فریبا نادری:

اتفاقی بزرگ در کارنامه کاری‌ام رقم خورده است

من با فیلم‌های مسعود کیمیایی عاشق سینما شدم و در بطن کودکی و در دوران نوجوانی دوست داشتم درآن کارها باشم و خودم را آن‌جا به عنوان یک ستاره و یک بازیگر می‌دیدم.


فریبا نادری با مینی سریال خائن کشی به تلویزیون آمد. این بازیگر درباره حضور دوباره خود در تلویزیون می‌گوید: من همواره تلویزیون را دوست دارم و برای مخاطبان تلویزیونی هم احترام ویژه‌ای قائلم، همیشه ثابت کردم که به این مدیوم علاقه دارم منتها اگر نقش خوبی به من پیشنهاد شود بازی در آن را می‌پذیرم.

او این گونه درباره بازی‌اش در مینی سریال کیمیایی صحبت می‌کند: این سریال اتفاقی بزرگ در کارنامه کاری من است، هرچند نقش نسبتا کوتاهی را در این سریال ایفا می‌کنم، اما به نظرم نقشی کامل و با جزئیات فراوان است.

گفتگوی این بازیگر با ماهنامه صبا را در ادامه می‌خوانید.

  • در فیلم‌های استاد کیمیایی شخصیت‌ها اصولا به واسطه پارمترهایی مانند دیالوگ‌های برجسته شکل گیری می‌شوند. چه‌قدر با این نگاه و این رویکرد موافق هستید؟

واقعیت این است که من با فیلم‌های مسعود کیمیایی عاشق سینما شدم و در بطن کودکی و در دوران نوجوانی دوست داشتم درآن کارها باشم و خودم را آن‌جا به عنوان یک ستاره و یک بازیگر می‌دیدم. به خاطر همین خیلی خوشحال شدم وقتی این نقش به من پیشنهاد شد و با کمال میل پذیرفتم.

  • در مسیر تولید فیلم خودتان و گروه با چه چالش‌هایی روبه‌رو بودید یا چه اتفاق‌های قابل توجهی افتاد؟

ما در اوج کرونا شروع  به کارکردیم؛ در پیک  سوم یا چهارم دلتا بود که خیلی هم متاسفانه کشنده بود و شرایط طوری نبود که گروه تولید و تهیه کار را نگه دارند. در واقع به دلیل همین هزینه‌های مالی که انجام دادند از دکوری که ساخته بودند گرفته تا اجاره‌ای که بابت لوکیشن داده بودند و… امکان توقف کار وجود نداشت. همچنین برای این پروژه اقدامات زیادی هم بایست صورت می‌گرفت که در واقع در اوج گرفتاری کورنا و قرنطینه ما سرکار بودیم. ما تا دیروقت در شهرک می‌ماندیم و کار می‌کردیم، ولی خب تیم پزشکی داشتیم، آمبولانس داشتیم، هر شب چک می‌شدیم، تراپی داشتیم و همه گروه حواسشان به هم بود، اما با همه این اقدامات خب، استرسش خیلی روی همه ما غالب بود، بخصوص برای بازیگرها که نمی‌توانستیم مطلقا ماسک بزنیم. یعنی ما از لحظه‌ای که می‌رسیدیم ماسک‌ها را در می‌آوردیم تا لحظه‌ای که می‌خواستیم  برگردیم خانه، چون بلافاصله گریم انجام می‌شد و لباس می‌پوشیدیم و دیگر نمی‌شد از ماسک استفاده کنیم.

  • در کارهای گذشته خود قبلا نقشی مشابه چنین کارکتری را بازی کرده بودید یا این اولین تجربه به این شکل بود؟

خیر، کارآکتر این نقش خیلی دور بود از من، هم سال وقوع این داستان برایم جدید بود یعنی در واقع زمان کودتای ۱۳۲۰ و زمان آقا مصدق. این اولین باری بود که در این برهه زمانی نقشی را اجرا می‌کردم و در سینمای مسعود کیمیایی هم اولین بار بود که بازی می‌کردم. به بیان دیگر تمام این روزها و بازی در این نقش برایم خاطره و آموزش بود.

