برنامه خانوادگی؛ یک اثر کلیشه‌ای و تکراری!

داستان و کلیت فیلم از همان ابتدا نوید یک اثر کلیشه‌ای و تکراری را می‌دهند و مشخصا در چنین آثاری نباید هم خیلی انتظار یک اثر کاملا متفاوت را داشته باشیم. اما فیلم را می‌توان به بخش‌های متفاوتی تقسیم کرد.


فیلم «برنامه خانوادگی» داستان مردی به‌نام دن مورگان را دنبال می‌کند که در حال زندگی در شهر بوفالو است، اما وقتی گذشته‌اش به‌عنوان یک آدمکش حرفه‌ای به سراغش می‌آید، مجبور می‌شود همسر و سه فرزندش را بدون آنکه متوجه هویت واقعی او شوند، از مهلکه فراری بدهد. فیلم برنامه خانوادگی جدیدترین فیلم شبکه اپل تی وی پلاس است که در آن شاهد حضور بازیگرانی مثل مارک والبرگ هستیم که در تلاش است تا اثری سرگرم کننده را به بینندگان ارائه کند.
داستان و کلیت فیلم از همان ابتدا نوید یک اثر کلیشه‌ای و تکراری را می‌دهند و مشخصا در چنین آثاری نباید هم خیلی انتظار یک اثر کاملا متفاوت را داشته باشیم. اما فیلم را می‌توان به بخش‌های متفاوتی تقسیم کرد. بخش اول شروع فیلم است که بخش آزار دهنده آن هم می‌تواند لقب بگیرد. در این بخش شاهد زندگی ساده شخصیت اصلی داستان به‌همراه خانواده‌اش هستیم که روندی نسبتا خسته کننده و ضعیفی دارد و کمی طول می‌کشد فیلم روند خود را پیش بگیرد.
درواقع هدف اصلی نمایش یک زندگی کاملا برنامه‌ریزی شده است که بیننده همان ابتدا به‌راحتی متوجه می‌شود که کاسه‌ای زیر نیم کاسه است و چیزهایی درست به‌نظر نمی‌آیند. اما شخصیت‌های اصلی داستان خیلی با این برنامه‌های دقیق شخصیت مارک والبرگ در طول فیلم شک نمی‌کنند و همین موضوع هم کمی آزار دهنده است که چرا آن‌ها تلاشی برای به چالش کشیدن او نمی‌کنند. اما اگر از این بخش عبور کردید، فیلم در ادامه روند به مراتب بهتری در پیش خواهد گرفت.

اما با شروع بخش بعدی فیلم کم کم شاهد ورود صحنه‌های اکشن هستیم. اگر یک نگاه کلی بخواهیم در مورد فیلم داشته باشیم، صحنه‌های کمدی و اکشن در بیشتر دقایق فیلم از این نقطه در خدمت یکدیگر هستند. هر زمان این موضوع در فیلم جریان دارد، فیلم می‌تواند لحظات سرگرم کننده و خوبی را خلق کند. اگرچه کمدی فیلم تمام کلیشه است و حرف جدیدی برای گفتن وجود ندارد، اما ترکیب آن با صحنه‌های اکشن فیلم تا حد زیادی جواب داده است؛ اگرچه در برخی از صحنه‌ها کمی در استفاده از کمدی زیاده‌روی شده است.

روند فیلم به‌طور کلی با شروع سفر جاده‌ای تغییر خوبی پیدا می‌کند و این موضوع تقریبا تا اواخر فیلم و شروع صحنه‌های لاس وگاس هم ادامه دارد. حتی بی‌راه هم نیست بگویم که در بخش پایانی فیلم باز هم این روند ادامه پیدا کرده است و فیلم درنهایت به اثری تبدیل می‌شود که شاید از ابتدا هم برای چنین هدفی تولید شده است. فیلم از نظر داستان خیلی حرف خاصی برای گفتن ندارد و پایان آن کاملا قابل پیش‌بینی است. فیلم قرار نیست ما را شگفت‌زده کند و حتی شخصیت‌ها هم چندان باهوش نیستند که می‌تواند مورد آزار دهنده‌ای باشد.
اما فیلم انگار به این شکل ساخته شده است که هدف آن تنها این است که برای دو ساعت بیننده را سرگرم کند. فیلم قرار نیست تجربه خاص و متفاوتی را تقدیم کند و حتی لحظه‌ای که بسیار ماندگار باشد هم ندارد. اما نکته این است که اگر بخواهیم در طول تماشا فیلم نکته سنج نشویم و صرفا بدون اینکه روی موضوعی حساس شویم به تماشا فیلم بنشینیم، نتیجه می‌تواند رضایت بخش باشد و فیلم درواقع ظاهرا با چنین ذهنیتی تولید شده است.

داشتن چنین ذهنیتی صرفا یک نکته مثبت یا حتی منفی نیست و به‌طور کلی نه قرار است چیزی به فیلم اضافه کند و نه تبدیل به مشکلی شود که آن را بخواهیم بکوبیم. اما پرداختن به این موضوع شاید ضروری باشد که هدف و دیدگاه یک فیلمساز در مورد فیلمی که می‌سازد، چه چیزی بوده است و باید ببینیم اصلا به هدفی که داشته رسیده است یا در همان هدف هم شکست خورده است. در مورد فیلم برنامه خانوادگی می‌توان به این نتیجه‌گیری رسید که این هدف محقق شده است و فیلم اثری سرگرم کننده و صد البته بسیار فراموش شدنی است.

فیلم به‌صورت کلی اکشن نسبتا قابل قبولی دارد، چند صحنه کمدی خوب تقدیم می‌کند و تویست‌های جالب اما قابل پیش‌بینی هم دارد و درنهایت پکیج خوبی را ارائه می‌کند که البته قابل نقد هم است. به‌صورت کلی فیلم‌های اکشن کمدی امروزی متاسفانه نمی‌توانند بالانس خوبی بین صحنه‌های اکشن و کمدی خود ایجاد کنند که حداقل در مورد فیلم برنامه خانوادگی شاهد بالانس خوب این موضوع حداقل در بیشتر دقایق فیلم هستیم.
اما کیفیت کلی این صحنه‌ها در طول فیلم بالا و پایین زیادی دارد و در دقایقی این صحنه‌ها خوب به تصویر کشیده شده‌اند و در برخی از صحنه‌ها خلاف این موضوع صادق است. شخصیت اصلی داستان در بخش‌هایی از فیلم مثل یک جان ویک عمل می‌کند اما در بخش پایانی فیلم دقیقا خلاف این موضوع را شاهد هستیم. اما در مورد بازی بازیگران هم شاهد تکرار این موضوع هستیم. مارک والبرگ یک بازی تکراری را در طول فیلم دارد و دقیقا همان نقشی را بازی کرده است که بارها از او دیده‌ایم.

والبرگ با اینکه هسته اصلی صحنه‌های کمدی و اکشن را یدک می‌کشد و شاید گزینه خوبی برای این نقش باشد، اما بازی او به‌حدی قابل پیش‌بینی شده است که به‌سختی دیگر می‌تواند ما را غافلگیر کند. او از همان لحن همیشگی چه در کمدی و چه در اکشن استفاده کرده است و خود هم یک نکته منفی برای فیلم محسوب می‌شود و هم یک نکته مثبت. با اینکه بخش زیادی از فیلم روی شخصیت مارک والبرگ تمرکز دارد، اما آیا فضای مناسبی برای دیگر بازیگران فراهم شده است تا خودی نشان دهند؟ تا حدی جواب مثبت است و فیلم چنین فضایی را محیا کرده است، اما فیلم می‌توانست استفاده بهتری از این موضوع داشته باشد.

نکته اینجا است که میشل موناهن، زوئی کلوتی و ون کراسبی عملکرد خوبی دارند و توانسته‌اند بازی قابل قبولی ارائه دهند. اما فیلم بیشتر بار درام را روی دوش آن‌ها گذاشته است و بخش کمدی را تقریبا و کاملا به مارک والبرگ سپرده است و همین نکته خودش یک نکته منفی محسوب می‌شود. اگر در فیلم‌های مشابه مثل فیلم Family Switch سعی شده است تا مثلا شخصیت پدر و پسر و در مقابل مادر و دختر را شبیه و مشابه به نمایش در بیاورند، در اینجا هم چنین هدفی وجود دارد.
اما تفاوت آن این است که بخش کمدی و حتی اکشن به یک شکل مناسب تقسیم نشده است و حتی مارک والبرگ انقدر بازی متفاوتی در طول فیلم ندارد که به‌تنهایی بتواند کلید ماجرا باشد. در هر حال همان‌طور که جلوتر هم گفتم فیلم برنامه خانوادگی دقیقا همان هدفی را که دارد می‌رسد و فیلمی است که اگر بخواهیم خیلی وسواسی نباشیم، می‌تواند سرگرم کننده باشد. اما قرار نیست یک فیلم اکشن کمدی ناب و درجه یک مثل فیلم«بچه های خوب»باشد و در بهترین حالت یک فیلم متوسط و یک‌بار مصرف است.

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید