یکی از اتفاقات مثبتی که میتواند برای طراحی داستان در سینمای کودک رقم بخورد استفاده از داستانها و افسانههای کهن فارسی است. در اکثر آثار این ژانر مشاهده میکنیم که تهیهکنندگان و سازندگان تلاش میکنند برای هر چه جذابتر از کار درآمدن فیلمهای خود از فرهنگ بومی ایران استفاده کنند.
سینمای کودک و نوجوان ایران تاریخچه جالب توجهی دارد. این ژانر پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به یکی از مهمترین ژانرهای سینمای ایران شد و تقریباً تنها ژانری بود که میتوانست با خیال راحت به اکران و فروش بالا فکر کند. فروش خیرهکننده شهر موشها نشان داد که مردم ایران به شادی و نشاط نیاز دارند و برایشان فرقی نمیکند که این نشاط توسط عروسکها تامین شود یا بازیگران واقعی. همین موضوع باعث شد بعد از پایان دوران جنگ تحمیلی ژانر کودک تبدیل به ژانری استراتژیک به لحاظ سیاسی شد. دولت سازندگی که قصد داشت از دوران جنگ فاصله بگیرد و فضای متفاوتی در جامعه ایران ایجاد کند به این ژانر توجه نشان داد و سینمای کودک را فرصتی دید که میتواند اُمید را به جامعه بازگرداند.
گلنار، دره شاپرکها، مریم و میتیل، علی و غول جنگل و کلاه قرمزی و پسرخاله همگی در این دوره ساخته شدند. جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان با شکوه و رونق برگزار شد و مردم زیادی همراه با فرزندان خود به تماشای فیلمهای این ژانر نشستند. درخشش خیرهکننده این ژانر اما با تغییر دولت در نیمه دوم هفتاد تمام شد و فیلمهای تینایجری و سیاسی جای فیلمهای کودک و نوجوان را در سینمای ایران گرفت.
سینمای کودک اما به حیات خود در سینمای ایران ادامه داد و با تکیه بر سوبسید دولتی چرخ تولید فیلم در این ژانر سینمایی از حرکت بازنهایستاد. هرچند در نیمه دوم دهه هشتاد دولت وقت تلاش کرد تا انگارههای فرهنگی و ایدئولوژیک مدنظر خودش را به فیلمهای این ژانر اضافه کند اما در نهایت فیلمهایی از این ژانر مورد توجه مردم قرار گرفتند که سیاسی نبودند و فضای شاد و بانشاطی داشتند. در حال حاضر سینمای کودک ایران دچار یک سردرگمی اساسی است و میان ساخت فیلم برای کودکان یا درباره کودکان سرگردان مانده است. به همین خاطر هر از چندگاهی خبری درباره اکران فیلم کودک در سینمای ایران میشنویم اما اکران این فیلمها نمیتواند مانند اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد جریانسازی کند و سینمای کودک را تبدیل به جریانی قدرتمند در سینمای ایران نماید.
نکتهای که واضح و مبرهن است این است که سینمای کودک ایران نیاز به خون تازه دارد. نیاز دارد که با ساخت فیلمهای با کیفیت مجدداً تبدیل به یکی از ژانرهای مهم سینمای ایران شود و این مهم میسر خواهد نخواهد شد مگر با آزمون و خطا و ساخت فیلمهای متنوع در این ژانر. سینمای کودک ایران اگر میخواهد به دوران طلایی خود در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد هجری شمسی برگردد نیاز به نظم و ثبات دارد. سازندگان فیلم در این ژانر در کنار مسئولان فرهنگی کشور باید دست به برنامهریزی بزنند و تولید فیلم در ژانر کودک را به صورت هدفمند پیش ببرند. از طرف دیگر باید در اجرای این برنامه جدی باشند و اجازه ندهند هیچ عامل بیرونی از جمله تغییر دولتها تولید فیلم در حوزه سینمای کودک را تحتالشعاع قرار دهد.
نارگیل ۲ یکی از فیلمهای تازه اکران شده در حوزه سینمای کودک است. فیلمی که چند سال پیش ساخته شد، اما به واسطه همه گیر کووید ۱۹ اکران آن تا تابستان ۱۴۰۲ به تاخیر اُفتاد. پیش از اکران فیلم نارگیل ۲، سریالی با همین نام منتشر شد که به لحاظ خط داستانی هیچ شباهتی به فیلم سینمایی نارگیل ۲ ندارد. تنها شباهت این فیلم و سریال سه عروسک نارگیل، لیوه و لنگه (با صدا پیشگی محمدرضا علیمردانی، هومن حاج عبداللهی و مجید آقا کریمی) هستند که در هر دو کار حضور دارند. ظاهراً تهیهکننده فیلم برنامه ویژهای برای این سه عروسک دارد و قصد دارد از آنها در آثار دیگری هم استفاده کند.
