• کد خبر: 8090
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:29 شهریور 1402 ساعت: 13:29
سعید ابراهیمی‌فر

دنیای متفاوت سینماگران و نویسندگان

خیلی عجیب است که سینمای ایران با وجود داشتن یک پشتوانه ادبیات نسبتا قوی، از اقتباس استفاده نمی‌شود.


سعید ابراهیمی فیلمنامه‌نویس و کارگردان پیشکسوت سینما است. او فعالیت سینمایی خود را به عنوان دستیار کارگردان در فیلم «صف» به کارگردانی «علی اصغر عسگریان» آغاز کرد و نخستین تجربه سینمایی او نگارش فیلمنامه «مأموریت» به کارگردانی «حسین زندباف» بود. او در کارنامه فیلمسازی خود فیلم های «نار و نی»، «مواجهه» و «تک درخت ها» را دارد که مواجهه و تک درخت‌ها از فیلم‌های اقتباسی او هستند. ابراهیمی فر تک درخت‌ها را سال ۷۹ و براساس چند داستان از مجموعه لبخند انار نوشته هوشنگ مرادی کرمانی فیلمبرداری کرد. این فیلم که از تولیدات شرکت وراهنر بود، به علت ورشکستگی این شرکت فیلمسازی چند سالی را در بایگانی سپری کرد تا اینکه بالاخره سال۹۱ امکان نمایش پیدا کرد. این کارگردان و فیلم‌نامه نویس در گفتگو با ماهنامه صبا درباره اقتباس در سینمای ایران و مهمترین چالش‌های آن سخن گفته است که می‌خوانید.

سعید ابراهیمی‌فر در ابتدای این گفتگو از علاقه خود به اقتباس سخن گفت و افزود: یکی از دلایلی که من جذب سینما شدم این است که از بچه‌گی هر قصه‌ای که می‌خواندم، در ذهنم مرور می‌کردم که اگر این قصه تبدیل به فیلم شود، چه تصاویری خواهد داشت؟ و این تا بزرگسالی که سینما خواندم هم با من همین‌طور ماند و همچنان با من همراه بود.

وی با اشاره به کتاب‌هایی که این روزها می‌خواند، گفت: الان هم وقتی کتابی را می‌خوانم بر طبق عادت با خودم می‌گویم که این کتاب چه فیلم خوبی می‌تواند باشد. یعنی هر کتابی که دست می‌گیرم به ساخت یک فیلم بر اساس آن هم فکر می‌کنم. بر اساس همین نگاه هم فیلم‌هایی ساخته‌ام از جمله «تک‌درخت‌ها» که اقتباس از مجموعه قصه «لبخند انار» نوشته آقای هوشنگ مرادی کرمانی است. من چهار قصه از آن را دوست داشتم که این چهار قصه با هم مرتبط بودند.

نویسنده فیلم نامه تک درخت‌ها اضافه کرد: می‌توانم بگویم که در این اقتباس خیلی به خود متن وفادار بودم، خیلی از دیالوگ‌ها دقیقا همانی بود که در خود قصه‌ها بود و در واقع من فقط یک چهارچوب جدیدی برایش تعریف کردم و این قصه‌ها را در آن چهارچوب گذاشتم.

ابراهیمی‌فر با اشاره به فیلم مواجهه که با اقتباس اول فیلم اول بسیار متفاوت بود گفت: فیلم «مواجهه» خیلی فرق می‌کرد، داستان لوئیس بورخس یک قصه کوتاه سه چهار صفحه‌ای بود که باید آداپته می‌شد و در فضای ایرانی قرار می‌گرفت و چون یک قصه کوتاه بود، برای این‌که این اقتباس صورت بگیرد به تخیل بیشتری نیاز داشت.

  • جای خالی تفاهم

این کارگردان سینمای ایران در بخش دیگری از گفتگوهایش از کم‌کاری سینمای ما در حوزه اقتباس گلایه کرد و گفت: اقتباس سینمایی چیزی است که در همه جای دنیا مرسوم است. خیلی عجیب است که سینمای ایران با وجود داشتن یک پشتوانه ادبیات نسبتا قوی، از اقتباس استفاده نمی‌شود.

نویسنده فیلم نامه نار و نی با اشاره به مهمترین دلایل این امر گفت: البته من برای این قضیه به این دلایلی رسیدم. اولین دلیل این است که بیشتر آثار نویسندگان ایرانی همیشه یک جهت‌گیری اجتماعی‌سیاسی خاصی داشته‌اند، در نتیجه آن تفاهم بین فیلمنامه‌نویس و نویسنده‌های آثار نمی‌توانست صورت بگیرد. یعنی نویسنده‌ها انتظار داشتند و دارند که آن اقتباسی که قرار است صورت بگیرد، به خود متن قصه خیلی وفادار بماند که به خاطر خیلی مسائل از جمله سانسور، این اتفاق نمی‌تواند بیفتد. این اختلافی است که بین نویسندگان ایرانی و فیلم‌سازان وجود دارد. در واقع به یک تعامل نرسیده‌اند. به همین دلیل این قضیه خیلی کمتر صورت می‌گیرد.

ابراهیمی‌فر در ادامه به بیان دلایل دیگر هم پرداخت و گفت: عدم شناخت نسبت به اقتباس یکی از این دلایل است نویسندگان خیلی اکراه دارند که این اتفاق بیفتد. شاید آن‌ها هم شناخت کافی نسبت به اقتباس سینمایی ندارند و اغلب فکر می‌کنند که باید واو به واو نوشته‌شان در فیلم آورده شود که جدای از مسائل سیاسی‌اجتماعی و سانسور، خود این قضیه امکان ندارد.

این کارگردان سینما توضیح داد: وقتی یک اثر ادبی می‌خواهد به یک مدیای دیگری مثل سینما تبدیل شود ممکن است بخش‌هایی از آن ریزش کند و بخش‌های جدیدی به آن اضافه شود تا بتواند در آن مدیای جدید قرار بگیرد. پس در واقع عدم تعامل بین نویسندگان و فیلمسازان، عدم شناخت اقتباس و همچنین حمایت نشدن مهمترین دلایل برای نبود یا کمبود اقتباس از آثار ادبی است. به هر حال سینما صنعت، حرفه و هنر پرخرجی است و نیاز به حمایت دارد. مثلا در یک دوره‌ای سازمان فارابی «کمیته اقتباس» تشکیل داد تا این مبحث جدی گرفته شود ولی ادامه پیدا نکرد. شاید به دلیل این‌که تهیه‌کنندگان هم از انجام دادن کار اقتباسی هراس دارند و نگران مشکلات احتمالی بعد از ساخت فیلم هستند.

ابراهیمی‌فر در ادامه این گفتگو به مهمترین چالش‌های اقتباس نیز پرداخت و با اشاره به این مهم گفت: مهم‌ترین چالشی که در اقتباس وجود دارد، تعامل بین نویسنده با فیلمنامه‌نویس و کارگردان است. اگر این تعامل صورت نگیرد آن اثر به هیچ جایی نخواهد رسید. یعنی نویسنده باید در خصوص مقوله سینما شناخت داشته باشد. باید بداند که اگر قرار است این اتفاق بیفتد ممکن است بخشی از نوشته‌اش که خیلی هم برایش عزیز است، حذف شود.

  • ضرورت تعامل حداکثری

وی به هوشنگ مرادی کرمانی به عنوان یکی از نویسندگان شاخصی که بهترین تعامل با کارگردانان سینما را داشته اشاره کرد و گفت: شاید تنها نویسنده‌ ایرانی که این تعامل را دارد آقای هوشنگ مرادی‌کرمانی است. در رابطه با «تک‌درخت‌ها» این ویژگی را کاملا داشت. زمانی که قصه‌های مجموعه «لبخند انار» را خواندم با هوشنگ مرادی‌کرمانی تماس گرفتم و گفتم که من چهار قصه از آن را خیلی دوست دارم و اجازه خواستم تا آن‌ها را فیلمنامه کنم و او پذیرفت و تنها شرطش این بود که وقتی قصه‌ها تبدیل به فیلمنامه شد، آن را ببیند و وقتی فیلمنامه را نشانش دادم بجز چند نکته کوچک هیچ مسئله‌ای نداشت. یعنی کاملا متوجه بود که وقتی قرار است اقتباس صورت بگیرد، این اتفاقات هم برای متن می‌افتد که البته همان‌طور که گفتم من خیلی به خود متن وفادار بودم.

وی تاکید کرد: برای این‌که به نظرم چه به لحاظ شخصیت‌پردازی و چه به لحاظ دیالوگ‌های شخصیت‌ها، متن کاملی بود و اقتباس کردن از آن خیلی کار پیچیده‌ای نبود.

کارگردان عید آن سال‌ها ادامه داد: به هرحال در یک‌صدسال گذشته جهت‌گیری نویسنده‌هایمان، بیشتر جهت‌گیری سیاسی-‌اجتماعی بوده است. یعنی می‌توانیم بگوییم نویسنده‌های ما بیشتر سیاسی فکر میکرده‌اند حتی آن‌هایی هم که سعی می‌کردند از سیاسی فکر کردن فاصله بگیرند، آن‌ها هم به گونه‌ای دیگر در آثارشان یک پهلویی به سیاست زده‌اند. سیستمی که مسئله سانسور برایش مهم است، چنین چیزی را برنمی‌تابد و نویسنده‌ها هم این را می‌دانند و می‌دانند که اگر قرار باشد از آثارشان اقتباس شود، حتما مسائل سیاسی آن کنار گذاشته خواهد شد.

وی افزود: همان‌طور که می‌دانید اقتباس در ایران خیلی کم صورت گرفته و شاید معروف‌ترین اثر اقتباسی ما «دایی‌جان ناپلئون» باشد که آن هم اگر به خود متن رجوع کنیم متوجه می‌شویم نوع اقتباس آن هم مثل «تک‌درخت‌ها» است. یعنی خود آن کتاب و نوشته آن‌قدر به قول معروف پر و پیمان است که ناصر تقوایی برای اقتباس کردن آن مشکل زیادی نداشته است. به قولی ملات فراوانی در اختیارش بوده است.

وی در ادامه به مقایسه اقتباس در سینمای ایران و جهان پرداخت و گفت: بالعکس در سینمای جهان نمونه اقتباس فراوان است شاید بشود گفت چهل درصد آثاری که تولید می‌شود، اقتباسی است.  وقتی که در ابتدای فیلم این عنوان (براساس داستان واقعی) را می‌بینیم، یعنی این‌که یک منبع اقتباسی وجود داشته که حالا این منبع می‌تواند یک پاورقی روزنامه باشد، می‌تواند داستان‌کوتاهی در یک مجله باشد و …

سعید ابراهیمی‌فر در پایان صحبت‌هایش با انتقاد از وضعیت اقتباس در سینما و تلویزیون ایران و کمبود چشمگیر آن به نسبت دیگر کشورها گفت: در کشورهای دیگر مقوله اقتباس خیلی جدی گرفته می‌شود. ادبیات چند قدم جلوتر از سینما است. بخاطر این‌که سبقه خیلی بیشتری در فرهنگ بشریت داشته است، در نتیجه قالب‌های مختلفی را در ادبیات تجربه کرده‌اند و برای خودش، گنجینه‌ای است و وقتی سینما به آن رجوع کند طبیعتا می‌تواند شکل‌های خیلی متنوعی از آن بیرون بیاورد. شخصیت‌پردازی‌های متنوع، دیالوگ‌های درست‌تر و متنوع‌تر. برای همین در تمام دنیا به اقتباس علاقه دارند. به جرات می‌توانم بگویم آن بخشی از سینما هم که نمی‌گویند سینمای اقتباسی هستند آن هم به صورت غیرمستقیم وام‌دار ادبیات است.

خوشبختانه در خانواده‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام که همه اهل کتاب و مطالعه بوده‌اند و به همین دلیل من هم از کودکی به کتابخوانی علاقه‌مند شدم. وقتی به سینما گرایش پیدا کردم هر کتاب داستانی را که خواندم به فکر فرو می‌رفتم که چگونه می‌شود آن داستان را در قالب یک فیلم سینمایی به تصویر کشید. علاقه من به کتاب و کتابخوانی باعث شد تا سال ۸۶ بر اساس چهار داستان از کتاب «لبخند انار» نوشته «هوشنگ مرادی کرمانی» فیلم «تک درختها» را تهیه و تولید کنم. با این حال باید تاکید کنم که جای خالی ادبیات داستانی در سینما و تلویزیون احساس می‌شود و ما شاهد ضعف‌ها و خلاءهای بسیاری در حوزه اقتباس ادبی هستیم. باید اشاره کنم که از اواسط دهه هفتاد ضعف فیلمنامه‌ها و استفاده از اقتباس در فارابی مطرح شده بود، اما در عمل آن اتفاقی که باید می‌افتاد، نیفتاد. از آنجایى که همواره ضعف فیلمنامه نویسى در سینماى ایران در برخوردار نبودن فیلمنامه‌ها از قصه‌اى مناسب و واجد خصایص روایى و دراماتیک ریشه یابى مى‌شود، بی‌توجهی به این موضوع بسیار عجیب است اما قطعا دلایل آشکار و مشخصی دارد.

در واقع عدم تعامل بین نویسندگان و فیلمسازان، عدم شناخت اقتباس و همچنین حمایت نشدن مهمترین دلایل برای نبود یا کمبود اقتباس از آثار ادبی است

در کشورهای دیگر مقوله اقتباس خیلی جدی گرفته می‌شود. ادبیات چند قدم جلوتر از سینما است. بخاطر این‌که سبقه خیلی بیشتری در فرهنگ بشریت داشته است، در نتیجه قالب‌های مختلفی را در ادبیات تجربه کرده‌اند. به جرات می‌توانم بگویم آن بخشی از سینما هم که نمی‌گویند سینمای اقتباسی است به صورت غیرمستقیم وام‌دار ادبیات است.

ندا روزبه

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید