«مجنون» با یک فیلمنامه حساب شده قصه شهادت شهید زینالدین را قدم به قدم برای مخاطب به تصویر میکشد. «مجنون» استراتژی مشخص و سینماتیکی برای عروج شهدای جنگ ایران و عراق دارد.
برای اینکه شخصیتی واقعی در بستری تاریخی رویداد مهمی را در سینما روایت کند، مراحل مشخصی در فیلمنامه وجود دارد که اگر این مراحل -ساختارها- به درستی پیادهسازی شوند مخاطب میتواند با یک اثر تاریخی و بیوگرافیک همراه شده و با آن ارتباط برقرار کند.
در این راستا فیلم «مجنون» با تکنیک پلان سکانس دوربین را با شخصیت اصلی (شهید مهدی زینالدین) همراه میکند. در این تکنیک به مدد دیالوگهایی که رد و بدل شده و فضایی که رقم میخورد، مهدی زینالدین به مخاطب معرفی میشود. در ادامه این کاراکتر با اعضای خانوادهاش (زن، فرزند و برادرش) دمخور میشود. حال که زندگی شخصی او نیز برای بیننده مشخص شده و عملیات خیبر و زمزمههایی از اجرای آن به گوش میرسد، رفته رفته مقدمات این عملیات خود تبدیل به مسئله شده و در پلات فیلمنامه موقعیت ایجاد میکند. موقعیتهایی از قبیل شنا کردن، به آب زدن، آمادهسازی برای اجرای عملیات و … .
در اثنای موقعیتهای مذکور جزئیات در شخصیتپردازی تعبیه میشود. جزییاتی که در زمان جنگ و خونریزی کارکرد پیدا میکنند. به عنوان مثال پوتینی که پای شهید حاج رضا است. کارگردانی در موقعیتهای جنگی باتوجه به معیارها و قوارههای سینمای ایران جالب توجه است. تلاشهای زیادی برای ایجاد التهاب و انتقال آن به مخاطب صورت گرفته است. به طور کل پس از شروع عملیات خیبر موقعیتهای زیادی در جهت قهرمانپروری و تشنج لحظهای در خط مقدم به کار بسته شدهاند.
فیلم «مجنون» نکات منفی نیز دارد. شاید بزرگترین آن لحظات ملودرامیک و استفاده از تکنیک اسلوموشن باشد. نکته بعدی بازی نسبتا ضعیف همسر شهید مهدی زینالدین در فیلم است. نکته مهم دیگری که فیلم «مجنون» را تضعیف میکند، التهاب بیش از آن است. گاهی مخاطب گیج میشود که چه کسی دارد چه کسی را میکشد. البته که ما میدانیم روایت به جنگ ایران و عراق مربوط است اما جهان فیلم به حدی ملتهب میشود که بیننده ردِ زد و خوردها را گم میکند!
*محراب توکلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است