فیلم میرکریمی از این جنبه قابل تامل است که متفاوت از جریان سینمای رایج این روزها و خندهفروشی! تولید و اکران شده است.
همین ابتدا باید تاکید کنم دهمین ساخته رضا میرکریمی اثری متوسط است. میشود معیار را سینمای کیفی ایران یا جهان قرار داد اما اینجا او را با سینمای خودش مقایسه کردهام؛ اینکه «نگهبان شب» را اثری میانه ارزیابی میکنم برای این است که فرم ساختش تکرار فیلم قبلی او (قصرشیرین) و شیوه داستانگوییاش متمرکز بر موضوعی که انتخاب کرده (مصائب نیروی کار شهرستانی مهاجر در کلانشهر تهران) نیست. هر چند فیلم ویژگیهای خوبی دارد که میتوانست با اجتناب از پرگویی آن را به اثر تبدیل کند یا دستکم اثری که مقبولیت بیشتری داشته باشد یا حتی بتوانیم از این فیلم به عنوان اثری که ماندگارتر باشد، یاد کنیم.
«نگهبان شب» داستان یک کارگر شهرستانی را تعریف میکند که بر اثر خشکسالی ناچار از مهاجرت به تهران شده. میرکریمی این پیرنگ ساده و تکراری را به بیان تصویری واقع گرایانه نزدیک کرده و توانسته با استفاده از روایت خطی قصه و نیز دعوت بازیگران نوچهره – که به ذات شخصیتها نزدیک هستند – فضا را واقعیتر نمایش دهد. در این بخش البته تا حدی موفق شده و توانسته مناسبات میان شخصیتها را به درستی نمایش دهد. او یک خرده پیرنگ تحت عنوان «عشق رسول و دختر کم شنوای دایی» هم دارد که پتانسیل اجرای کاملتری داشته و کاش همان را قوی تر دنبال میکرد تا اینکه به مشکلاتی چون وعدههای انتخاباتی، زد و بندهای بانکها و افزایش نرخ بیکاری هم ناخنک بزند.
مشکلات فیلم هم دقیقاً از همین نقطه آغاز میشود؛ در واقع میرکریمی به جای تعریف مصائب یک شهرستانی ساده دل در تهران بزرگ یا حتی عشق یک کارگر تنهای محافظه کار به چند موضوع توامان پرداخته و دچار عدم انسجام و وحدت موضوع شده است و همین موضوع باعث شده که فیلم دچار روایتهای پراکنده شود و با آن چیزهایی که مدنظر کارگردان است فاصله بگیرد. با این تفاسیر اگر نمیگوییم «نگهبان شب» فیلم ضعیف یا بی ارزشی شده، تنها به دلیل خوب بیان کردن همین دو ماجرا (مسائل یک کارگر شهرستانی ساده دل و در ادامه عشق و ازدواج او بعلاوه تلاش دایی برای شوهر دادن دخترش) است. در عین حال مضامینی مثل کنار گذاشتن ترسها و امید به آینده در شرایط دشوار، درستکاری و مفاهیمی از این دست را هم در دل ماجراها جا داده است که تلاش خوبی است و نتیجه داده. اما از سوی دیگر در فیلم تعدادی شخصیت و رویداد هست که عملاً به هیچ کار داستان نمیآیند؛ مثل ماجرای رای دادن عروس و داماد در حوزه رای گیری یا حضور دوست دختر صاحبکار (با بازی ویشکا آسایش).
هر چه هست فیلم میرکریمی از این جنبه قابل تامل است که متفاوت از جریان سینمای رایج این روزها و خندهفروشی! تولید و اکران شده، تلاش میکند دغدغه مند باشد یا طور دیگری حرف بزند. با تمام تفاسیر یاد شده، اما در نهایت میتوان گفت؛ این اثر برای میرکریمی تجربه درخشان و ماندگاری (مثل «خیلی دور خیلی نزدیک» یا «زیرنور ماه») نخواهد بود.
جا دارد از بازی سه بازیگر فیلم تورج الوند، لاله مرزبان وعلی اکبر اصانلو هم تقدیر کنیم که در این فیلم توانستند بسیار خوب به ایفای نقش بپردازند و به پیش برد داستان کمک شایانی کردهاند.
هر چه هست فیلم میرکریمی از این جنبه قابل تامل است که متفاوت از جریان سینمای رایج این روزها و خندهفروشی! تولید و اکران شده، تلاش میکند دغدغه مند باشد یا طور دیگری حرف بزند. با تمام تفاسیر یاد شده، اما در نهایت میتوان گفت؛ این اثر برای میرکریمی تجربه درخشان و ماندگاری نخواهد بود.
نویسنده:زهرا طاهریان
There are no comments yet