بخش اپیزودیک «اکتور» سریال مربوط به داستانکهای فرعی است که با توجه به مضمون کلی در دل روایت اصلی به کار گرفته شدهاند.
آکتور سریال ایرانی به کارگردانی نیما جاویدی است که در جشنوارهای معتبر به نام سریزمانیا توانست جایزه بهترین سریال بخش اصلی را دریافت کند. جشنواره سریزمانیا، در لیل فرانسه برگزار میشود و یکی از بزرگترین رویدادهای بینالمللی «سریال» است.حدود ۴۰۰ سریال از کشورهای مختلف برای حضور در این جشنواره ثبتنام کردند، و آکتور در کنار سریالهایی از کشورهای آمریکا، فرانسه، اسپانیا و ژاپن که محصولات شبکههای اپل، تی وی پلاس، آرته، هولو، پارامونت و پرایم ویدئو هستند، به رقابت پرداخت و موفق به کسب جایزه بهترین فیلم در بخش اصلی شد.
نویسندگی و کارگردانی این سریال را نیما جاویدی و تهیه کنندگی آن را مجید مطلبی بر عهده داشته است و بازیگرانی چون؛ نوید محمدزاده، احمد مهرانفر، هستی مهدویفر، هومن برقنورد، سها نیاستی، گلاره عباسی، هانیه توسلی، مهراوه شریفینیا و فریده سپاه منصور در آن ایفای نقش داشتهاند. این سریال از بهمن ماه ۱۴۰۱پخش خود را از شبکه نمایش خانگی نماوا و فیلیمو آغاز کرده است.
کارنامه نیما جاویدی
جاویدی پیشتر در ساخت فیلم کوتاه و مستند دستی داشته با ساخت فیلم ملبورن به دنیای رسمی سینما وارد شد. ملبورن بعد از حضور در ۴ جشنواره الف از ۴ قاره دنیا با کسب ۱۳ جایزه بینالمللی و بیش از ۶۰ حضور بینالمللی، تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. جاویدی فعالیتهای سینمایی خود را از سال ۱۳۷۸ با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند آغاز کرد. نخستین فیلم سینمایی او ملبورن بود که تور جهانیاش را با جشنواره فیلم ونیز به عنوان فیلم افتتاحیه هفته منتقدان این جشنواره آغاز کرد. جاویدی در سال ۱۳۹۷ و در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با فیلم سرخپوست حضور یافت. وی که عضو رسمی آکادمی آسیا پاسیفیک است، در سال ۲۰۱۶ عضو هیئت داوران بخش اصلی پنجاه و چهارمین دوره جشنواره فیلم گیخون اسپانیا بود. سریال آکتور اولین تجربه سریالسازی نیما جاویدی در عرصه تصویر است.
نگاهی به آکتور
مجید مطلبی که سابقه همکاری مشترک با جاویدی را در تهیه و تولید فیلم موفق سرخپوست داشته است، اینبار هم در مقام تهیهکننده سریال آکتور را تهیه کرده است. تعداد قسمتهای سریال آکتور حدود ۲۲ قسمت در نظر گرفته شده است. سریال آکتور چندین روایت خطی را به صورت کلاسیک و به موازات یکدیگر پیش میبرد، بخش اپیزودیک سریال مربوط به داستانکهای فرعی است که با توجه به مضمون کلی در دل روایت اصلی به کار گرفته شدهاند. از ویژگیهای خاص سریال آکتور نوع استفاده از دوربین، حرکت دادن آن و نگارش نوری آن است. ایده کارگردانی و طراحی جاویدی در فضاسازی سریال حاوی نوعی برساختگی و سبکپردازی است. این ایده هم در طراحی صحنه، هم در طراحی لباس و هم در طراحی گریم فیلم مشهود است.
کارگردان نمایش زندگی شما کیست؟
علی همتی (نوید محمدزاده) و مرتضی (احمد مهرانفر) دو بازیگر تئاتر هستند که به علت مشکلات مالی قادر به نگهداری سالن اختصاصی نمایش خود نیستند. منبع درآمد این دو بازیگر تئاتر بنا به سفارشهایی است که به آنها داده میشود. از همین رو گه گاهی با قبول کردن نقش در زندگی واقعی دیگران سعی میکنند قابی خاطره ساز در ذهن آنها ثبت کنند و لحظات مهم در زندگی افراد را با اتفاقی هیجان انگیز ماندگار سازند. در ادامه با ورورد سفارش دهندهای قویتر، کار این دو جوان رسمیت پیدا کرده و هدفبندی آنها در حل گرفتاریهای شخصی و خانوادگی ترسیم میشود، به همین نسبت دستمزد دریافتی اجرای پروژهها نیز با افزایشی فاحش نسبت به قبل ادامه پیدا میکند.
با همین پتانسیل زندگی چهار شخصیت در روایتهای خطی به صورت موازی و در هم تنیده در داستان دنبال میشود (نوید محمدزاده، هانیه توسلی، احمدمهرانفر، هستی مهدویفر) و خط داستانی زندگی این چهار جوان در روایت پیش زمینه حول محور پیرنگ اصلی در هر قسمت قدری بازگو شده و به موازات هم جلو میروند. قصههای فرعی نیز که برخط اصلی داستان سوار میشوند، با موضوع همان پروژههایی سفارشی است که تیم بازیگری با توجه به موضوع سفارش، با طرح کردن یک قصه و گریمهایی خاص، برای تغییر، تحول و گاهی هم کشف یک ماجرا افراد وارد زندگی افراد میشوند.
نیما جاویدی در وهله اول با ایدهای نو به میدان بازی آمده است، نقش پردازی در زندگی واقعی مردم، به عنوان شغل و منبع درآمد کاراکتر در نوع خود جذاب و تماشایی است. حفظ تماشاخانه و اجرای تئاتر «چراغ گاز» هم بسیار زیرکانه میتواند در نوع خود قلابی قوی برای جریان پیدا کردن قصههای فرعی باشد. از دیگر نقاط قوت سریال، گره مفهومی و مضمونی داستانهای فرعی با روایت پیش زمینه در خط اصلی است. به طور مثال ترومای یکی از اشخاص تیم با بازی آلما (هستی مهدویفر) در روایت پیش زمینه، اعتیاد است؛ اینکه او به تناسب سفارشهای شغلی، نقش یک معتاد و یا زنی که بواسطه اعتیاد فرزند خود را آزار داده ظاهر میشود، او را به چالشهای درونی با خود میکشد. همین طور نازی (هانیه توسلی) از افراد تیم سفارش دهنده، وقتی قرار است با خبر مرگ فرزندش روبرو شود، با داستانک فرعی مادر معتادی که قرار است به دروغ خبر مرگ فرزندش را به او بدهند قرین میشود.
با این حساب میتوان به این حدس رسید که آکتور نمایشی از انسانهایی است که نمایش در واقعیت زندگی آنها تنیده شده است و شاید همه این زندگی یک صحنه نمایش است. این فیلم در ادامه، لایههای زیرین نهفته بیشتری را از کاراکترهای اصلی خصوصا علی باز میکند.
گره اصلی و تعلیق نهایی این داستان بر رازآلود بودن شخصیت علی بنا شده بود و مخاطب انتظار داشت تا در قسمتهای بعدی لایههای زیرین بیشتر و هیجان انگیزی از این شخصیت پرابهام برایش باز شود. درادامه به راز زندگی علی که با وسواس خاصی از قسمت اول کاشته شده بود، بسیار سطحی پرداخته شد. پس از آنکه لیلی (خواهر علی) به دنبال او به تماشاخانه آمد، علی داستان زندگی خود را برای مرتضی و آلما تعریف کرد و در ادامه به اصرار خواهرش پس از سالها به خانه پدریاش رفت. حضور علی در خانه پدری و راز او در قالب گفتگویی میان او و پدرش برملا شد. پدر علی در گذشته پسرش را کشته است و مادر هم پس از آن دیگر تاب زنده ماندن و زندگی کردن را نداشته و از دنیا رفته است. در حالی که انتظار میرفت یا راز مخوفتری از این شخصیت برملا شود که انتظارات و برداشتهای مخاطب به شخصیت را کاملا دچار چالش کند و یا سبک پرداخت و پرده برداری از یک راز به مدد کنش و اکت باشد نه دیالوگ و گفتگو!
یکی دیگر از عناصر مهم در فیلمسازی تمپ و ریتم است، سبک پردازی سینمایی نیما جاویدی از گذشته نشان داده است که فیلمهای این فیلمساز از ریتم کندی برخوردار بوده اما آزار دهنده نیستند، یعنی او ماهرانه اثر را به واحدهای احساسی مجزا تقسیم میکند و به هر کدام با وسواس و حوصله فراوان نزدیک میشود، این روش درونی و بیرونی هماهنگ، باعث بوجود آمدن تمپ و ریتم سازگار در پرداخت میشود که در نتیجه مخاطب را آزار نمیدهد. هر چند تفاوت آن با دیگر آثار کاملا مشخص است. آکتور در بازخورد مخاطب هم به طور تدریجی موفق عمل کرد، یعنی مخاطبان درقسمت های اول خیلی با دنیای داستان همراه نشده بودند اما در ادامه آن را پسندیده و دنبال کردهاند. این سریال نشان میدهد که همه ما حتی در زندگی واقعی خود در حال بازی در نقشهای متفاوت هستیم، نقشهایی که در دورهای از زندگی عمدا به آن تن در میدهیم و یا حتی نقشهایی که آنقدر بازی در آن را ادامه میدهیم که دیگر خود واقعیمان را از یاد میبریم و در نمایشی به بازی گرفته میشویم که دیگر خود کارگردان آن نیستیم.
به همین دلیل این فیلم بیشترین تمرکزش بر شخصیتپردازی است و در ادامه کار با شخصیتها به لحاظ روانی بر پلات کلی فیلم پیشی میگیرد. آکتوردر بازنمایی و پرداخت به معضلات اجتماعی ایده جدیدی را مطرح میکند؛ این سریال با معرفی یک پلات مرکزی ناآشنا برای مخاطب، بقیه داستان خود را حول محور آن پرورش میدهد، این پلات همان موتور محرکه داستان، نقش پردازی در زندگی واقعی افراد است که رفته رفته ما را به این باور میرساند که صحنه زندگی یک صحنه نمایش است و ما به تناسب هر دوره از زندگی خود مشغول بازی در نقشها هستیم. موضوع اعتیاد و کلاهبرداری که در داستانکهای فرعی این سریال مطرح میشود موضوعاتی هستند که در آثار دیگر به وفور به آنها پرداخت شده است اما در این سریال به دلیل اینکه شخصیتها چون مهرههای شطرنج در چینش جدیدی از بازی قرار گرفته اند، موضوعات تکراری از نگاه و زاویه دید جدیدی نشان داده شده و به همین ترتیب پرداخت و گره گشایی معضلات در ورود به هر داستان با ایدهای نو و جذاب آمیخته شده است.
روایتگری در فیلم آکتور، در سه سطح روایی رخ میدهد؛ سطح اول روایت خود نمایشنامه و تئاتر چراغ گاز است که علی و مرتضی در حال تمرین آن هستند. سطح دوم روایت زندگی شخصی بازیگران تئاتر و افرادی است که در تعامل نزدیک با آنها هستند. سطح سوم روایت، سفارشهایی است که از طرف شرکت به بازیگران داده میشود که به تناسب آن در هر کدام داستانی از یک زندگی و یا گرفتاری شخصی بازگو می شود. علی، مرتضی و آلما، داستانی را پردازش میکنند و به سراغ اشخاص هدف میروند و تغییر، تحول و یا کشفی را که از آنها خواسته شده رقم میزنند. در این سطح روایی معمولا با پایان یافتن هر پروژه کاری، پرونده داستان روایی شخص سفارش دهنده هم بسته میشود. آنچه که این سه سطح از داستان را در روایاتهای متعدد به هم گره میزند، و عامل موفقیت آن است، بازیگری و پلات محوری نقش پردازی است که به ظرافت در هر سه سطح روایت به عنوان مضمون اصلی سریال خودنمایی میکند.
ساختار روایی فیلم آکتور به شیوه داستانی و کلاسیک است و نویسنده با بازگویی خرده روایتهای فرعی بر داستان اصلی قصد تاخیر، تعلیق و گاهی همافزایی در مضمون را دارد. اگر پیرنگ اصلی این روایت را حفظ تماشاخانه توسط دو جوان (مرتضی و علی) در نظر بگیریم مابقی داستان و داستانکهای طرح شده به عنوان قصههای فرعی به موازات خط اصلی در جریان هستند. نویسنده خرده داستانهایی را دل روایت اصلی طرح میکند که شاید از نظر اطلاعاتی و ساختار علی و معلولی در پیشبرد خط روایت اصلی تاثیرگذار نباشند اما در پیشبرد هدف مضمونی روایت موثر عمل میکنند و به شکلی تشدید کننده در جهت مضمون روایت هستند.
با توجه به سبک و ژانری که نیما جاویدی برای این سریال در نظر گرفته است گاهی احساس میشود این سریال در پرداخت مولفههای سبکی خود دچار تشویش است. چنانچه سبک این سریال را در رئال اجتماعی دسته بندی کنیم، رویارویی ما با موقعیتهای غیر عمیق، فانتزی و کاریکارتورگونه از این سریال بلاتکلیف خواهد ماند، همان گونه که اگر سبک سریال را فانتزی و کمیک در نظر بگیریم، در مواجه با موقعیتهای به شدت عمیق و احساسی و رئال که حول محور موضوعات عام اجتماعی و روانشناختی شکل گرفته، بلاتکلیف خواهد ماند. محمد جواد فراهانی یکی از منتقدین سینما نیز معتقد است:«موقعیتهای داستانهای فرعی که تیم بازی در مواجه با افراد واقعی آنها را طرح ریزی و اجرا میکنند تا پذیرش و همراهی افراد بسیار ساده لوحانه و دم دستی پرداخت شده است، طوری که مخاطب تا این اندازه ساده لوحی و بازی خوردن این افراد را برنمیتابد و بعد از آن ناگزیر تنها با جریان داستانی همراه میشود و نه همدل!»
عبدالجواد موسوی فعال فرهنگی در حوزه فیلم نیز گفته است: «ضعف و مشکل سریال در اجرای برخی داستانهای فرعی است، موقعیتهایی که در گرهافکنی و گرهگشایی بسیار خام، سطحی و اغراق گونه نمایش داده شده است. این بخشها باعث شده مخاطب احساس کند، خالق اثر او را کم خرد فرض کرده است! چرا که کارگردان موقعیتهایی باورناپذیر را در بستری جذاب و باورپذیر به مخاطب تحمیل میکند.»
نیما جاویدی از گذشته نشان داده است که فیلمهای این فیلمساز از ریتم کندی برخوردار بوده اما آزار دهنده نیستند، یعنی او ماهرانه اثر را به واحدهای احساسی مجزا تقسیم میکند و به هر کدام با وسواس و حوصله فراوان نزدیک میشود
نویسنده خرده داستانهایی را دل روایت اصلی طرح میکند که شاید از نظر اطلاعاتی و ساختار علی و معلولی در پیشبرد خط روایت اصلی تاثیرگذار نباشند اما در پیشبرد هدف مضمونی روایت موثر عمل میکنند و به شکلی تشدید کننده در جهت مضمون روایت هستند
سمیه خاتون
There are no comments yet