ابتکاری که برای در هم تنیدن فضای پرتعلیق و در عین حال طنزآلود استفاده شده این است که دو شخصیت اصلی به لحاظ بهره هوشی -نه مانند قهرمانان- بلکه به مانند افراد عادی انتخاب شدهاند.
گرچه در فیلم عروسی مردم ستارهای سینمایی و یا حتی چهره شاخصی (به جز نازنین بیاتی) حضور ندارد اما با توجه به سبک و اتمسفری که فیلم دارد، به نظر نمیرسد این موضوع برای مخاطب آنچنان یک امتیاز منفی به حساب آید. مجید توکلی که متولد ۶۵ شاخصترین فیلم در کارنامه اوست، به همراه فیلمنامهنویس خود به سراغ موضوعی رفته که در عین آشنا بودن، از چشم سایر سینماگران پنهان مانده و قلاب فیلمنامهنویس دیگری به آن چنگ نزده است.
موضوعی ماجراجویانه با مایههای طنز که در لحظاتی از فیلم مخاطب خود را غافلگیر میکند، لحظاتی او را به هولولا میاندازد و در میانه این تعلیقها ظرافتهایی طنزآمیز نیز وجود دارد. این ظرافتها عمدتاْ در مقاطعی اتفاق میافتد که در میانه یک وضعیت ابزورد، با بلاهتهای کاراکترها فضای سنگین و پرتشویش شکسته و موقعیتهای جفنگی ایجاد میشود که مخاطب را میخنداند. البته الگویی که درام «عروسی مردم» دارد، آشنا و تکراری است. فیلم شب طلایی ساخته یوسف حاتمیکیا از متاخرترین نمونههایی است که میتوان آن را به لحاظ مشابهت الگویی با عروسی مردم در یک دستهبندی قرار داد اما همانطور که اشاره شد، موضوع و ایده فیلم در سینمای ایران جدید است و در سینمای جهان نیز نمونه نسبتاْ مشابهی از این فیلم به نام برهم زنندگان عروسی دیدهایم که تماشای آن فیلم هم به مخاطبان توصیه میشود.
تصور کنید یک دختر و پسر جوان از سر بیکاری و بیعاری به طور تصادفی کشف کنند که میتوانند به مراسم عروسی غریبهها بروند و علاوه بر پذیرایی مفصل، برقصند و شاباش جمع کنند. این میتواند یکخطی و ایده کلی فیلم باشد اما اگر موضوع فیلم محدود به همین تکایده باشد بدون شک بیشتر از نیمساعت قابل تحمل نیست. پس یک ایده ثانوی برای راهاندازی قصه در فاز دوم لازم است که در قواعد فیلمنامهنویسی آن را نقطه عطف میخوانیم. بدون آنکه لازم باشد قصه و داستان فیلم را افشا کنیم، هر خوانندهای میتواند حدس بزند حالا در یکی از این ماجراجوییها و در یک مراسم، باید در یکی از عروسیها پای این زوج به ماجرایی دردسرآفرین باز شود و آن دو در هچلی بیفتند که خلاصی از آن به این سادگیها نیست.
پیشگویی و پیشبینی این هچل در فیلم جایی اتفاق میافتد که نوید و شیما بر سر یک میز، زن و مردی مسن را ملاقات میکنند که زن، با دادن خبری، بذر آن اتفاق بزرگ را در ذهن مخاطب میکارد. ابتکاری که برای در هم تنیدن فضای پرتعلیق و در عین حال طنزآلود استفاده شده این است که دو شخصیت اصلی به لحاظ بهره هوشی -نه مانند قهرمانان- بلکه به مانند افراد عادی انتخاب شدهاند تا با رفتارهای متناقض در موقعیتهای بحرانی طنز را از شیوه رایج و مرسوم کلامی- به کمدی موقعیت بکشانند.
هرچند اگر بخواهیم به نقاطی اشاره کنیم که میتوانست به لحاظ کیفی و آفرینش طنز قوام بیشتری داشته باشد، باید به بدیع نبودن دیالوگهای فیلمنامه -مخصوصاْ در شوخیها و بدهبستانهای کلامی- اشاره کرد. در برخی از صحنهها ما اطلاعاتی تصویری شده میبینیم که بلافاصله یکی از شخصیتها مجدداْ همان تصاویر را در دیالوگ بازگو میکنند که چنین اضافهکاریهایی را باید روی ضعف فیلمنامه گذاشت؛ که البته قابل اغماض است و حتی به دلیل فشار ناشی از اضطراب شخصیتها تکرار مکررات توجیه دراماتیک نیز دارد
اگر بخواهیم به لحاظ مضمونی نیز نقبی به «عروسی مردم» بزنیم، باید به دنبال نشانههایی بگردیم که فیلم گرچه گذرا از آن عبور کرده اما اتفاقاْ بزنگاههای مهم داستان بودهاند. از جمله این نقاط میشود به طرح مساله اختلاف طبقاتی اشاره داشت. این کانسپت در دولایه و در دو پیرنگ متفاوت با یکدیگر تلاقی میکنند. لایه اول، شخصیتپردازی دو قهرمان آسوپاسی است که در آغاز هدفی جز ماجراجویی و سرگرم شدن ندارند اما به تدریج میفهمند میشود از این سرگرمی استفاده کرد و برخی از چالههای زندگی خالی خودشان را پر کنند. آنها ریزهخوارانی هستند که از بریز و بپاش قشر برخوردار تغذیه میکنند. نوید برای اینکه بتواند شاباشهای ریخته شده را جمع کنند اول مجبور است مانند دلقک برای آنها خوشرقصی کند و بعد مانند یک موجود غیر انسانی زیر دستوپای مهمانان بلولد تا بلکه چند اسکناس کاسب شود. در سطح دوم شاهد اختلاف طبقاتی در وصلت یک زوج هستیم. مردی متمول از خانوادهای متوسط دختری گرفته و این وصلت ناهمگون در نهایت به طور غیر مستقیم در تصمیم خواهر عروس منجر به یک فاجعه میشود.
هر فیلمی با توجه به مختصات خود نقاط قوتی دارد. مثلاْ استفاده از بازیگران محبوب و یا موضوعات ملتهب روز، و حتی زیرمتنها و ارجاعات سیاسی و خیلی چیزهای دیگر میتواند به مزیتی رقابتی برای درگیر کردن بیننده با یک اثر بدل شود. حال اینکه عوامل فیلم -علیالخصوص کارگردان- بتوانند به خوبی از پس وظیفه دراماتیزه کردن این مزیت بر آیند، به اندازه همان ویژگی انحصاری اهمیت دارد. نقطه قوت فیلم عروسی مردم، لوکیشنهای چشمنوازی است که به نظر میرسد خود آن فضای پر زرقوبرق به تنهایی برای مخاطب جاذبه داشته باشد. عوامل فیلم از جمله کارگردان و طراح لباس و حتی تیم تولید با وقوف بر این برگ برنده برای نگاه داشتن مخاطب علیالخصوص زمانهایی که به طور طبیعی داستان به ورطه تکرار میافتد و تا رسیدن موج بعدی باید بیننده را با چیزهایی دیگر سرگرم کرد دست به ابتکارهایی زدهاند. برای مثال مکان وقوع رویدادها دارای کنتراست صوتی و بصری و نوری است.
دو کاراکتر اصلی به بهانههای مختلف در تمام طول و عرض و سوراخسمبههای تالار سیال هستند و این تنوع سبب میشود جاذبههای توریستی لوکیشن پس از گذشت زمان برای بیننده تکراری نشود. همچنین است استفاده از عنصر صدا و موسیقی در ارتباط حسی تماشاگر با فیلم؛ که همان بحث دراماتیزه کردن امکانات است. در واقع اگر دقت کرده باشید، در اغلب فیلمهای موفق -جدا از ژانر آنها- فیلمسازان به عناصر آشنا و نوستالوژیک برای مخاطب خود میآویزند. پسزمینه صوتی که در آن خوانندگان قطعههای خاطرهساز و عمدتاْ دهه شصتی را میخوانند، خود به تنهایی میتواند برای هر مخاطب، بسته به دیدگاه او، احساساتی را زنده و بیدار کند که این تمهید در فیلمی غیر کمدی منشا در شناخت و تامل عوامل فیلم در جذب مخاطبی دارد که آمده تا ۹۰ دقیقه سرگرم شود. پس اگر سختگیر نباشیم و واقعیت این روزهای سینمای ایران را درک کرده باشیم میتوان گفت احتمالاْ بیشتر مخاطبان پیگیر سینمای بدنه و خانوادهها تجربهای راضیکننده با «عروسی مردم» خواهند داشت.
منبع:سینماتیک
There are no comments yet