سینما را به مثابه ظرفی در نظر میگیرند که در آن سینما با تمام عرصههای دیگر علوم و دانش در ارتباط مستقیم واقع میشود.
در مطالعات سینمایی، سینما را به مثابه ظرفی در نظر میگیرند که در آن سینما با تمام عرصههای دیگر علوم و دانش در ارتباط مستقیم واقع میشود. به این معنا که مظروف این ظرف قادر است با هر آنچه موضوع اصلی و پیرامونش معنا میشود، پیوند برقرار کند و در مطالعات موردی دوسویه از سوژه به ابژه و برعکس تبدیل شود و بازتولیدهایی را چه در برساختی نوین و چه در تبیین مفاهیم در متن، بینامتن و فرامتن مورد تحلیل و بررسی و در نهایت تاویل قراردهد.
به همین دلیل بستری مناسب برای روش تحقیق در پژوهش، آسیب شناسی در عرصههای متفاوت، مردم شناسی، ثبت واقعیات و سندیت بخشیدن به آنها در گذارها و برهههای مهم تاریخی، بازنگری تاریخ و تبیین ملت و به تبع آن سینمای ملی، تعامل وبرقراری دیالوگ در داخل و خارج، تصحیح نظریهها، تولید علم و دانش بینارشتهای وچند رشتهای است که با بهره گیری از سایر علوم و دانشها در راستای سیاستگذاریها و اهدافی گام برمیدارد که درآن هنر متعالی تجلی یافته و به ارتقا آگاهی وخرد جمعی و پرسشگری و اصالت اندیشیدن مخاطب منجر شود.
به تعبیری برای آنان که مطالعات سینمایی را میشناسند و درک کردهاند، آنچه امروزه حائز اهمیت است ظرف و مظروف سینما و آثارش است. کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، فیلمنامه، تصویر، صدا، موسیقی، نور، تدوین و… همه درخدمت گروهی هستند که در نشانههای بصری، ارجاعات تاریخی و کدها، اساطیر و اصلا فرهنگ و تمدن و تاریخ، هویت ملتها و… را در نگاهی هستی شناسانه از فرد به جامعه و کشور و جهان تعمیم داده و روایتگری باشد تا مخاطب را به تحقیق و درک لایههای عمیق تر وادارد. این اصلی است که حتی در فیلمهای مردم پسند نیز مدتهاست لحاظ شده و میشود.
در مبحثی کلانتر کنون اما پرسشی را میتوان مطرح کرد: جشنواره فیلم فجر با تمام اضافه شدنها، حذفها، تقسیم بندیها در بخشها و عناوین اصلی و فرعی و در واقع تغییراتی که به ناگاه در سیاستها توام با تصمیمهای اتخاذ شده در پی جایگزینیهای وزیران و مشاوران و دست اندرکاران … از آغاز تا امروز با توجه به اهداف و سیاستهایی که بدون تردید جرح و تعدیلهایی اساسی را با خود داشته و دارد با سینمای امروز یا بهتر است بگوییم دو دهه و اندی اخیر چه نسبتی دارد؟ با نگاهی گذرا به آنچه از خروجی جشنوارهها در این مدت برآورد میشود و با فاکتورهایی که نمیتوان آنها را نادیده و ندیده گرفت ازجمله پیشرفت تکنولوژی، علوم و دانشها، سرعت تبادل دادهها و اطلاعات، ورود مباحث بینارشتهای و چند رشتهای در مطالعات فیلم، تغییرات نهادینه جهانی، تغییرات انکارناپذیر در تقسیم بندی طبقات جامعه، تئوریهای منسوخ شده، بررسی و تحلیل آثار با رویکردهای نوین، شکل گیریپلتفرمها، گسترش رسانهها و…از یکسو و چالشهایی که انسان با آنها در این سیر و روند همراه بوده و بر سبک زندگی، شغل و حرفه، تعریف ماهیت وجودی، تعاریف نوین از اخلاق، فرهنگ، جامعه، جهان بینی و هر آنچه به انسان در هر عرصهای مربوط میشود، تاثیر گذاشته؛ از سویی دیگر، حال سینمای ایران چه مبحث نوین و قابل اعتنا و تاملی مبتنی بر سینما قائم به ذات اصیل خود و مخاطب و اصل اندیشیدن دارد؟
شبنم میرزین العابدین|| نویسنده و عضو انجمن منتقدان سینمای ایران
There are no comments yet