  • تعامل شما با کارگردان بزرگی مانند کیمیایی به چه صورت بود؟

من تنها چیزی که از استاد کیمیایی می‌دانستم این بود که خیلی تمرین نمی‌روند و بلافاصله کار را می‌گیرند. این موضوع به من استرس  بسیار زیادی می‌داد به این جهت که می‌ترسیدم از اینکه من اشتباهی انجام بدهم، چون کار گروهی بود و همه با هم بودیم و عزیزان بزرگ و پیشکسوت را داشتیم که من در مقابلشان خیلی کوچک و نوآموز بودم، ولی آن قدر مهربانانه و پدرانه بودند و انرژی می‌دادند که دچار مشکل نشدم و کار را بدون استرس انجام می‌دادم. واقعا نمی‌دانم این کاریزما از کجا می‌آمد اما کیمیایی این کاریزما را داشت و در کنار آن، کارگردانی بسیار منعطف و مهربان بود. این خاطره را هم بگویم که چون ما جزو سکانس‌های اول بازی بودیم، در شروع شب کاری‌ها از  لحظه‌ای که وارد شدم، لباس پوشیدم و یکی دوبار رفتم داخل صحنه در لوکیشن مدنظر و نگاهم به آقای کیمیایی افتاد، او هم در اوج کار انگار که متوجه وضعیت روحی من شده باشد، گفت استرس نداشته باش دخترم خودت باش، همان متن را که  در ذهنت داری داشته باش و خودت باش. من همان را می‌خواهم. من هم وقتی در برابر این لحن قرار گرفتم، گفتم چشم و اتفاقا همه جیز هم جور شد و مثل این‌که خوب هم شد و خروجی قابل قبولی داشت.

  • مسعود کیمیایی همیشه در داستان فیلم‌هایش راجع به عشق و رفاقت به عنوان دو کلیدواژه مهم، یک‌‌ سری روایت‌هایی دارد. به نظر شما این روایت «عشق و رفاقت» درفیلم خائن‌کشی به چه صورت نمود پیدا کرد و بیشتر در کدام بخش‌ها متصور شده بود؟

به نظر من این سوال را باید از خود آقای کیمیایی بپرسید، من به عنوان بیننده نه بازیگر کار می‌گویم ما عشق‌های کوچک و بزرگ داشتیم حتی نقش من با پارتنری که داشتم، آن‌ها هم یک عشقی داشتند که به واسطه علاقه‌ای که  بینشان بود، دل به این کار داده بودند یعنی شاید اعتقاد برایشان آن‌قدر بار نداشت و بیشتربه دلیل همان علاقه  آمده بودند برای این‌کار و این عشق بین آن‌ها  شاید کوچک‌ترین عشق آن پروژه بود که آن هم بسیار مهم بود. در کنارش عشق‌های بزرگ‌ترهم داشتیم  که برای رسیدن به هدف‌هایشان، به نظر من در واقع برای رسیدن به هر هدفی باید عاشق باشی، باید یک عشق داشته باشید. عشق به یک انسان، عشق به جایگاهی که می‌خواهید برسید و شاید یکی از دلایل موفقیت این مینی سریال به نظر من این بود که تمام بازیگرها این را داشتیم، ولی باز هم تاکید می‌کنم که جواب این سوال دست آقای کیمیایی است.

  • خودتان کدام قسمت از سریال  را به عنوان بیننده دوست داشتید؟

من  قسمت بانکمان را خیلی دوست داشتم  یعنی اکشنی که در بانک بود چون از نزدیک دیده بودم بچه‌ها چه زحمتی برای دکورش کشیده بودند برای تک تک همه چیزش زحمت کشیده بودند، بچه‌هایی  که برای تدارک روشنایی شب فقط داشتند نور را تامین می‌کردند که برسیم به آن داستانی که می‌خواهیم. من آن سکانس بانک و شب آن را خیلی دوست داشتم، سکانس حمام را هم خیلی دوست داشتم چون من را می‌برد به کارهای قبلی آقای کیمیایی و تمامش برای من که عاشق فیلم‌ها و کارگردانی آقای کیمیایی هستم، بسیار جذاب بود.

  • پس یعنی فکر می‌کنید نقطه قوت سریال که باعث شد سریال ادامه پیدا کند  فیلم‌نامه قوی و تعلیق بود که در همان سکانس اول هم شاهد آن بودیم؟

بانک به نظر من چون شروع کاربود و خیلی درست  انجام شد و به صحنه کشیده شد برای من جذاب بوده و حتما مخاطبان را هم جذب کرده بود. تیم تدارکات بسیار زحمت کشیده بود و مطمئن هستم که مخاطب هم این زحمت‌ها را درک کرده است.

