقل کنم که بیشک این حال خوب به خود من هم برخواهد گشت.
در فصل دوم سریال «مستوران» شما با بازیگرهای گوناگونی همبازی هستید. بهنام تشکر، کاوه خداشناس، نسرین نکیسا و… از جمله این بازیگران هستند که آنها نیز تجربه حضور در سریال تاریخی در تلویزیون را مانند حضور در این سریال نداشتند. نظرتان درباره این بازیگران و بازی در کنار آنها چیست؟
جالب است که ورود هر کاراکتر و بازی آنها توسط بازیگرانی که در آن نقش حضور دارند به شکلی است که گویی آنها برای همان نقش ساخته شدهاند و این موضوع برای خود من بسیار جذاب بود.
برای همین این اطمینان را دارم تمام بازیگران در این سریال خوش خواهند درخشید. آنقدر تیم بازیگری یک دست و آنقدر کارگردانی علی هاشمی و تسلط و ارتباط او با بازیگران و مدیریت آنها حرفهای و درست بود که کمک کرد تا بازی بازیگرها بیشتر جلوهگری کند. به هر حال این کار تاریخی و افسانهای کهن الگویی است که ممکن است مرز بین تئاتر و رئالیستی را برهم بزند. اما اصلا بازیها تئاتری نیستند. من جزو مخاطبهایی خواهم بود که سر این سریال به تک تک بازی بازیگرها نگاه خواهم کرد. چون تک تکشان کارکترهای متفاوتی را به تصویر کشیدهاند.
در کنار بازیگران شناخته و پیشکسوت مانند فرهاد آییش و ثریا قاسمی بازیگران عرصه تئاتر را در این سریال میبینیم که اتفاقا خوب از پس نقشهایشان برآمدهاند که محمد صادق ملک در نقش کیاوش از جمله آنهاست و جزو بازیگرانی است که مقابل شما بازی میکند.
درست است؛ محمد صادق ملک بازیگر توانمند تئاتر است و حضور او در این سریال بهترین معرفی است که میتواند برای ایشان رقم بخورد. چون واقعا توانستند در این نقش درخشان ظاهر شوند. در کل میتوانم بگویم اتفاقات خوبی برای تک تک بازیگرها و عوامل این سریال در راه است و محمد صادق ملک نیز جزو همانهاست و خوشحالم بچههایی که این همه سال زحمت کشیدند و دیده نشدند در این کار حضور دارند و سهم خودشان را از دنیای تصویر برداشت خواهند کرد. من این نوید را از طرف خودم به عنوان عضو کوچک این گروه به آنها میدهم.
یکی از ویژگیهای «مستوران» چه در فصل اول و چه در فصل دوم توجه به نقش و تاثیر زنان در روند داستان است. برای همین هم بازیگران زن حاضر در این سریال توانستند بهره خوبی از سریال ببرند. شما هم به این موضوع رسیدهاید؟
به هر حال در ادبیات ما آنچه وجود دارد زنان، سطح بالایی داشتهاند و امروزه این موضوع فراموش شده که زن در گذشته چقدر ارزشمند بوده و خوشحالم با توجه به سواد بالایی که نویسنده دارد متوجه شده است که زنان در گذشته چه اتفاقات بزرگی را رقم زدهاند. این اتفاق زنگی است که شما را بیدار میکند و میگوید ببینید ما در گذشته چگونه بودیم و به دلیل حرکت در مسیر اشتباه است که در حال حاضر زن، جنس ضعیف معرفی میشود. زن فقط زیباییاش نبوده و با توانایی بالایی که داشته اتفاقات بسیار بزرگی را رقم زده است. همانطور که مردها رقم زدهاند. هر دو دوشادوش هم جلو رفتهاند. این سواد و آگاهی تیمسازنده را نشان میدهد که به این موضوع به خوبی توجه کردهاند و داستانهایی را برای روایت انتخاب کردهاند که بر این موضوع مهر تایید میزند.
به عنوان بازیگر لزوم توجه به ادبیات غنی و ارزشمند ایران در سریال های مختلف را تا چه میزان با اهمیت میدانید؟
من دانشجوی تئاتر هستم و ادبیات نمایشی خوانده و در دوره دانشجویی تعزیه و نقالی پاس کردهام.
نمایشنامههایی کار کردیم که از این هنرها بهره بردهاند؛ اما استفاده تصویری از آنها نداشتیم. شاهنامه، قصههای هزار و یک شب و… پر است از داستانهای متنوع؛ اما روندی که پیش رو داریم روند بدتر شدن است. این موضوع به دلیل کمبود داستان برمیگردد. به دلیل آنکه قلم نویسندهها خشک شده؛ اما اقیانوس داستان و حکایت در دل ادبیات غنی کشورمان نهفته است و هیچ استفادهای از آنها نمیشود که بالاخره سریالی به نام «مستوران» با قلم زیبای محمد حنیف و ادبیات کهنی که به آن افتخار میکنیم و اشعار شعرای بزرگ در این سریال به زیبایی به مخاطب هدیه داده شده است. این یعنی درستترین اتفاق و آغاز یک اتفاق زیبا برای مخاطب که وقتاش را هدر ندهد. این زیبایی را دارید؛ اما استفاده نمیکنید و دیگر کشورها استفاده میکنند!
شاید یکی از نگرانی ها این است که مخاطب قصه های افسانه ای ایرانی را پس بزند.
