انیمیشن روبی گیلمن کراکن نوجوان از همان ابتدا با ظاهر ساده اما نسبتا جذابش و شخصیتهای جالب خودش بیننده را به خود جلب میکند. بااینحال روند داستان چیز جدیدی نیست و تلاش کرده است تا بدون خلاقیت از انیمیشنهای مشابه پیروی کند.
استودیو انیمیشنسازی دریمورکس با اکران انیمیشنهایی مثل انیمیشن «بچه های بد» و انیمیشن «گربه چکمه پوش: آخرین آرزو »روزهای خوبی را سپری میکند، اما مدتی پیش شاهد اکران بیسروصدای یک انیمیشن جدید از این استودیو بودیم. انیمیشن « روبی گیلمن نوجوان کراکن »داستان روبی گیلمن را دنبال میکند که یک نوجوان سر به زیر است که متوجه میشود که متعلق به خانواده سرشناس و سلطنتی کراکنهای دریایی افسانهها است و سرنوشتش با اعماق دریاها پیوند دارد؛ جاییکه از تصوراتش نیز گستردهتر است.
انیمیشن روبی گیلمن کراکن نوجوان از همان ابتدا با ظاهر ساده اما نسبتا جذابش و همچنین شخصیتهای جالب خودش بیننده را به خود جلب میکند. بااینحال روند داستان بهطور کلی چیز جدیدی نیست و انیمیشن هم تلاش کرده است تا بدون خلاقیت خاصی صرفا از انیمیشنهای مشابه پیروی کند و هم نیمنگاهی به ترندهای روز داشته باشد. پس از یک شروع آرام کم کم متوجه میشویم که انیمیشن درواقع تلاش میکند تا با داستان سادهای که در حال روایت کردن است، یک داستان بلوغ را ارائه کند، اما خیلی قواعد بازی بهدرستی اجرا نمیشود.
انیمیشن در باطن تلاش میکند تا یک داستان بلوغ را روایت کند، اما مشکل اصلی این است که بیش از حد کلیشهای رفتار میکند و این مورد میتواند آزار دهنده باشد. طبق معمول ما قرار است شاهد دختری باشیم که به یک پسر در دبیرستان علاقه دارد، اما نمیتواند احساسش را به درستی بیان کند و میخواهد از راههایی که بخشی از شخصیتش نیست او را به مراسم مهمانی آخر سال دبیرستان دعوت کند و در مقابل بهخاطر مخالفتها و رازهای مادرش قرار است با او به مشکل بخورد.
بهصورت کلی انیمیشن نه نمیخواهد و نه میتواند داستان جدید و متفاوتی را ارائه کند. اما در بخش دوم انیمیشن تلاش میکند تا تفاوت فرهنگی شخصیتها را به چالش بکشد. خانواده گیلمن درواقع غریبههایی در یک شهر پر از انسان هستند که هویت واقعی خود را مخفی کردهاند. اینکه عمدا یا اتفاقی آنها خود را کانادایی معرفی میکنند، میتواند یک نکته جالب در انیمیشن باشد. با اینکه در ظاهر این موضوع شاید جالب بهنظر نرسد، اما از آنجاییکه امروز شاهد حضور مهاجران بیشتری در کانادا هستیم این میتواند یک طعنه هم به وضعیت امروز این کشور باشد.
البته این موضوع درنهایت هم میتواند اتفاقی باشد اما اگر نباشد، یک نکته جالب توجه میتواند در انیمیشن لقب بگیرد. اما بهطور کلی خارج از این نکته جالب، انیمیشن «روبی گیلمن نوجوان کراکن» در این بخش هم ساده به قضیه پرداخته است و انیمیشن از فرصتی که دارد نمیتواند استفاده کند. یک نمونه بهتر این قضیه را سال گذشته در انیمیشن «قرمز شدن »مشاهده کردیم که سازندگان بهخوبی توانستند تفاوتهای فرهنگی و مشکلاتی را که در این مورد میتواند برای شخصیتها ایجاد کند، به نمایش بگذارند.
اما در اینجا همهچیز ظاهری برخورد شده است و هیچ موضوعی قرار نیست روایت عمیقتری پیدا کند. نکته این است که سازندگان شاید روی کاغذ ایده جالبی داشتهاند، اما در عمل صرفا خواستهاند که گروه کم سن و سال را راضی کنند که باتوجهبه گرافیک انیمیشن و همچنین سطح روایت داستان، میتوان گفت که موفق عمل کردهاند. البته این طراحی زیبا هم تا حدی گول زننده است. چرا که ما هرچقدر جلوتر میرویم طراحیها سطحیتر و سادهتر میشوند و انگار از بخشی دیگر سازندگان صرفا بهدنبال کامل کردن انیمیشن در سریعترین زمان ممکن بودهاند.
بهصورت کلی انیمیشن از فنی طراحی زیبا و جذابی دارد، اما بیشتر طراحیها چه شخصیتها و چه ساختمانها و دنیاهای انیمیشن از یک الگو خاص پیروی کردهاند. اما از این موضوعات بگذریم، مشکل اصلی انیمیشن از جایی آغاز میشود که روبی متوجه قدرتهای خود میشود و او حالا قرار است با کمک یک دوست غیر منتظره باعث صلح در دریاها شود و همچنین ثابت کند که مادر و مادر بزرگش اشتباه میکنند. اینجا درواقع آزاردهندهترین بخش انیمیشن است که روبی به معنای واقعی کلمه به شخصیتی احمق در انیمیشن تبدیل میشود!
روبی بدون اینکه فکری کند و حتی بدون اینکه واقعا با چالش بزرگی با مادرش مواجه شود و حتی کمی به چلسی، پری دریایی انیمیشن شک کند، دنبال او راه افتاده و هر چیزی را که او میگوید قبول میکند و انجام میدهد. درست است که روبی نمیتواند از قدرتش به دوستانش بگوید، اما اینکه خیلی سریع به شخصی که نمیشناسد اعتماد کند هم نکته عجیبی در انیمیشن است. بااینکه شروع دوستی آنها خوب طراحی شده است، اما در این بین چالشی که باعث شود روبی یک شبه به دام شخصیت شرور داستان بیافتد هم دیده نمیشود.
همین نکات و عدم رعایت آن باعث میشود تا پایانبندی انیمیشن«روبی گیلمن نوجوان کراکن» درواقع نقطه ناامید کننده آن باشد تا اینکه تبدیل به چیزی شود که در ابتدا میتوانستیم از آن انتظار داشته باشیم. انیمیشن میخواهد با همهچیز ساده برخورد کند و این موضوع ممکن است برای گروهی مناسب باشد، اما در مقابل پتانسیلهایی که دراینمیان از دست رفته است کاملا آزار دهنده است. ازطرفی انیمیشن برای پر کردن خلا ایدههای جدید و بهجای دوری از کلیشهها تصمیم گرفته است از ترندهای روز استفاده کند.
اگر پیروی کردن از چنین موضوعاتی برای یک استودیو و شرکت مشکل باشد؛ حتی اگر برای چند ثانیه باشد، پس قطعا وجود چنین موضوعی در چنین انیمیشنی هم مشکل است. درست است که این موضوع دقیقا مثل انیمیشن«سال روشن »صرفا چند لحظه کوتاه رخ میدهد و حتی در ظاهر هم قرار نیست متوجه آن شویم، اما اینکه صرفا به چنین موضوعی بدون اینکه در موردش فکر کنیم، بپردازیم بدون شک یک مشکل است. در هر حال انیمیشن برای گروهی تولید شده است که درک درستی از چنین موضوعاتی ندارند و پرداختن به آن مشخصا قرار نیست مورد حمایت قرار بگیرد.
حتی انیمیشن در بخشهای مختلف دیگرش هم تصمیم دارد قواعد ترندهای روز را دنبال کند و اینجا جاییاست که بزرگترین ناامیدی ما رخ میدهد. انیمیشن در ابتدا یک کلیت به ما ارائه میکند که در آن تفاوت فرهنگی و مشکلات دوران بلوغ قابل مشاهده است. اما در عمل این موضوع در طول انیمیشن تغییر میکند و انیمیشن از یک طرف میخواهد یک کار سرگرم کننده و کاملا کلیشهای باشد و ازطرفی میخواهد با ترندهای روز این مشکلات را پوشش دهد.
حتی شوخیهای سطحی انیمیشن هم نتوانسته کمک زیادی به این موضوع بکند و درنهایت نتیجه کار صرفا یک ناامیدی بزرگ است. انیمیشن«روبی گیلمن نوجوان کراکن» با اینکه در ظاهر تلاش میکند اما در عمل نشان میدهد که صرفا یک عقبگرد برای استودیو دریمورکس است. آنها شاید با دو انیمیشن قبلی خود نشان از بازگشت به روزهای خود داده بودند، اما در اینجا نشان دادند که آنها همچنان پتانسیل ارائه کارهای متوسط و ضعیف را هم دارند و این نکته خبر خوبی برای آنها نیست.
انیمیشن روبی گیلمن کراکن نوجوان درنهایت از نظر ظاهری و بدون درنظرگرفتن پرداختن به برخی از موضوعات آزار دهنده که جایی در چنین اثری ندارند، میتواند اثری جذاب برای کودکان باشد، اما واقعیت است که همین امروز هم آثار به مراتب بهتری هم وجود دارند که میتواند آن را به کودکان ارائه داد. انیمیشن «روبی گیلمن نوجوان کراکن» در ظاهر میخواهد یک داستان با موضوعات تفاوت فرهنگی و همچنین دوران بلوغ را روایت کند، اما در باطن نشان میدهد که یک کلیشه تمام عیار و یک انیمیشن ضعیف است.
در هر حال انیمیشن ثابت میکند که چرا خود یونیورسال هم امید زیادی به انیمیشن نداشت و حتی زحمت یک تبلیغات قابل قبول برای آن را هم نداده است و حتی مبارزه کلیشهای و ضعیف پایانی انیمیشن و پایان و پیام کلیشهای آن هم صرفا مهر تاییدی برای این موضوع است.
منبع:زومجی
There are no comments yet