بابا حاجت (با بازی غلامحسین لطفی) که بیمار است نقشهای در خانه خود دارد که خیلیها خیال میکنند این نقشه، نقشه گنج است. به همین خاطر دو داماد طمعکار او (با بازی علیرضا اُستادی و بیژن بنفشهخواه) بعد از پیدا کردن نقشه به باغ بابا حاجت میروند تا صندوقچه گنج را پیدا کنند. غافل از اینکه درون صندوقچه به جای گنج سه عروسک به نامهای نارگیل، لیوه و لنگه حضور دارند که سالها پیش توسط جادوگر بدجنسی طلسم شدهاند. آزاد کردن این سه عروسک اتفاقات بامزهای را رقم میزند که ماجراهای اصلی نارگیل ۲ را تشکیل میدهد…
یکی از اتفاقات مثبتی که میتواند برای طراحی داستان در سینمای کودک رقم بخورد استفاده از داستانها و افسانههای کهن فارسی است. در اکثر آثار این ژانر مشاهده میکنیم که تهیهکنندگان و سازندگان تلاش میکنند برای هر چه جذابتر از کار درآمدن فیلمهای خود از فرهنگ بومی ایران استفاده کنند. استفاده از این فرهنگ بومی چند حسن دارد اول این که کودکان ایرانی را با مضامین اخلاقی جاری در فرهنگ ایران آشنا میکند و علاوه بر این میتواند به کودکان کمک کند تا با اشتیاق بیشتری به مطالعه افسانههای قدیمی ایران زمین بپردازند. نارگیل ۲ هم در حد توان و بضاعتی که دارد تلاش میکند از این ویژگی سینمای کودک ایران استفاده کند و با ارجاع داستان این سه عروسک به گذشتههای دور برای آنها پیشینه مناسبی خلق کند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم سینمای کودک در سالهای اخیر استفاده از قطعات شاد و موزیکال در فیلمهای این ژانر است. قطعاتی که به تماشاگران، خصوصاً تماشاگران خردسال اجازه میدهد با اشتیاق بیشتری تماشای فیلم را دنبال کنند و هنگام تماشای خسته نشوند. نارگیل ۲ هم از این قاعده مستثنی نیست و سازندگان فیلم چند قطعه شاد و موزیکال درون فیلم گنجاندهاند که هم از خستگی تماشاگران خردسال جلوگیری میکند و هم به آنها اجازه میدهد با اشتیاق بیشتری فیلم را دنبال کنند. اما مهمترین و بهترین ویژگی نارگیل۲ داستان سرراست و بدون پیچیدگی آن است. نویسنده این فیلم به خوبی فهمیده است که فیلمی در این ژانر نیاز به داستان عجیب و غریب و پیچیده ندارد. به همین خاطر داستانی ساده طراحی کرده که تماشاگر کودک با خیال راحت آن را پیگیری کند و هنگام تماشای فیلم دچار سردرگمی نشود. از طرف دیگر درخشش صدا پیشگان این سه عروسک که همگی از افراد باسابقه در این حوزه هستند کمک کرده که این سه عروسک هویت انسانی پیدا کنند و برای تماشاگران (خصوصاً تماشاگران کودک) جذاب باشند.
خبرهای رسیده در چند روز اخیر همگی حکایت از فروش نسبتاً خوب نارگیل ۲ در سینماهای کشور دارد. شاید سینمای کودک قدرت و تاثیرگذاری اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد هجری شمسی را نداشته باشد اما هم چنان میتواند یک انتخاب خوب برای تمام تمامی اعضای خانواده باشد که همه با هم به سالنهای سینما بروند و از تماشای یک فیلم شاد لذت ببرند.
شاید به خاطر همین نیاز به شادی است که تماشاگران ایرانی از میان چند فیلم اکران شده در مرداد ۱۴۰۲ نارگیل ۲ را برای تماشا انتخاب کردهاند. این انتخاب پیام مشخص و واضحی دارد و آن پیام این است که مردم نیاز به شادی دارند و این شادی میتواند از طریق تماشای فیلمهای کودک تامین شود. به همین خاطر است که مسئولان و کارگزاران فرهنگی دولت باید توجه ویژهای به ژانر کودک داشته باشند و تلاش کنند تا با کمک به اهالی سینما برای ساخت فیلم در این حوزه مجدداً سینمای کودک را احیا نمایند و به دوران طلایی خود بازگردانند. اگر این اتفاق بیاُفتد و آثار متنوعی در سینمای کودک تهیه شود، کودکان ایرانی هم دیگر به سراغ محصولات خارجی نخواهند رفت و به تماشای محصولات داخلی خواهند نشست.
منبع:سینماتیکت
There are no comments yet