نه این طور نیست و همین سریال «مستوران» لحظه به لحظهاش را برای مخاطب میسازد و آن ادبیاتی که کارکترها صحبت میکنند بسیار دلنشین و شیرین است. تا جایی که بعد از اتمام سریال دوست دارید با همان لحن صحبت کنید. من به عنوان دانشجوی تئاتر افتخار میکنم در این سریال بازی کردم. ظرفیت کار درباره ادبیات کهن کشور بسیار بالاست. وقتی داستان هزار و یک شب میگوید یعنی هزار داستان میتوانید داشته باشید؛ اما چه کسی استفاده کند و چگونه استفاده شود نیز بسیار مهم است. از این رو من بازیگری هستم که کارهای سخت را دوست دارم و عاشق تاریخ هستم. برای همین کار خوبی ساخته شود قطعا در آینده باز هم دوست دارم در فیلم و سریال تاریخی حضور داشته باشم و بازی کنم.
تا قبل از «مستوران» کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
اولین تجربه بازیگریام درفیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» بود، اگرچه نقش کوتاهی داشتم اما یادگاری قشنگی برای من بود. «ماجرای نیمروز۱»را نیز به طور عجیبی دوست دارم، نه تنها نقش خودم بلکه کل فیلم برایم جذاب است. در آثار زیادی نقشآفرینی کردم که خیلی از آنها هنوز یا در صف اکران است و یا پخش نشده است، از میان همه اینها نقش نجلا برایم ویژه و جذاب بود.
و سریال «نجلا» چطور؟
بازی در سریال «نجلا ۲» را دوست داشتم چرا که از نظر من نجلا یک عاشقانهای بود که در دل تلخی و زشتی جنگ مثل یک گل نیلوفر در مرداب رویید. عشقی که در سریال «نجلا» نمایش داده میشد یک عشق پاک بود و کاراکتر نجلا که نماد یک زن قوی در دل سختی ها بود و میتواند الگویی برای نسل جدید باشد تا در مسیر زندگی خود قدم درستی بردارند و تجربههای اشتباه را تکرار نکند. همچنان وقتی مردم من را در خیابان میبینند در باره سریال «نجلا» از من سوال میکنند و منتظر ساخت فصل سوم این مجموعه هستند. اگر روزی فصل سوم این مجموعه ساخته شود قطعا در این مجموعه با عشق حضور پیدا میکنم. در کشور ما جایگزین شدن در نقشی که قبلا بازیگر دیگری حضور داشته کمی سخت و ریسک بزرگی برای هنرمند است، اما نباید ذات هنر را متعلق به فرد دانست، من به عنوان یک بازیگر این موضوع را پذیرفتهام و سعی کردهام تا در این سلسه مراتبی که در مسیر حرفهای خود طی میکنم، یکسری مسائل را برای خودم حل کنم. نقش نجلا را (به جای سارا رسول زاده) پذیرفتم و توسط خیرالله تقیانیپور، کارگردان حرفهای و با تجربه به این پروژه اضافه شدم و با تیم خوب تولید سعید سعدی همکاری کردم. دلبسته به ژانر خاصی نیستم و دوست دارم در تمام ژانرها تجربه بازی داشته باشم. برای من تنها کاراکتر است که اهمیت دارد، اینکه کاراکتر برای مخاطب حرف داشته باشد و کاراکتری نباشد که مخاطب را بی ارزش کند. این مسئله که نقشی که میخواهم بازی کنم آوردهای برای مخاطب داشته باشد و ارزش زمانی که برای تماشای آن نقش صرف میکند را داشته باشد. به نظر من اینکه زمانی از مخاطب گرفته میشود برای تماشای اثری و برای او آوردهای نداشته باشد و صرف پر کردن وقت او باشد مصداق حقالناس است.
به تماشای یک قصه تمام ایرانی
مرور تاریخ سریالهای تلویزیونی توام با حسرت است که چرا قصههای تمام عیار کهن ایرانی سهم اندکی دارند؟ مگر ما وارث گنیجه ای ارزشمند از آثار مکتوب و شفاهی نیستیم؟
چه اتفاق خوبی که سریال «مستوران» پرچمدار روایت افسانهها و حکایتهای دیرین ایرانی شده است. این سریال در فصل اول، مخاطب ناآگاه را با مواردی مثل دوال پا، سیمرغ، جادوگر، قبیله وحشی ها و … آشنا کرد و در فصل دوم این مفاهیم را کامل تر عرضه کرده است.
برای دیدن آثار فانتزی مثل «مستوران» باید زاویه دید را عوض کرد و آن را با سریالهای رئال محک نزد. چرا که در قصه های کهن ما، گره افکنی و گره گشایی ها مبتنی بر تخیل صرف است و «مستوران» هم از این قاعده تبیعت کرده.
سریال علاوه بر این که داستان عشق، خیانت، دوئل آدمها و مسائلی از این دست را در خود دارد، نقد اجتماعی-سیاسی را فراموش نکرده. نمونهاش کنایه به قاضی فاسد یا دیگر مسئولان پول پرست و قدرت طلب شهر خیالی مستوران است. انطباق این اشارات با شرایط روز جامعه میتواند، درس آموز باشد.
ویژگی دیگر «مستوران» استفاده متفاوت از بازیگران در نقشهای جدید است. مثل بهنام تشکر، محیا دهقانی، کاوه خداشناس، رابعه اسکویی، رویا میرعلمی و… . آنها تحت هدایت سیدعلی هاشمی، اشرافی خوب نسبت به فضای فانتزی قصه داشتهاند و به همین خاطر تجربه ای تازه در کارنامه خود ثبت کردهاند. گریم به همراه طراحی لباس و نیز تنوع لوکشین، دیگر امتیاز «مستوران» است که با یک موسیقی دلنشین همراه شده. نتیجه آن که پخش «مستوران» در شبکه یک توانسته طیف زیادی از مخاطبان را با خود همراه سازد و به عنوان سریالی با ساختار و محتوای متفاوت، نظرها را به سمت خود جلب کند.
There are no comments yet