انیمیشن «آخر هفتهها» داستان پسر بچهای را روایت میکند که تجربهی تلخ جدایی والدین را از سر گذرانده است. زندگی کردن در دو خانهی مجزا حس و حال عجیبی دارد که پسر بچهی داستان ما بهتر از هر کسی از آن با خبر است.
ترور جیمنز نامی ناآشنا در بین اهالی صنعت انیمیشن نیست. جیمنز سابقهی کار کردن برای استودیوهای بزرگی همچون پیکسار و دیزنی را در لیست بلند بالای فعالیتهای خود دارد. از آثاری که این انیماتور جوان در ساختشان دخیل بوده میتوان به انیمیشنهای معروفی همچون رالف اینترنت را خراب می کند ،کوکو ،ریو وعصر یخبندان: طلوع دایناسورها اشاره کرد. وی که از همان ابتدای فعالیت حرفهای استعداد خود را در زمینهی طراحیهای هنری نشان داده بود، همیشه علاقهی خاصی داشت که وارد عرصهی کارگردانی شود. حاصل اولین تلاش کارگردانی جیمنز انیمیشن کوتاهی به نام (پای لیمویی) بود که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. اثری که قرار است این هفته در بخش معرفی انیمیشن کوتاه مورد بررسی قرار دهیم، دومین تجربهی کارگردانی جیمنز یعنی انیمیشن کوتاه (آخر هفتهها) است. «آخر هفتهها» نقطهی عطفی در کارنامهی جیمنز به حساب میآید و انیمیشنی زیباست که هنوز به ما یادآوری میکند هنوز که هنوز است آثار دو بعدی جادوی خاص خودشان را دارند. شخصیتهای رنگارنگ این اثر بر پشت زمینهای ظاهر میشوند که تمام خطوط آن با دست بهوسیلهی ذغال طراحی شده است. این انیمیشن پانزده دقیقهای توانست با جلب نظر منتقدین و بینندگان در کنار دریافت نشانها و جوایز بین المللی معتبر متعدد به عنوان یکی از نامزدهای جایزهی «جایزه آنی» مطرح شود و با مطرحترین آثار سال میلادی گذشته در پنجم اسفندماه بر سر دریافت جایزهی بهترین انیمیشنش کوتاه از آکادمی اسکار به رقابت بپردازد.
انیمیشن «آخر هفتهها» داستان پسر بچهای را روایت میکند که تجربهی تلخ جدایی والدین را از سر گذرانده است. زندگی کردن در دو خانهی مجزا حس و حال عجیبی دارد که پسر بچهی داستان ما بهتر از هر کسی از آن با خبر است. مادر در طول روزهای هفته از پسرک نگهداری میکند و پدر آخر هفته او را به خانهی خود میبرد. در میان این رفت و آمدها ما شاهد جنگ درونی پسر بچه به شکل رویاهایی فرا واقع گرایانه هستیم که ناشی از عدم توانایی او برای کنار آمدن با زندگی جداگانهی والدینش و اینکه آن دو قصد در یافتن شادی بدون یکدیگر را دارند است. با وجود اینکه تمام داستان از دیدگاه یک کودک روایت میشود، سبک روایت در انیمیشن«آخر هفتهها» بسیار بالغ است و در عین ارائهی لذتی ناشی از زیبا شناسی، دست روی عواطف انسانی بینندگان میگذارد و سعی میکند حس همذات پنداری را در آنها بیدار کند.
ترور جیمنز بی دلیلجایزه(آخر هفتهها) را در شهر تورنتوی دههی ۱۹۸۰ روایت نمیکند. «آخر هفتهها» داستانی بسیار شخصی از خاطرات دوران کودکی جیمنز به عنوان یک کودک طلاق است که سعی دارد نگاهی جدید و قابل تامل به مسئلهی بزرگ شدن در خانهای از هم گسسته بیاندازد. از اسب چوبی عتیقه گرفته، تا پیانو نواختن مادر و حتی آهنگی که پدر در ماشین به آن گوش میداد، همگی جزو خاطرات واقعی جیمنز هستند.
رویاهای عجیب و فراواقع گرایانهی کودک که در بعضی سکانسهای انیمیشن با واقعیت زندگی وی در میآمیختند، یکی از نتایج ناخوشایند جدایی والدین است که بلاشک برای جیمنز و هر کسی که در چنین شرایطی قرار گرفته باشد، تجربهای به غایت آشناست. در میان همین لحظات مشوش است که پسر جوان کنجکاو برای اولین بار با پریشانی و آشوب درونش روبرو میشود و از میل درونیش به دوباره در کنار هم بودن خانواده و ترسش از غریبههایی که حالا وارد زندگیاش شدند خبردار میشود. با وجود اینکه در دنیای واقعی کاری از دست او برنمیآید، پسر در دنیای رویاهایش قدرتی تعیین کننده دارد و انعکاس هر آنچه را که قلبا میخواهد کم و بیش زندگی میکند.
جیمنز در این باره میگوید:عنصر رویا در این اثر اهمیتی بسیار بالا برای من دارد چون به خوبی نشانگر احساسات مغشوش اما قدرتمندی است که در چنین مواقعی بر ذهن انسان چیره میشود و بی عیب و نقص میتواند تقلای درونی کودکان طلاق را برای درک کردن شرایط پیرامون خود و کنار آمدن با آنها را نشان دهد.
یکی از نکاتی که انیمیشن کوتاه«آخر هفتهها» را به اثری مهم و ارزشمند تبدیل میکند، نگاه متفاوت و منطقی آن به آسیبی اجتماعی است که بارها در اشکال مختلف هنر و رسانه مورد بررسی قرار گرفته است. با وجود اینکه در چنین شرایطی اوضاع آنچنان آسان نمیگذرد، اما «آخر هفتهها» یادآور میشود که در روابط خانوادگی گاهی اوقات چارهای جز جدایی وجود ندارد، اما در کنار هم نبودن اعضای خانواده و تغییر شرایط زندگی برای همیشه، به معنای آن نیست که عشق، هدف و شادی دیگر در آن میان وجود ندارد.
«آخر هفتهها» از نظر بصری بسیار اثر غنی و زیبایی است که البته در این باره هیچ جای تعجبی وجود ندارد؛ ترور جمینز، انیماتور و طراحی با سابقه، به برنامهی فوق العادهی Co-op استودیو پیکسار پیوست و بدون هیچ کاستی«آخر هفتهها» را خلق کرد. (در طی برنامهی Co-op، استودیو پیکسار به انیماتورها اجازه میدهد با استفاده از امکانات و ظرفیتهای این استودیو، آثاری مستقل بسازند. انیمیشن کوتاه موفق و مشهور (زمان قرض گرفته شده) طی همین برنامه ساخته شده است.) در طی این برنامه، تعدادی از همکاران سابق جیمنز داوطلبانه از وقت خود زدند تا به او در این پروژه کمک کنند و بخش عظیمی از پویانمایی و طراحی پشت زمینهها را برعهده بگیرند. با وجود اینکه کلیت این انیمیشن بر اساس طرحهایی که جیمنز ده سال پیش کشیده بود ساخته شده، بیشتر پروسهی تولید آن در طی پنج سال گذشته انجام شده است.
به جرئت میتوان از انیمیشن کوتاه«آخر هفتهها» به عنوان یکی از بهترین آثار سال گذشته یاد کرد. این اثر با بهره جویی از سبک طراحی چشم نواز و سبک، سعی در بیان مفاهیمی عمیق و پیچیده به زبانی بسیار ساده در حد افکار یک کودک دارد. در کنار تمام نکات قوت «آخر هفتهها» در زمینههای تکنیکی، این انیمیشن را باید به دلیل دید متفاوت و نگاه موشکافانهاش تماشا کرد. استعارههای نهفته در این اثر یا تار خاطراتتان را خواهد نواخت، یا موقعیتی را برای شما شبیه سازی خواهد کرد که شاید فرسنگها با آن فاصله داشته باشید. نظرات خود را دربارهی این اثر با ما در میان بگذارید.
There are no comments yet