  • یکی از انتقادهایی که به کارهای آقای کیمیایی گرفته می‌شود این است که همه شخصیت‌ها با یک لحن و فرم و ادبیات مشترک حرف می‌زنند، وقتی داشتید دیالوگ‌هایتان را می‌خواندید در اشتراک با بازیگرهای دیگر و همکارانتان، چنین حسی را نسبت به دیالوگ‌ها پیدا کردید که همه جملات و عبارات انگار به یک شکل ادا می‌شوند؟

خیر، اصلا من این برداشت را نکرده‌ام و معتقدم هر شخصی دیالوگ خودش را با توجه به شخصیت خودش داشت، به نظر من، شما سینمای کیمیایی را انتخاب کردید برای دیدن نوع خاصی از سینما که ایشان خالق آن است. پس باید فیلم‌های قبلی این فیلمساز را هم دیده باشید و با همان خط بیاید جلو. این کار هم جدا از خط سینمای آقای کیمیایی نبود، هیچ شخصیتی دیالوگ شبیه به آن یکی نداشت و فضای کار طوری بود که همه در یک زمان زندگی می‌کردند و این را باید لحاظ کرد، نمی‌شود من با ادبیات قاجار صحبت کنم آن یکی با ادابیات دهه شصت صحبت کند و دیگری با ادبیات دهه سی. همه در محیط ۲۸ مرداد ۳۲ صحبت می‌کردند و همه  با ادبیات رایج آن دوره حرف می‌زدند، مثل بقیه کارهای تاریخی مثلا کاری که آقای ورزی می‌سازد که متعلق به زمان شاهنشاه است. در واقع معتقد هستم که همه دیالوگ‌ها در یک ظرف زمانی و با واژه‌های مرتبط با آن دوره انتخاب شده و برای بازیگران نوشته شده است.

  • به عنوان سوال آخر، شما در کارهای بسیاری از کارگردانان بازی کرده‌اید. برای خودتان تفاوت کار با آقای کیمیایی با کارگردان های دیگر چه بود؟

فاصله‌اش زیاد است، همان طور که در ابتدای این گفتگو هم گفتم در وهله اول برای من خیلی خیلی افتخار داشت که در فیلم این کارگردان پیشکسوت و صاحب سبک بازی کنم. طی ماه‌های گذشته پیشنهادات بسیار زیادی را برای بازی در تلویزیون داشتم، اما اکثریت نقش‌هایم تکراری و کم ریسک بوده‌اند به همین دلیل ترجیح دادم آن‌ها را نپذیرم، در حال حاضر به این نگاه رسیده‌ام که نمی‌خواهم هر نقشی را قبول کرده و خودم را دائم در فیلم‌های مختلف و نقش‌های تکراری تکرار کنم، حتی اگر دستمزد خوبی بابت یک کار بدهند، اما نقش تکراری باشد آن را نخواهم پذیرفت. فیلم خائن کشی و بازی زیر نظر مسعود کیمیایی اما این گونه نبود.  برای این‌که خیلی متفاوت است نگاه عمیق و توانمند کیمیایی با بسیاری از کارگردانان فعلی. واقعیت اینکه مگر چند هنرمند، کارگردان یا بازیگر داریم که از قبل انقلاب و هم بعد از انقلاب توانسته باشند خودشان را نگه دارند و همیشه در همان اوج بمانند و خودشان را تطبیق بدهند با سینمای روز و نگاه جدید و خواست‌های تغییر کرده مخاطب امروز؟ چند نفر می‌توانند خودشان را و هنرشان را تغییر دهند؟ این کار نیاز به انسانی توانمند و منعطف دارد. معتقدم که سه چهار نفر داریم که من افتخار حضور در مقابل دوربین یکی از این بزرگان را  داشتم.

مگر چند هنرمند، کارگردان یا بازیگر داریم که از قبل انقلاب و هم بعد از انقلاب توانسته باشند خودشان را نگه دارند و همیشه در همان اوج بمانند و خودشان را تطبیق بدهند با سینمای روز و خواست‌های تغییر کرده مخاطب امروز؟ چند نفر می‌توانند خودشان را و هنرشان را تغییر دهند؟ این کار نیاز به هنرمندی توانمند و منعطف دارد.

 

زهرا طاهریان

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید