«بی مادر»اثری ملودرام با داستانی نسبتاً تلخی است و کارگردان فیلم به خوبی میدانسته برای درست از کار درآمدن حس و حال فیلم باید به سراغ بازیگرانی برود که با بازی متفاوتشان بتوانند حس و حال فیلم را درست از کار در بیاورند.
بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند سینمای ایران تنها دو ژانر اصلی دارد، ملودرام و کمدی. دو ژانر مادر که تلاش میکنند تماشاگران را غمگین یا شاد کنند. در گذشته زمانی که صحبت از ملودرام میشد همه به یاد گریستن میاُفتادند و تعبیر از یک ملودرام خوب این بود که بتواند اشک تماشاگر را در بیاورد. به همین خاطر بود که سینماگران ایران در ابتدای ورود سینما به ایران برای ساخت یک ملودرام موفق سراغ پاورقی مجلات میرفتند و داستانهای پرسوز و گداز نوشته شده توسط نویسندگان عامهپسند را دست مایه فیلمهای خود قرار میدادند.
اما با گذشت زمان و پیشرفت سینما ملودرامها هم بیشتر به سمت پیچیده شدن حرکت کردند و بیشتر از آنکه به فکر درآوردن اشک تماشاگر باشند ترجیح دادند از وضعیت روانی و احساسی پیچیده شخصیتهایشان صحبت کنند. سینمای ایران اما همچنان بر روی سنتهای قدیمی خود تاکید دارد و تلاش میکند با ساخت ملودرام تماشاگر را احساساتی کند. هرچند کوششهایی توسط سینماگران روشنفکر ایران صورت گرفته تا نگاهی متفاوت به این ابر ژانر بیاندازند اما جریان غالب در ملودرام سازی ایرانی همان جریانی است که پایههای آن در دهه سی و چهل هجری شمسی گذاشته شده است.
تا پیش از ساختن بی مادر کمتر سینمادوستی نام سیدمرتضی فاطمی را شنیده بود. او البته با کار تصویر بیگانه نبود. او دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دارد و رساله خود را به ارتباط مسائل زیبایی شناسانه با مسائل سیاسی اختصاص داده است. عمده فعالیت سید مرتضی فاطمی در حوزه تصویر هم به تلویزیون برمیگردد. او تهیهکننده چند برنامه از جمله یک سریال تلویزیونی و چند تاکشو و مجله خبری در صدا و سیما بوده است. فاطمی در مقام تهیهکننده سریال شرایط خاص را تهیه کرده است که در فروردین ۱۳۹۸ از تلویزیون پخش شد و تا حدی مورد توجه مخاطبین قرار گرفت.
اما شاید مهمترین و جنجالیترین برنامهای که فاطمی تا امروز تهیه کرده است تاکشو اختیاریه با اجرای فواد صفاریان پور باشد. برنامهای که میکوشید با دعوت از چهرههای مطرح و طرح سوالات چالشی از آنها تبدیل به برنامهای جنجالی و پرمخاطب شود. این برنامه خیلی زود درگیر حواشی مانند تغییر مجری شد و نتوانست مانند قسمتهای اول تاثیرگذار باشد. اما تهیه چنین برنامهای نشانگر روحیه فاطمی بود که تلاش میکرد در برنامهسازی از خنثی بودن بپرهیزد و برنامههای باکیفیت و جنجالی بسازد.
فاطمی برای ساخت اولین فیلم خود سراغ داستانی ملودرام رفت. بی مادر داستان یک زوج پزشک به نامهای امیرعلی و مرجان (با بازی امیر آقایی و میترا حجار) را روایت میکند که زندگی آرام و خوبی دارند. اما فقدان بچه باعث شده که آنها در زندگی خود کمبود شدیدی را احساس کنند. به همین خاطر مرجان سراغ زن فقیری به نام مهروز (با بازی پردیس پورعابدینی) میرود و با او قرارداد میبندد تا بچه آنها را به دنیا بیاورد. مهروز فرزند دیگری دارد که در آستانه پیوند کلیه است. مرجان به مهروز قول میدهد در صورت سالم به دنیا آوردن بچه مقدمات پیوند کلیه دیگر فرزند مهروز را مهیا میکند. اما اتفاقات آنطور که مرجان برنامهریزی کرده است پیش نمیرود و دست سرنوشت حوادث دیگری را برای این زوج رقم میزند…
سوژه فیلم بی مادر سوژه تازهای نیست. پیش از فاطمی کارگردانان مشهور بسیاری سراغ ساخت فیلم با محوریت فداکاری مادران رفتهاند. شاید مشهورترین فیلمی که با این مضمون در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شد و به شدت مورد توجه قرار گرفت میم مثل مادر مرحوم رسول ملاقلیپور باشد که به مدد داستان سوزناک فیلم و بازی بسیار خوب بازیگر اصلی تماشاگران زیادی را به سالنهای سینما کشاند. جایگاه قدسی مادر نزد ایرانیان سوژه دراماتیک بسیار خوبی برای کارگردانان است تا بتوانند بر مبنای این سوژه به طراحی داستان بپردازند. فاطمی هم در بی مادر سراغ این وجه از مادر بودن رفته و تلاش کرده با پررنگ کردن مایههای ملودراماتیک جایگاه قدسی مادر ملودرامی جذاب بسازد. فاطمی داستان فیلمش در بی مادر را با زندگی امیرعلی و مرجان آغاز میکند.
یک زوج موفق و خوشبخت که در زندگی هیچ کمبودی ندارند جز بچه. تصمیم مرجان برای بچه دار شدن است که به داستان سمت و سوی متفاوتی میبخشد و مهروز را وارد داستان میکند. از ورود مهروز به داستان تمرکز کارگردان روی او میرود و امیرعلی و مرجان تبدیل به شخصیتهای فرعی میشوند. دلیل تمرکز کارگردان بر روی کاراکتر مهروز هم این است که وجه مضمونی مورد نظرش را پررنگ کند و به بررسی جایگاه قدسی مادر به عنوان الهه مهر و نیکی بپردازد. فاطمی با تمرکز روی رابطه مهروز و پسر کوچکش عرفان و گرمای رابطه آنها که در تضاد با زندگی به ظاهر خوب اما خالی از شور و شوق امیرعلی و مرجان قرار دارد نشان میدهد برخلاف تصور بسیاری از افراد عشق در جایی جاری است که کسی فکرش را هم نمیکند. پول، زیبایی و رفاه خوشبختی و عشق به همراه نمیآورد.
بلکه این فداکاری و محبت است که عشق میآفریند. فداکاری و محبتی که در مهروز موج میزند. برخلاف مرجان که فقط به خواستههای خودش فکر میکند و هدفش تنها این است که به موفقیت برسد و بچه دار شود. به خاطر همین تفاوتها است که از زمان ورود مهروز به زندگی امیرعلی و مرجان همه چیز تغییر میکند و زندگی این زوج هم رنگی متفاوت به خود میگیرد. شاید مهروز به لحاظ اقتصادی زندگی خیلی خوبی نداشته باشد اما انقدر شخصیت بالغی دارد که صرف حضورش عشق را به اطرافیانش هدیه بدهد.
فاطمی به خوبی میدانسته برای درست از کار درآمدن حس و حال فیلم باید به سراغ بازیگرانی برود که با بازی متفاوتشان بتوانند حس و حال فیلم را درست از کار در بیاورند. به همین خاطر سراغ گروهی از بازیگران حرفهای سینمای ایران رفته است که پیش از این توانایی خود را اثبات کردهاند. امیر آقایی با بازی در نقش یک دکتر موفق که همه چیز را از دریچه عقل و منطق میبیند بازی خوبی ارائه داده است. میترا حجار هم بعد از مدتها توانسته در نقشی متفاوت حضوری موثر داشته باشد. پردیس پورعابدینی هم با این فیلم ثابت میکند توانایی بازی در نقشهای پیچیده را دارد و در آینده بیشتر از او خواهیم شنید. اما بدون شک متفاوتترین بازی فیلم متعلق به پژمان جمشیدی است که با فاصله گرفتن از نقشهای کمدی موفق شده نقش یک جوان آسمانجل غیرتی که در تلاش است تا وضع زندگی خود را بهبود ببخشید حضور متفاوتی دارد.
آیا بی مادر میتواند بین انبوهی از رقبای قدرتمند فروش مناسبی داشته باشد؟ پاسخ به این سوال کار بسیار دشواری است. با توجه به حال و هوای جامعه یقیناً فیلمهای کمدی انتخاب اول مردم برای رفتن به سینما هستند. بنابراین نمیتوان انتظار چندانی داشت که یک فیلم ملودرام که داستان نسبتاً تلخی را هم روایت میکند فروش چندانی داشته باشد.
نویسنده:زهراطاهریان
There are no comments yet