فیلم «سوداگران درد» با الهام از یک داستان واقعی تولید شده است و به پشت پرده شرکتهای داروسازی و دادن رشوه برای فروش محصولات خود میپردازد.
فیلم سوداگران درد داستان لایزا دریک را دنبال میکند که در تلاش است تا بهترین زندگی برای خود و دخترش را ایجاد کندو لایزا در یک استارتاپ دارویی شکست خورده در مرکز یک فروشگاه در فلوریدا مرکزی مشغول به کار میشود. جذابیت، جرات و فرصت شرکت باعث میشود تا او یک زندگی عالی را شروع کند، اما او خیلی زود خود را در مرکز یک توطئه جنایتکارانه با عواقب مرگبار پیدا میکند.
فیلم سوداگران درد با داشتن بازیگرانی شناخته شدن مثل امیلی بلانت و کریس ایوانز و نشستن دیوید ییتس روی صندلی کارگردانی به اثر موردانتظار تبدیل شده است. پیش از این وعده داده شده بود که فیلم لحنی مشابه آثاری چون فیلم کوتاه بزرگ، فیلم آمریکایی هاستل و فیلم گرگ وال استریت دارد، اما چقدر فیلم توانسته است انتظارات را برآورده کند و به همان اثری تبدیل شود که انتظارش را داریم؟ این فیلم با الهام از یک داستان واقعی تولید شده است و به پشت پرده شرکتهای داروسازی و دادن رشوه برای فروش محصولات خود میپردازد.
فیلم دست روی موضوع جذابی گذشته است که پیش از این نمونه نسبتا موفقش را در سریال«دوپسی» تماشا کرده بودیم و حالا با فیلمی طرف هستیم که نهتنها قرار است به موضوع فساد شرکتهای داروسازی بپردازد، بلکه قرار است طنز و روایتی مشابه فیلم «کوتاه بزرگ» و فیلمگرگ والاستریت داشته باشد. حضور بازیگرانی مثل امیلی بلانت و کریس ایوانز هم بدون شک در بالا بردن انتظار بیننده میتواند کافی باشد، اما همیشه استفاده از بازیگران شناخته شده به معنای عدم وجود مشکل در یک فیلم نیست.
فیلم سوداگران درد شروعی نسبتا کند دارد که در ابتدا تلاش میکند تا شخصیت لایزا دریک و وضعیتی را که در آن گرفتار شده است، نمایش دهد. بهصورت کلی چیز خاص و جدیدی هم قرار نیست ببینیم و مثل یک کلیشه همیشگی ما مادری را شاهد هستیم که از هیچ تلاشی برای تحقق یک زندگی خوب برای دخترش دریغ نمیکند. درنهایت هم زمانیکه ظاهرا هیچچیزی طبق برنامه پیش نمیرود، یک شانس بزرگ در خونه او را میزند.
اما با شروع روند اصلی داستان شاهد بهتر شدن روایت و سرعت اتفاقات داستان هستیم. بااینحال فیلم یک مشکل و یک نکته مثبت را به شکل همزمان دارد. مشکل بزرگ فیلم دقیقا از جایی آغاز میشود که داستان آن عمق خیلی زیادی ندارد. فیلم خیلی سطحی به داستان میپردازد و زوایا و نکاتی که نیاز است در طول فیلم بیشتر توجه شود، کمتر مشاهده میکنیم یا بهطور کلی دیده نمیشود. فیلم خیلی به شکلی که انتظارش را داریم وارد داستان فساد شرکت داروسازی اتفاقات داستان نمیشود و صرفا یک نگاه کلی به داستان دارد.
جاییکه شخصیت الایزا موفق میشود به شکلی باعث فروش قرصهای شرکت شود و در ادامه او و تیمش به دکترها به اشکال مختلف رشوه میدهند تا قرصهای آنها را به شکلی غیر مجاز تجویز کنند. فیلم میتوانست بیشتر روی این جنبه مانور دهد و درواقع میتوانست به فیلمی تبدیل شود که در ابتدا انتظارش را داشتیم، اما در عوض فیلم میخواهد با تمرکز بیشتر روی شخصیت اصلی داستان روند تحول او را پوشش دهد.
با اینکه فیلم از نقطهای بیشتر روی زندگی شخصیت امیلی بلانت تمرکز میکند، اما مشکل دیگر این است که دقیقا مثل بخش اصلی داستان شاهد یک نگاه سطحی به این قضیه هستیم. نکته اول اینکه فیلم دقیقا نمیداند هدفش پرداختن به مشکلات زندگی لایزا است یا تصمیم دارد تا فساد یک شرکت داروسازی را در اصل پوشش دهد. در طول فیلم هم شاهد مصاحبه بازیگران در مورد شخصیت خود هستیم تا بیننده دید بهتری از داستان باشد و این موضوع کمک کرده است تا ضعف فیلمنامه در روایت داستان کمی کاهش پیدا کند.
اما این موضوع باعث نشده است که ضعف تحول شخصیتی لایزا هم در طول فیلم دیده نشود. ما در یک بخش مهم از فیلم باید منتظر تحول بزرگ لایزا باشیم که باعث شود او با پلیس برای سقوط شرکت داروسازی محل کارش همکاری کند. نکته این است که تغییر شخصیتی لایزا به ابتدا فیلم باز میگردد؛ جاییکه همسایه آنها به او یک ملافه میدهد و حالا همان بهعنوان نمادی از تغییر این شخصیت در تصمیماتش یاد شده است.
ایده پشت این موضوع با اینکه خوب است، اما پیادهسازی خوب و درستی ندارد و صرفا مثل یک بهانه برای خاتمه دادن به کار کردن او در شرکت و اعترافش دربرابر مقامات قانونی تبدیل شده است. درواقع فیلم ازطرفی تلاش میکند تا نشان دهد او هر کاری انجام میدهد، صرفا برای رفاه و آسایش دخترش است و او ذاتا شخصیت بدی نیست که بخواهد با هر تصمیم رئیس شرکت سازگار باشد و از آن اطاعت کند. حتی با اینکه او در بخشی از فیلم خود را گم میکند و عملا خود بخشی از موفقیت شرکت است.
دقیقا همین نکته باعث میشود تا پایان فیلم «سوداگران درد» تا حد زیادی مصنوعی و ناامید کننده باشد. چرا که بیننده عملا قبول میکند بخش مهمی از موفقیت شرکت بهخاطر شخصیت لایزا است، اما در مقابل بیننده آن تغییر بزرگی که باید احساس کند، نمیتواند بکند و باعث میشود یک حس گنگ و تهی بودن در پایان بهش دست دهد. صرفا نمایش یک عذاب وجدان در مورد اعمال گذشته نمیتواند دلیل خوبی برای تغییر بزرگ یک شخصیت باشد و متاسفانه شاهد کمکاری سازندگان فیلم در این مورد هستیم.
در هر حال فیلم به شکلی که میخواهیم خیلی پشت پرده فساد یک شرکت را توضیح نمیدهد که دلیل آن درواقع تمرکز بیشتر فیلم روی بخش سرگرم کننده بودن آن است. فیلم سوداگران درد شاید از تبدیل شدن به فیلمی که پشت پرده فساد یک شرکت داروسازی را بهطور کمال و کامل نشان دهد، عاجز است، اما در عوض با فیلمی سرگرم کننده طرف هستیم. اینکه از ابتدا چنین برنامهای وجود داشته یا نه مشخص نیست، اما میتوان به جرات گفت که اگر واقعا صرفا دنبال فیلمی هستید که دو ساعت زمان شما را بدون اینکه بخواهید به چیز خاصی فکر کنید، پر کند، جای درستی آمدهاید.
کمدی فیلم بهطور کلی آزار دهنده نیست و باعث شده است لحن فیلم از یک فیلم جدی تاریک به فیلمی صرفا از مشکلات لایزا و دخترش تبدیل شود که کنارش شخصیتی مثل کریس ایوانز هم حضور دارد. دیوید ییتس، کارگردان فیلم شاید فرمول ساخت یک فیلم سرگرمکننده را در فیلمهای جانوران فوق العاده فراموش کرده بود، اما اینجا با اینکه نتوانست فیلمی با کیفیت خیلی خوبی تولید کند، ولی در ارائه یک فیلم سرگرم کننده موفق عمل کرده است.
البته این موضوع تا حد زیادی تحت تاثیر بازی خوب امیلی بلانت و کریس ایوانز هم بوده است. با اینکه این دو بازیگر تلاش زیادی کردند تا مشکلات فیلمنامه در مورد شخصیتپردازی شخصیتهای خود را پوشش دهند، اما مشکلات بهحدی است که از توانایی آنها خارج است. بااینحال در عوض آنها در بخش دیگر موفق بودهاند و توانستهاند به سرگرمکننده بودن این فیلم کمک زیادی کنند. درواقع آنها انتخابهای خوبی برای نقش خود هستند و در این مورد سازندگان عملکرد خوبی داشتهاند.
بازی بلانت تا حد زیادی تحت تاثیر بازیهای سابقش است و با اینکه عملکرد خوبی دارد، اما میتوانست عملکرد بهتری هم داشته باشد. بااینحال در نقطه مقابل کریس ایوانز را داریم که تقریبا نقش نسبتا منفی و شاید بهتر است بگویم خاکستری فیلم را بر عهده دارد و شاید اگر فیلم زمان بیشتری را به این شخصیت اختصاص میداد، نتیجه بهتری را هم میتوانستیم داشته باشیم. در هر حال ایوانز قبلا هم ثابت کرده بود توانایی خوبی در بازی در چنین نقشهایی دارد، اما اینجا زمان کافی برای یک درخشش کامل را ندارد؛ حتی با اینکه در زمان خود عملکرد خوبی مانند بلانت دارد.
فیلم «سوداگران درد» با اینکه پتانسیل زیادی داشت تا بتواند به پشت پرده فساد در شرکتهای داروسازی بپردازد، اما نمیتواند نگاه عمیق و خوبی به این داستان داشته باشد و همچنین نگاه سطحی به آن دارد. در مقابل فیلم در مورد لایزا هم چندان موفق نیست و تغییرات شخصیتی او بهخصوص در اواخر فیلم خیلی قابل لمس بهنظر نمیرسد. اما فیلم درنهایت اثری سرگرمکننده است که میتواند ۲ ساعت بدون هیچ دغدغهای بیننده خودش را سرگرم کند؛ البته اگر انتظار خاصی از فیلم نداشته باشد.
There are no comments yet