«لوکی»؛یک هوش مصنوعی و آچار فرانسه

ستاره اصلی این قسمت درواقع شخصیت خانم دقیقه بوده است و او توانسته بخش‌های جذابی را در این قسمت داشته باشد. به‌جز صحنه‌ای که باعث ترساندن بسیاری از مردم عادی شد، بدون شک حسادت و همچنین تلاش برای به‌دست آوردن خالقش از مهم‌ترین دلایل این موضوع است.



فصل دوم سریال «لوکی» توانسته شروع خوب و مستحکمی مانند فصل اول داشته باشد. فصل دوم حتی مانند فصل اول در قسمت‌های ابتدایی بیشتر زمینه‌سازی برای قسمت‌های آینده کرده است، اما بدون شک چندین سؤال همیشه مطرح بوده است که یکی از این سؤال‌ها مسیر و داستان اصلی و هدف این فصل است. اگر به مسیر دو قسمت اول توجه کنیم، موبیوس و لوکی در تلاش هستند تا راهی برای نجات TVA پیش از نابودی پیدا کنند و یکی از این راه‌حل‌ها پیدا کردن راوونا رن‌اسلیر و خانم دقیقهاست. حالا در قسمت سوم شاهد بازگشت این شخصیت‌ها هستیم و همچنین یک اتفاق مهم هم در این قسمت رخ داده و آن هم بازگشت یک شخصیت مهم که متغیر جدید کانگ فاتح باشد، است.

شروع قسمت سوم فصل دوم سریال «لوکی» تقریبا مشابه قسمت گذشته است که سازمان TVA در حال فروپاشی است، اما شاید پیدا کردن راوونا رن‌اسلیر وخانم دقیقه بتواند کمکی به این وضعیت کند. پس دوباره به گذشته سفر می‌کنیم تا نه‌تنها شاهد دوره زمانی متفاوتی باشیم، بلکه داستان بالاخره حرکتی جدی و مهمی هم بکند. در مورد قسمت دوم توضیح دادیم که بیشتر حکم زمینه‌چینی برای قسمت‌های آینده را داشت و در مورد قسمت سوم هم تا حدودی صدق می‌کند، اما در آن شاهد تحرکات بیشتری هستیم.
در طول قسمت سوم شاهد معرفی شخصیت ویکتور تایملی هستیم که جدیدترین متغیر شخصیت کانگ فاتح است. این متغیر که درواقع توسط «او که می ماند» انتخاب شده تا جانشین او شود، حالا به کتابی دست پیدا کرده است تا آماده تبدیل شدن به یک نسخه دیگر از کانگ شود. اما بازگشت جاناتان میجرز چقدر موفق بوده است؟ میجرز در گذشته توانایی خودش در اجرای نقش کانگ را نشان داده است. هرچند بازی او در نسخه «او که می ماند» در فصل اول سریال لوکی خیلی باب میل همه نبود.

اما بازی او در فیلم«مورچه-انسان و زنبور: کوانتومانیا» از معدود نکات مثبت آن بوده است و حالا دوباره یک متغیر دیگر را بر عهده دارد. میجرز تلاش کرده است تا این متغیر تفاوت زیادی با نسخه‌های قبلی داشته باشد که این تفاوت صرفا ظاهری نیست و در اجرا هم به‌خوبی دیده می‌شود. اما اجرای میجرز اینبار خیلی چنگی به دل نمی‌زند و شاهد افت عملکرد او هستیم. این موضوع ارتباطی به حواشی او ندارد و حتی فیلم‌برداری صحنه‌های او پیش از این جنجال‌ها انجام شده است.

اگرچه ایجاد چنین تفاوتی روی کاغذ همیشه می‌تواند جذاب باشد، اما اگر روراست باشیم مارول یا حتی میجرز در مورد نسخه‌های آینده کانگ بهتر است خیلی به این سمت نروند و بیشتر روی جنبه‌هایی تمرکز کنند که ما نیاز داریم آن را تماشا کنیم و آن هم دلیلی است که باید از او بترسیم. کانگ تا به این لحظه آن تهدید خطرناکی که انتظارش را داشتیم نبوده است و اصلا آینده خود جاناتان میجرز هم خیلی مشخص نیست و در حال حاضر نمی‌دانیم او برای این نقش باز خواهد گشت یا مارول برنامه دیگری را در مورد او خواهد داشت.

البته میجرز صحنه‌های مناسبی هم برای درخشش مثل گفت‌وگو با خانم دقیقه را هم داشته است، اما در مجموع تلاش او برای ارائه یک نسخه کاملا متفاوت از کانگ موفق نبوده است. همچنین اگرچه بازگشت راوونا رن‌اسلیر کمی پایین‌تر از انتظار بوده است و انتظار داشتیم که او نقش شرورانه‌تری داشته باشد، اما نقش شخصیت خانم دقیقه مهم‌ترین بخش این قسمت بوده است. اگر ما تا فصل اول فکر می‌کردیم او صرفا یک هوش مصنوعی و آچار فرانسه TVA است، اکنون می‌دانیم که او رازهای بیشتری دارد.

او فقط یکی از اختراعات کانگ نیست و درواقع او نه‌تنها یکی از مهم‌ترین اعضای TVA است، بلکه اکنون احساس می‌کنیم او مهم‌ترین بخش این سازمان بوده است. پس عجیب نیست که خود TVA به چنین وضعی دچار شده است و بازگشت او می‌تواند مشکلات زیادی را رفع کند. اما شخصیت منفی اصلی چه کسی است؟ سیلوی؟ کانگ؟ یاخانم دقیقه؟ سریال تا حد زیادی مشخص کرده است که خانم دقیقه می‌تواند نقشی شرورانه حداقل در فصل دوم داشته باشد، اما دوباره نشان داد که هنوز چیزهای زیادی در مورد TVA و نحوه کارکرد آن نمی‌دانیم.

در هر حال بی‌راه نیست بگویم که ستاره اصلی این قسمت درواقع شخصیت خانم دقیقه بوده است و او توانسته بخش‌های جذابی را در این قسمت داشته باشد. به‌جز صحنه‌ای که باعث ترساندن بسیاری از مردم عادی شد، بدون شک حسادت و همچنین تلاش برای به‌دست آوردن خالقش از مهم‌ترین دلایل این موضوع است. ما تازه متوجه شدیم که این شخصیت چقدر پتانسیل دارد و او صرفا یک ساعت بامزه در سریال نیست. همچنین او نقش مهم‌تر و بزرگ‌تری هم در داستان سریال دارد.
گسترده‌تر شدن داستان می‌تواند تا حدی ریسک سریال را بالا ببرد، اما اگر هدف سازندگان پایان دادن به داستان سریال در فصل دوم نباشد و بخواهند داستان را در فصل سوم یا حتی بیشتر ادامه دهند، ریسک این موضوع کاهش پیدا می‌کند و حالا آن‌ها می‌توانند همان داستانی را روایت کنند که به‌دنبالش هستند. قسمت سوم فصل دوم سریال «لوکی» هم دوباره به ما نشان داد که چقدر داستان سریال مستقل است و نیازی نیست حتما برای دنبال کردن آن سایر آثار«ام سی یو» را تماشا کنیم.

در هر حال مارول به‌دنبال تغییر برنامه قبلی خود است و سریال لوکی هم تاکنون نشان داده روند کاملا متفاوتی دارد. شاید در برخی از قسمت‌ها داستان خیلی جلو نرود، اما روند سریال به‌طور کلی به شکلی است که می‌توان از یک سریال انتظار داشت. شاید یک فصل سریال می‌توانست به‌جای ۶ قسمت دارای ۸ قسمت باشد، اما در همین قالب فعلی هم سریال عملکرد قابل قبولی را داشته است. اما این قسمت دوباره شاهد شرارت‌های لوکی هم هستیم و به‌نظر می‌رسد خدای شرارت دیگر ابایی از مخفی کردن هویت واقعی خود ندارد.

اگرچه لوکی برخلاف قسمت قبلی درخشش کمتری در این قسمت دارد، اما بازگشت بخش‌های شرورانه لوکی کمک زیادی به او در فصل دوم سریال Loki کرده است و در قسمت سوم این مورد هم بیشتر به چشم می‌خورد. این درحالی‌است که این نقش در فصل اول به سیلوی سپرده شده بود و حالا هر دو شخصیت بارها خطوط قرمز را رد می‌کنند که این نکته مثبتی است. البته سریال نیاز دارد تا نقش سیلوی را دوباره مانند فصل اول تقویت کند تا اینکه او بیشتر برای لحظاتی کوتاه صرفا بیاید و برود و نقش نامشخصی در روند داستان داشته باشد.

درکنار ارجاعات جالب این قسمت مثل ارجاع به شخصیت بالدر شجاع که باید ببینیم بالاخره چشم ما به او در«ام سی یو» خواهد خورد یا نه، در این قسمت شاهد طراحی دکور بسیار جذاب شیکاگو قدیم هستیم. این قسمت به‌خوبی تلاش سازندگان برای پیاده‌سازی شیکاگو در سال ۱۸۹۳ کرده‌اند و حتی به جزئیات آن دوران دقت زیادی داشته‌اند. البته در مورد قسمت گذشته هم شاهد چنین موضوعی بودیم، اما این قسمت گستردگی بیشتری دارد؛ چرا که ما زمان بیشتری را در شهر شیکاگو سال ۱۸۹۳ سپری کردیم و همچنین محله‌های بیشتر هم نمایش داده شده است.

در مجموع از نظر فنی فصل دوم سریال «لوکی» عملکرد خوبی داشته است و شاهد مشکلاتی مثل سریال تهاجم مخفی فعلا نیستیم. البته کارگردانی سریال که کسری فراهانی وظیفه آن را داشت، هم نکته مثبت دیگر آن است، اما بازگشت جاستین بنسن و ارون مورهد می‌تواند خبر خوبی برای ادامه روند سریال باشد. در هر حال قسمت سوم فصل دوم سریال لوکی زمینه‌سازی بزرگی برای قسمت‌های بعدی ایجاد کرده است و با اینکه سریال با ادامه دادن داستان کانگ در حال ریسک است، اما در قسمت چهارم نیاز به یک اتفاق بزرگ دارد تا دوباره شاهد یک تغییر بزرگ در روند داستان سریال باشیم تا اینکه دوباره لوکی و موبیوس در زمان برای یافتن یک راه جدید سفر کنند.

 

منبع:زومجی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است