سریال تلویزیونی چرنوبیل به نویسندگی کریگ مازن و کارگردانی آن یوهان رنک، در اوایل ماه می در بریتانیا و سپس سراسر جهان توزیع شد.
سریال تلویزیونی چرنوبیل به نویسندگی کریگ مازن و کارگردانی آن یوهان رنک، در اوایل ماه می در بریتانیا و سپس سراسر جهان توزیع شد و توانست با واکنش غافلگیرکننده مخاطبان جهانی روبه رو شود. چرنوبیل، ماجرای واقعی یکی از فجایع انسانی در تاریخ است و داستان شجاعت زنان و مردانی را روایت میکند که خود را قربانی کردند تا اروپا را از فاجعه نجات دهند. این سریال کوتاه بر فاجعه نیروگاه هستهای چرنوبیل که در آوریل ۱۹۸۶ در اوکراین (شوروی) رخ داد متمرکز است و آشکار میسازد که چرا و چگونه این حادثه رخ داد و به پنهانکاری شوروی اشاره میکند. روایت انگلیسی و آمریکایی از فاجعه چرنوبیل اگرچه جذابیتهایی را در نظر مخاطبان تلویزیونی به دست آورد اما سبب تحقیر و اعتراض روسها شد تا بار دیگر تقابل دو قدرت مهم شرق و غرب یعنی روسیه و امریکا آشکار شود. شدت این واکنشها به طوری بود که تلویزیون روسیه از اقدام رسانهها و تلویزیون این کشور برای ارائه روایت شرقی از فاجعه چرنوبیل خبرداد و مسکو تایمز در گزارشی آورد: جدا از اینکه تلویزیون ملی روسیه اعلام کرده نسخه متفاوتی از واقعه را با حضور یک مأمور سیآیای در دل قصه روایت خواهد کرد، کمونیستهای روسیه از سازمان تنظیم مقررات این کشور درخواست کردند تا دسترسی مردم را به این سریال «تهوعآور» محدود کند. این حزب میخواهد نویسنده، کارگردان و تهیهکنندگان سریالی که به ادعای آنان از یک تراژدی به عنوان ابزاری برای فریب ایدئولوژیک استفاده کرده و رژیم و مردم شوروی را پلید و شیطانی به تصویر کشیدهاست، به صورت قانونی به نشر اکاذیب متهم کند.
این سریال به بررسی برخی از روایات ناشناخته یا کمتر موردتوجه قرار گرفته این فاجعه میپردازد. از جمله تلاشهای الکسی آناننکو، والری بیسپالوف و بوریس بارانوف که در قسمتهای ۲ و ۳ به آنان میپردازد؛ سه مرد که داوطلب میشوند به منظور قطع آب، که آن آب میتوانست وارد هسته شود و انفجار دیگری را رقم زند، وارد زیرزمین نیروگاه شوند. این کار برای جلوگیری از انفجار حرارتی باید انجام میگرفت. گزارشهای رسمی بعدها به این نتیجه رسیدند که اگر این کار انجام نمیشد، انفجار حرارتی قطعا اتفاق میافتاد و میتوانست صدها کیلومتر مربع از فضای غیرمسکونی و مسکونی را در بربگیرد و آلوده کند. در پایان قسمت ۵ ذکر شد که برخلاف تصور عموم و برخی رسانهها، هر سه داوطلب از هرگونه تأثیر منفی مواد رادیو اکتیویته جان سالم به در برده و زنده ماندند.
در هفتههای گذشته گزارشهای بسیاری در مورد اینکه مینیسریال «چرنوبیل» شبکه اچبیاو چگونه به پدیدهای بینالمللی تبدیل شده و توجه مخاطبین سراسر دنیا را به خود جلب کرده منتشر شده است، اما این آمار و ارقام است که از تاثیر حقیقی داستان فاجعه تأسیسات هستهای چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ حکایت میکند. در ادامه به برخی از دلایل موفقیت جهانی سریال چرنوبیل پرداخته شده است:
شرایط ریلیز و نمایش
موقعیت و شرایط زمانی نمایش آثار سینمایی و تلویزیونی همواره در میزان استقبال آنها به وسیله مردم از اهمیت و اولویت بسیار زیادی برخوردار بوده است؛ برای نمونه در ایران اکران عید نوروز و عید فطر از جمله زمانهای طلایی نمایش فیلم محسوب میشود که سازندگان برای قرارگرفتن در لیست اکران در این بازه زمانی تلاش و لابی فراوانی انجام داده و به قول معروف برای آن سر و دست میشکنند. در خارج از کشور و به خصوص امریکا نیز به دلیل صنعت و تشکیلات سازماندهی در امر سینما، زمان نمایش از اهمیت رشتههای برخوردار است. در ارتباط با سریال چرنوبیل این اتفاق در شرایطی به وقوع پیوست که مجموعه تلویزیونی پرطرفدار و نسبتاً طولانی بازی تاج و تخت به تازگی در شبکه HBO به پایان رسیده بود؛ از طرفی فینال ناامیدکننده و ضعیف سریال بازی تاج و تخت سبب ناامیدی و نارضایتی طرفداران این شبکه تلویزیونی کابلی در امریکا و سراسر جهان شد. همین فاصله و نارضایتی باعث شد تا ریلیز و نمایش چرنوبیل با نوعی عطش و کنجکاوی از جانب سریالبینان سراسر جهان مواجه شود و آنها را دوباره با HBO همراه سازد.
داستان جذاب و اتفاقی واقعی
بهطور قطع اصلیترین و برجستهترین عاملی که باعث جذب و ادامه تماشای یک مجموعه تلویزیونی و یا حتی فیلم سینمایی میشود داستان و درام است که بنا به تبحر و تخصص گروه سازنده فیلمنامهنویس، کارگردان و سایر عوامل به تماشاگر نمایش داده میشود. جذابیت، تکراری و کلیشهای نبودن، کند و کشدار عمل نکردن و ارتباط درست با احساس و عواطف مخاطبین ازجمله دلایل موفقیت هر اثر نمایشی در مدیومهای مختلف تئاتر، سینما و تلویزیون بهشمار میرود. چرنوبیل نیز با دستمایه قرادادن یک داستان تاریخی واقعی که چندین کتاب و مستند تلویزیونی نیز از آن به نمایش در آمده بود توانست ارتباط عمیق و دقیقی با مخاطبان خود برقرار کند. علاوه بر این واقعیت و حقیقی بودن داستان اصلی سریال که به باورپذیری تماشاگر و ارتباط بیشتر آن با داستان و اتفاقات آن انجامیده، جزئیات روایی و زیباییشناسی هنری فیلمساز نیز در به موفقیت رسیدن مجموعه تلویزیونی چرنوبیل بسیار موثر بوده است.
اتفاقات واقعی و هیجانانگیز سریال در مقاطع زمانی و مکانی مختلف و متعدد با دقت و وسواس فراوانی به تصویر کشیده شده است، گویی فیلمساز برای گرفتن هر پلان از این مجموعه پنج ساعته، ساعتها فکر کرده و تهیه دیده است و و دقت و وسواس زیادی هم چنان که گفته شد در فیلمبرداری، انتخاب لوکیشنها، تدوین و مونتاژ و از همه مهمتر انتخاب موقعیتهای دراماتیک و جذاب حقیقت فاجعه چرنوبیل صورت گرفته است.
مستند داستانی؛ پراقبالترین و محبوبترین گونه روایت نمایشی
در ارتباط با فاجعه چرنوبیل همانگونه که پیشتر اشاره شد کتابها و مستندهای تلویزیونی متعددی تولید شده است؛ کتاب نیایش چرنوبیل، مستند چرنوبیل ۳۸۲۸ در ۲۰۱۱ میلادی، مستند قلب چرنوبیل در ۲۰۰۳ میلادی و بابوشکاهای چرنوبیل در ۲۰۰۵ میلادی از جمله مهمترین آثار تلویزیونی محسوب میشوند اما چه اتفاقی میافتد که با وجود طرح و تولید چند باره فاجعه وحشتناک و دردناک چرنوبیل شهر پریپیات در شمال اوکراین، به یکباره سریال چرنوبیل ساخته کریگ مازن در ۲۰۱۹ میلادی تبدیل به پرطرفدارترین مجموعه تلویزیونی تمام تاریخ تلویزیون میشود؟
پاسخ به این پرسش بیش از هر چیز تفاوت تاثیر و تمایل عموم مردم به تماشای درام و ترجیح آنان به تماشای یک اثر داستانی به یک مستند سرد و به طور احتمالی تلخ را نمایان میسازد. به عبارتی دقیقتر و روشنتر انتخاب و تولید مستند با وجود برتریها و اولویتهایی (از جمله واقعی بودن و فانتزی و خیالی نشان ندادن اتفاقات) که در خود دارد اولویت و انتخاب اصلی مخاطب عام نیست و اینگونه از تماشاگران را ترجیح میدهند ساعات پایانی شب و اتمام کار را به تماشای آثاری گرمتر و و جذابتر سپری کنند، اگرچه دخل و تصرفهایی نیز در واقعیت ماجرا و مستندات آن اتفاق افتاده باشد.
حال فرض کنید فیلم ساز باهوش و پژوهشگر بتواند در تمهیدی کاربردی و موثر این دو گونه مهم و پرطرفدار را با هم ترکیب کند و هم طرفداران سختگیر و خاص مستندهای تلویزیونی را که خواهان آثاری متفاوت و با استناد هستند با خود همراه کند و هم قادر باشد عموم مردم را که ظرفیت و تمایل مستندات سرد و تلخ تلویزیون ایران را ندارند در کنار هم جمع کند. کریگ مازن؛ سازنده و طراح اصلی مجموعه تلویزیونی چرنوبیل موفق به این مهم شده و توانسته با تلفیق دو گونه پرطرفدار و محبوب مستند و داستانی سریالی جذاب و واقعی در طبقهبندی آثار مستند داستانی به مخاطب عرضه کند و همین هوش و ذکاوت در انتخاب ژانر سریال و بهرهگیری از اتفاقات و موقعیتهای جذاب (اگرچه با دخل و تصرفهایی نیز همراه بوده) چرنوبیل او را به عنوان یکی از مهم ترین و ماندگارترین مینی سریالهای تاریخ تلویزیون ثبت کرده است.
بازخوردهای سیاسی و هنری
بازخورد و واکنش منتقدان سینمایی و کاربران از یک سو و اظهار نظر سیاستمداران و افراد صاحب منصب از سوی دیگر توجه مخاطبان جهانی را به این مینی سریال شبکه HBOبیش از هرچیز جلب کرد، تا جایی که آخرین آمار از گذر ۸.۵ میلیون کاربر از تماشای سریال چرنوبیل حکایت دارد.
وب سایت سینمایی معتبر Rotten Tomatoes گزارش کرد که ۹۵٪ منتقدان نظر مثبتی درباره سریال داشتهاند که این درصد از روی ۵۶ نقد بهدست آمده و در مجموع امتیاز ۸.۸۴ از ۱۰ را نصیب سریال میکند. در سایت Metacritic نیز با احتساب ۲۶ نقد، امتیاز ۸۳ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داده که به معنای «تحسین جهانی» است. همچنین در مجله و وبسایت فرانسوی AlloCiné ، این سریال با دریافت امتیاز از ۱۳ منتقد، به امتیاز ۴.۱ از ۵ دست یافت و همچنین در بخش بهترین سریالها، در رتبه اول قرار گرفت.
واشنگتنپست و بیبیسی به عنوان دو رسانه معتبر امریکایی و انگلیسی در درباره ابعاد امنیتی و اطلاعاتی و محتوای سریال گفتهاند که این مجموعه با تمرکز بر قدرت اطلاعات و اینکه رهبران نامشروع میتوانند بهطور عمد یا غیرعمد اشتباهات را فراتر از درک خود مرتکب شوند و جامعه را با دروغهای خود به سمت نابودی بکشانند و چرنوبیل به خوبی از عهده این مهم برآمده است. «هنک استوور» از واشنگتنپست از آن به خاطر نشان دادن «چه اتفاقی رخ میدهد که دروغ گفتن به مردم به همین راحتی مورد استفاده قرار میگیرد» تمجید کرد.
بن تراورس از وب سایت خبری تحلیلی IndieWire نوشت: «چرنوبیل برای همه نیست. با شدت انفجارش، هوای ثابت کشندهاش، میتواند برای تجدید حیات دوباره این فاجعه غیرقابلتصور، ناراحتکننده باشد. اما مازن و یوهان رنک یک کار با ابهت انجام میدهند که مردم را به این داستان پر از وحشت دعوت میکند. هر لحظه تهوع، هر لحظه وحشت، چه گوشت فاسد شده باشد و چه تصمیمی برای دلایل اشتباه گرفته شود، یک هدف دارد و به بیننده عاقبت دروغ را نشان میدهد. سریال چرنوبیل یک برنامه تلویزیونی نفسگیر از این فاجعه است که در چندین سطح مورد تحسین قرار خواهد گرفت.»
نورین رجا از ونیتی فایر گفت: «با چرنوبیل که در قلب بزرگترین فاجعه هستهای قرن بیستم غرق شد، اچبیاو یک مینی سریال بسیار دقیق و کنترلشده را ارائه داد.»
آیشاتو لورن از برین دمیج: «تماشای این مجموعه بسیار سخت است، غمانگیز و ملالآور است، اما ضروری است. همه باید آن را ببینند. زیرا یک بخش بسیار مهم در تاریخ بشریت را این سریال به نمایش کشیدهاست.»
در ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور ایران، در حساب توییتر خود توییتی را منتشر کرد که در آن با اشاره به سریال چرنوبیل، سیاستمداران و رهبران سیاسی را به گرفتن درس عبرت از این سریال و دیالوگ اصلی آن یعنی جمله «بهای دروغ چقدر است؟» تشویق کرده بود.
مسکو تایمز گزارش داد که رسانههای مختلف کرملین از سریال چرنوبیل به عنوان «کاریکاتور» یاد کردهاند و انتیوی یکی از کانالهای تلویزیونی دولتی، برنامهریزی خود را برای ساخت فیلم یا سریال چرنوبیل آغاز کردهاست. اما در این نسخه احتمالا همه چیز به آمریکا مرتبط است و قرار است به نقش سازمان سیا در مورد این حادثه پرداخته شود. الکسی موآدوف، تولیدکننده سریال یا فیلم چرنوبیل ساخت روسیه، به روزنامه «مسکو» گفت که اثر او برپایه یک تئوری توطئه استوار است. در این سناریو آمریکاییها به نیروگاه هستهای چرنوبیل نفوذ کردهاند و احتمالا در انفجار این نیروگاه نیز دست داشتهاند. او گفت: «بسیاری از مورخان انکار نمیکنند که در روز انفجار، عامل سرویسهای دشمن در ایستگاه حضور داشتهاست.»
پیشتر گفتیم جدا از اینکه تلویزیون ملی روسیه اعلام کرده نسخه متفاوتی از واقعه را با حضور یک مأمور سیآیای در دل قصه روایت خواهد کرد، کمونیستهای روسیه پنجشنبه شب از سازمان تنظیم مقررات این کشور درخواست کردند تا دسترسی مردم را به این سریال «تهوعآور» را محدود کند. این حزب مارکسیست-لنینیست که نباید با حزب قدرتمندتر کمونیستهای روسیه اشتباه گرفته شود، میخواهد نویسنده، کارگردان و تهیهکنندگان سریالی که به ادعای آنان از یک تراژدی به عنوان ابزاری برای فریب ایدئولوژیک استفاده کرده و رژیم و مردم شوروی را پلید و شیطانی به تصویر کشیدهاست، به صورت قانونی به نشر اکاذیب متهم کند.
گزارش و گردآوری: محمد تقی زاده
There are no comments yet