«رایا و آخرین اژدها»؛ صحبت راجع به یک مفهوم مثبت

استودیو انیمیشن‌سازی والت دیزنی با رایا و آخرین اژدها موفق به صحبت راجع به یک مفهوم مثبت و آشنا می‌شود. سرگرم‌کنندگی، اسطوره‌شناسی جهان و نقش‌آفرینی‌های دل‌چسب انیمیشن، خوش‌بینی آن را دوست‌داشتنی کرده‌اند.


 

همیشه زمانی‌که نوبت به آثار خوش‌بینانه و دارای پیام‌های بسیار مثبت می‌رسد، شانس زیادی برای تبدیل شدن فیلم به یک محصول شعاری و بی‌تاثیر وجود دارد. مخاطب امروز از آن‌جایی که شناخت بسیار وسیعی از تلخی‌ها و وحشت‌های انکارناپذیر حاضر در زندگی انسانی پیدا کرده، به مراتب سخت‌تر از قبل تحت تاثیر داستان‌هایی با محوریت خوش‌قلبی، اتحاد و امید قرار می‌گیرد. در این میان کارتون رایا یکی ازبهترین انیمیشن های ۲۰۲۱ در زومجی به حساب می آید.

مگر می‌توان هر روز اخبار بیشتری راجع به ظلم، جنگ و بدبینی انواع‌واقسام افراد نسبت به یکدیگر شنید و از داستانی لذت برد که می‌گوید همه‌ی آن آدم‌ها شاید شانس کنار هم قرار گرفتن را داشته باشند؟ ولی قصه‌ها لزوما بازتاب‌دهنده‌ی واقعیت یا ارائه‌کننده‌ی راه‌حل مشخص نیستند. آن‌ها می‌توانند هر چند وقت یک بار به یاد بعضی از انسان‌ها بیاورند که ایده‌آلِ شاید دست‌نیافتنی، چه‌قدر ارزشمند و زیبا به نظر می‌رسد.

 

شاید آدم‌هایی که مفیدترین افراد حاضر در جوامع امروز هستند، رفتار انسانی خود را بدهکار باور داشتن به این ایده‌آل‌ها باشند. البته که فرق زیادی بین تصورات خوش‌بینانه و ارزشمند و واقعیت تلخ جهان وجود دارد. اما جهانی که در آن آدم‌ها حتی ندانند که ایده‌آل درست و دوست‌داشتنی چیست، به مراتب وحشتناک‌تر به نظر می‌رسد. این‌گونه آثاری همچون انیمیشنرایا و آخرین اژدها می‌توانند برای مخاطب هدف خود به‌شدت ضروری به نظر بیایند؛ فیلم‌هایی که شاید حرف‌های بسیار آشنا و تکرارشده‌ای را بیان کنند، اما به یک تجربه‌ی سینمایی دل‌چسب تبدیل می‌شوند و این‌گونه همان صحبت‌ها را یک بار دیگر به شکلی شنیدنی تقدیم مخاطبان متعلق به گروه‌های سنی متفاوت خواهند کرد.

کودکان می‌توانند با دیدن چندین و چند سکانس رایا و آخرین اژدها بخندند و بزرگ‌سال‌ها نیز در عین گارد داشتن منطقی مقابل پیام بسیار مثبت فیلم، شانس قابل توجهی برای همراه شدن با آن دارند. زیرا انیمیشن رایا و آخرین اژدها با تمرکز روی پروتاگونیستی که بدون نقص نیست، مدام این پیام را به چالش می‌کشد. ماجرا هرگز این‌گونه نیست که ناگهان یک نفر یک روش امیدوارانه را معرفی کند، همه به پیروی از آن بپردازند و دنیا گلستان شود. هر عقیده‌ای به اندازه‌ی کافی زیر ذره‌بین رفته است تا درماندگی کاراکترهای مثبت‌ومنفی برای رفتن به سراغ راه نجات را ببینیم. همه‌ی آن‌ها انسان‌هایی در جست‌وجوی راه نجات هستند. این‌گونه وقتی انیمیشن رایا و آخرین اژدها پیام انسانی خود را در زمان درست فریاد زد، سخت می‌توانیم مقابل آن گارد داشته باشیم. در نتیجه ایده‌آل را به یاد می‌آوریم و از تصور آن لذت می‌بریم؛ از به یاد آوردن اینکه چرا ایده‌آل و ارزشمند است.

انیمیشن رایا و آخرین اژدها به نمایش جهانی می‌پردازد که در آن همه‌ی انسان‌ها زیر سایه‌ی سعادت و خوش‌بختی به وجود آمده به خاطر وجود اژدهایان هستند. اما اتفاقاتی تلخ رخ می‌دهند و سرزمین یک‌پارچه از هم می‌پاشد؛ اژدهایان نیز از بین می‌روند. قرن‌ها می‌گذرند و انسان‌های متعلق به پنج کشور متفاوت به دور از یکدیگر و با تنفرورزی نسبت به هم زندگی می‌کنند. در نتیجه وقتی اوضاع بدتر می‌شود و زندگی انسانی مدام بیشتر از قبل در خطر قرار می‌گیرد، رایا از سرزمین هارت شروع به جست‌وجو برای یافتن آخرین اژدها می‌کند؛ به‌دنبال افسانه‌ای که می‌گوید هنوز فقط یکی از اژدهایان سنگ نشده است و شانس بازگشتن به جهان را دارد. اما آیا آن اژدها اصلا می‌تواند به انسان‌ها یا حداقل فقط به رایا کمک کند؟

 

فیلم در لایه‌ی اول داستانی بسیار ساده و قابل هم‌ذات‌پنداری دارد؛ شخصیتی که از خوش‌بینی بیش از اندازه دست کشیده است و قدم به یک ماجراجویی بزرگ می‌گذارد. استودیو انیمیشن‌سازی والت دیزنی هم به مانند همیشه با خلق محیط‌هایی چشم‌نواز، متنوع و به‌خصوص کاری می‌کند که دنبال کردن این ماجراجویی از لحاظ بصری هم بسیار جذاب باشد. در همین حین دیالوگ‌نویسی‌ها هم در خدمت احساسات کاراکترها ظاهر می‌شوند، هم قصه را جلو می‌برند و هم بارها و بارها می‌توانند مخاطب را بخندانند.

کمدی نقش زیادی در بسیاری از انیمیشن های دیزنی داشته است و این‌جا هم عالی ظاهر می‌شود؛ چه وقتی با محوریت صداگذاری مثال‌زدنی آکوافینا در نقش سیسو لبخند را روی لب مخاطب می‌نشاند و چه وقتی کار بیننده به دیدن رفتارهای بامزه و عجیب یک کودک بسیار کوچک و سه حیوان همراه او خلاصه شده است.

نقطه‌ی قوت فیلم صرفا خنده‌آور بودن سکانس‌ها و دیالوگ‌های کمدی نیست. بلکه موضوع آن است که چه‌قدر این دیالوگ‌ها و تصویرسازی‌ها در زمان درست و به شکل فکرشده مقابل تماشاگر قرار گرفتند. برای نمونه همان کودک بامزه به شکل منطقی وارد داستان می‌شود و او را داخل محیطی می‌بینیم که دقیقا پذیرفته‌ایم در فضای اغراق‌آمیز انیمیشن، احتمال وجود شخصیتی مثل وی در آن وجود دارد. همچنین جملات و رفتارهای خنده‌آور سیسو صرفا هر از چند وقت یک بار برای تلطیف فضا از راه نمی‌رسند. بلکه گره‌خورده به هویت او و بخشی از شخصیت‌پردازی اژدها آبی‌رنگ هستند. البته که آکوافینا نقش قابل توجهی روی موفقیت انیمیشن رایا و آخرین اژدها در این بخش داشت. در رایا و آخرین اژدها همه‌ی بازیگران و مخصوصا کلی مری ترن عملکرد قابل قبولی دارند. اما آکوافینا ورای تمامی آن‌ها واقعا نقش را مال خود می‌کند و تصور انیمیشن رایا و آخرین اژدها بدون صداگذاری او در نقش سیسو ناممکن به نظر می‌رسد.

 

انواع‌واقسام عناصر سرگرم‌کننده‌ی دیگر نیز همین‌قدر پیوندخورده به بخش‌های دیگر رایا و آخرین اژدها وارد انیمیشن می‌شوند؛ از مبارازت متعدد و خوش‌جلوه‌ی همراهی‌شده با موسیقی شنیدنی تا داستانک‌هایی که وضعیت مردم این جهان را بیش‌ازپیش نشان مخاطب می‌دهند. همه این‌ها تبدیل به بخش‌هایی از سفر طولانی و ضروری رایا شده‌اند. نتیجه هم آن است که حتی اگر فقط برای سرگرم شدن به تماشای انیمیشن بپردازید، رایا و آخرین اژدها گوش و چشم مخاطب را به اندازه‌ی کافی نوازش می‌دهد.

وقتی لحظات به خودی خود و به اشکال مختلف سرگرم‌کننده و دوست‌داشتنی هستند، قابل پیش‌بینی بودن برخی از آن‌ها هم تاثیری روی میزان لذت بسیاری از بینندگان ندارد. این‌گونه تمام موارد لازم برای غرق شدن مخاطب و افزایش شانس او برای لمس احساسی پیام اصلی اثر مهیا می‌شود. جهانی پرشده از نمادهای لایق بررسی، لحظاتی خنده‌آور و لحظاتی احساسی، اکشن هیجان‌انگیز، طراحی‌های بصری زیبا و موسیقی شنیدنی. حالا تنها قطعه‌ی باقی‌مانده‌ی پازل که می‌تواند انیمیشن رایا و آخرین اژدها را از اثری خوب تبدیل به اثری معرکه کند، شخصیت‌پردازی‌های هدفمند است.

کاراکترهای مثبت، منفی و خاکستری انیمیشن رایا و آخرین اژدها منحصر‌به‌فرد و دیده‌نشده نیستند. ولی نقش خود در داستان را کم‌اشکال بازی می‌کنند. این قصه برای جلو رفتن و تکمیل شدن به شخصیت‌هایی احتیاج دارد که روابط حاضر بین آن‌ها مشخص و معنی‌دار باشد. حالا از یک طرف شخصیت‌های فرعی را داریم که تجربه‌کننده‌ی تغییرات ناگهانی انکارناپذیری هستند و در اصل قرار است یک جذابیت مشخص برای بیننده داشته باشند.

بعضی از آن‌ها همچون مادر نماری باید اقتدار خود را طی بعضی از دقایق نشان بدهند. برخی از آن‌ها همچون بون باید همزمان دوست‌داشتنی و قرارگرفته در طرف درست داستان به نظر برسند. درنهایت هم شخصیت‌هایی تانگ را داریم که بیشتر به‌عنوان نماد یک نوع جامعه‌ی انسانی در قصه نقش دارد.

حتی این شخصیت‌های فرعی هم سرتاسر تک‌بعدی و فراموش‌شدنی نیستند. آن‌ها پیشینه، حال و آینده‌ی مشخصی دارند. اگر به‌دنبال پس گرفتن زندگی ارزشمند از دست رفته هستند، حداقل می‌دانیم که چه‌قدر از دست داده‌اند. تیم نویسندگی انیمیشن هوشمندانه پروسه‌ی آشنایی مخاطب با انواع‌واقسام شخصیت‌های فرعی قابل‌توجه را گام به گام جلو می‌برد. با گذر زمان و به شکل صحیح مخاطب شناخت بیشتری از شخصیت‌هایی کسب می‌کند که با آن‌ها همراه شده است؛ تا پروسه‌ی معرفی کاراکترها بر بیننده تحمیل نشود و اطلاعات مختلف راجع به آن‌ها در دل روند جذاب و منطقی قصه تحویل من و شما داده شوند. سازندگان رایا و آخرین اژدها فهمیدند که برای اثرگذاری این قصه و قابل‌توجه شدن پایان‌بندی آن هیچ راهی جز گره خوردن شخصیت‌ها به یکدیگر و گره خوردن مخاطب به آن‌ها وجود ندارد. از دل این شناخت و برنامه‌ریزی است که حتی Tuk Tuk یعنی وسیله‌ی نقلیه‌ی رایا می‌تواند در حد یک حیوان بسیار بزرگ‌شده، رابطه‌ی تعریف‌شده‌ای با او داشته باشد.

 

رایا، سیسو و نماری شخصیت‌های اصلی انیمیشن رایا و آخرین اژدها هستند. زیبایی انیمیشن در پرداختن به آن‌ها را وقتی می‌بینیم که به ریشه‌ی شکل‌گیری باورهای آن‌ها توجه می‌کنیم. هر سه دختر در ابتدا به‌صورت کامل درگیر باورهای به ارث‌برده از خانواده‌ی خود هستند. هر سه‌ی آن‌ها به اندازه‌ی کافی باخته‌اند. در بخش‌های متفاوتی از داستان، باورهای هر سه به مدل‌های مختلف به چالش کشیده می‌شود. رایا و آخرین اژدها نمی‌خواهد به‌صورت مستقیم برتری مطلق روش و اصول یکی از آن‌ها بر دیگری را نشان بدهد. بلکه می‌خواهد هر سه در زمان درست بفهمند که گاهی اشتباه می‌کنند و سپس بپرسند که از میان باورهایی که در زندگی با آن‌ها مواجه شده‌اند، کدام یک می‌تواند نجات‌بخش باشد؟

سه شخصیت انیمیشن رایا و آخرین اژدها کاراکترهای لایق توجهی هستند. چون مرتکب اشتباه می‌شوند، قدم به قدم به شناخت بیشتری از بقا در این جهان می‌رسند و صد البته تغییر می‌کنند. قهرمان داستان انیمیشن رایا و آخرین اژدها ممکن است تسلیم خشم خود شود و کاراکتر دیگر که نقش اساسی در داستان دارد، شاید یک روز به خاطر باور غلط مرتکب کاری زشت و پست شده باشد.

در سال ۲۰۲۰ میلادی مخاطب تقریبا تا سه‌ماهه‌ی پایانی صبر کرد تا بالاخره بین انیمیشن‌های سینمایی بلند موفق به تماشای دو اثر عالی شود. پس چه‌قدر خوشحال‌کننده که حالا پیش از پایان نخستین سه‌ماهه‌ی سال ۲۰۲۱ استودیو انیمیشن‌سازی والت دیزنی توانست محصولی همزمان سرگرم‌کننده و ارزشمند از لحاظ هنری را تقدیم تماشاگر هدف کند.

 

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است