زمانیکه بیننده به تماشای« سریع و خشن»مینشینم دنبال یک اکشن واقعگرا نیست و بدون شک دیگر میدانیم که باید با غیر منطقیترین و عجیب و غریبترین اکشن ممکن مواجه باشیم.
مجموعه فیلم سریع و خشن را میتوان یکی از محبوبترین مجموعههای اکشن چند سال اخیر هالیوود دانست که تقریبا بیش از دو دهه است که شاهد ساخت قسمتهای جدید از آن هستیم و بهنظر نمیرسد به این زودی هم قرار باشد که به پایان برسد. اما پس از فیلم«خشمگین ۷» که حکم پایانی بر خط داستانی اصلی این مجموعه اکشن داشت، یونیورسال و تیم بازیگران همچنان به ساخت فیلمهای سریع و خشن ادامه دادند و حالا نوبت به فیلم «سریع و خشن ۱۰ » رسیده است تا دوباره ما را به دنیای صحنههای اکشن بیمنطقش ببرد!
فیلم سریع و خشن ۱۰ درواقع با یک صحنه فلشبک آغاز میشود که در آن به اتفاقات فیلم «سریع و خش ۵ »در برزیل باز میگردیم که حالا متوجه میشویم هرنان ریز، شخصیت منفی فیلم دارای یک پسر بهنام دانته با بازی جیسون موموآ بوده است که او حالا ۱۰ سال بعد از این اتفاقات و زیر نظر داشتن خانواده دومینیک تورتو، بالاخره میخواهد انتقام مرگ پدرش را بگیرد. اما مجموعه سریع و خشن با قسمت دهم توانسته به مسیر گذشته خود بازگردد یا داستان دو قسمت قبلی دوباره تکرار شده است؟
شاید شنیده باشید که میگویند وقتی زمانش فرا رسید باید تمامش کنید. در مورد یک مجموعه هم چنین موضوعی صدق میکند و زمانیکه حس کردید وارد یک چرخه تکرار شدید و صرفا در حال تکرار خود هستید و دیگر ایده و کاری برای انجام دادن ندارید، باید به آن خاتمه دهید. حالا مجموعه سریع و خشن به چنین وضعیتی دچار شده است. سازندگان نه از خیر سود قابلتوجه این مجموعه اکشن میگذرند و نه تصمیمی برای خاتمه دادن به آن دارند.اما مشکل دقیقا کجا است؟ مجموعه سریع و خشن با قسمت هفتم رسما خاتمه یافت و عملا از نظر داستانی چیز بیشتری برای گفتن وجود نداشت. اما در هر حال وقتی از یک مجموعه پر فروش صحبت میکنیم آخرین گزینه قطعا پایان دادن زودهنگامش درست پس از این است که این فیلمها تبدیل به ماشین چاپ پول شدهاند. مشخصا زمانیکه من بیننده به تماشای این فیلمها مینشینم دنبال یک اکشن واقعگرا نیستم
اما هر چیزی یک تاریخ مصرفی دارد و تاریخ مصرف این مجموعه هم رو به انقضا است. فیلم «سریع و خشن ۱۰ »میخواهد با سر زدن به گذشته داستان جدیدی را ایجاد کند که بتواند دوباره مجموعه را به روزهای خوبش بازگرداند. بدون شک اینکه ممکن است یک دشمن از گذشته دومینیک تورتو وجود داشته باشد و منتظر یک لحظه مناسب برای ضربه زدن به او و خانوادهاش است، میتواند ایده خوبی و جالبی باشد. اما با شروع اتفاقات فیلم کم کم متوجه میشویم که دانته که حکم جوکر را دارد صرفا قرار است در ظاهر شخصیت شرور جذابی باشد و نه بیشتر و نه کمتر.
مشکلات فیلم از همان ابتدا خودشان را نشان میدهند و فیلم دقیقا مسیری را دنبال میکند که در دو قسمت قبل دنبال کرده است. فیلم دنبال دلیلی برای ادامه پیدا کردن میگردد و در آن هم موفق نیست. اول به سراغ شخصیت شرور این قسمت که دانته باشد میرویم که قرار است مجموعه را نجات دهد. دانته درواقع قرار است ترکیبی از جوکر و دکارد شاو در قسمت هفتم باشد که درکنار رفتارهای عجیب و غریبش، قرار است بزرگترین ضربه را به تیم دام بزند.
اما برخلاف برادران شاو که تاثیر زیادی تو موفقیت مجموعه داشتند و تبدیل به یک ترس بزرگ برای خانواده دام شدند، دانته صرفا یک شخصیت تو خالی است که با شوخیهای بیش از حد و کارهای رو اعصابش تنها باعث میشود که از او بیشتر دلسرد شویم تا اینکه نگران آینده شخصیتها باشیم. البته فیلم یک پلات تویست جالب توجه در پایان قسمت دارد که باعث میشود بیننده کمی غافلگیر شود. اما واقعیت این است که نویسندگی فیلم بهحدی ضعیف و سطحی است که باعث میشود حتی این صحنه هم نتواند آنطور که انتظارش را داریم در پایان فیلم مثل یک صحنه میخکوب کننده عمل کند.
درنهایت بازی جیسون موموآ هم چندان چنگی به دل نمیزند و او به سختی تلاش میکند تا دانته را به همان شخصیتی تبدیل کند که سازندگان از او انتظارش را دارند، اما خب وقتی روی کاغذ چیزی به درستی به آن پرداخته نشده است، قرار نیست در عمل هم موفق باشد و موموآ هم بازیگری نیست که بتواند نقش را در بیاورد. آیا قرار است بیننده او را بهعنوان یک قاتل سادیسمی و مشکلات رفتاری قبول کند؟ مشخصا دانته پتانسیل این را داشت که جا پای دکارد شاو بگذارد؛ اگر برنامه بهتری برای او پیادهسازی میشد.
اما همانطور که جلوتر هم گفتم، بخش بزرگی از مشکلات فیلم مرتبط با فیلمنامه آن است. دیالوگهای فیلم بهحدی سطحی و ضعیف هستند که باورش سخت است فیلم با چنین هزینه سرسامآوری تولید میشود، اما فیلمنامه آن با دیالوگهای تو خالی و بسیار شعاری پر شده است. چیزی که از ظاهر قضیه بهنظر میرسد این است که وین دیزل در هر لحظه خواسته است که ایدههای خانواده و ماشین را به هر شکلی که میتواند در فیلمنامه جای دهد و در مقابل ما شاهد دعوای لتی و سایفر در زندان هستیم که مشخص نیست هدف از خلق این صحنه چه چیزی بوده است.
صد البته که بازیگران فیلم از فیلمبرداری این صحنه بدون حضور کارگردان احساس افتخار میکنند، اما آنها یکی از بیمنطقترین و بدترین صحنههای کل مجموعه را خلق کردند که چند لحظه بعد شاهد تغییر نظر هر دو شخصیت در رابطه با یکدیگر هستیم. فیلم میخواهد با صحنههای احساسی مشکلات خود را رفع کند، اما تصمیماتی که سازندگان در مورد آن گرفتهاند باعث شده است تا حتی این صحنهها مثل گذشته خیلی عمل نکند و نتوانیم با آن ارتباطی را که لازم است، داشته باشیم.
دلیل این موضوع بازگشت شخصیتهای مجموعه سریع و خشن از مرگ است. یکی از راههای سازندگان برای بازگشت مجموعه، بازگشت شخصیتهای آن از دنیای مردگان است که در قسمت قبل، هان که از بهترین شخصیتهای اصلی مجموعه هم محسوب میشود، به شکل معجزهآسایی از مرگ بازگشت و در این قسمت شاهد تکرار این موضوع هستیم. اما چرا این تصمیمات اشتباه هستند و نوعی شلیک به پای خود محسوب میشوند؟
مسئله این است که قتل هان توسط دکارد شاو و پیش از آن جیزل توسط برادر کوچکتر شاو باعث شد اول از همه اینکه تماشاگر احساس کند شخصی در تیم تورتو دیگر قرار نیست حاشیه امنیت داشته باشد و هر لحظه ممکن است یکی از آنها به قتل برسند یا کشته شوند. حتی آنها این مسیر را در قسمت هشتم هم ادامه دادند. این موضوع باعث میشد تا بیننده احساس نکند که صرفا با شخصیت شروری طرف است که یک قسمت به این مجموعه آمده است تا کمی خانواده تورتو را اذیت کند.
بازگشت شخصیتها از مرگ راهحلی نیست که مجموعه سریع و خشن به آن نیاز دارد، بلکه باعث میشود تا مرگ و اتفاقات قسمتهای قبلی هم بیهوده شوند و صرفا یک ضربه خیلی بد به اتفاقات فیلمهای گذشته میزند. بازگشت شخصیتها از مرگ یکی از بدترین ایدههایی بوده است که شاهد استفاده از آن در طول دو قسمت اخیر فیلمهای سریع و خشن بودیم و باعث میشود تا در مورد پایانبندی فیلم«سریع و خشن ۱۰ » کمی فکر کنیم که آیا اتفاقاتی که رخ داد اصلا مهم است؟ اصلا کسی واقعا کشته شده است؟
واقعیت این است که میتوانیم با خیال راحت بگوییم که همه این شخصیتها قرار است در قسمت یازدهم هم بازگردند و یکم قرار است زخمی شده باشند. ما قبلا تجربه کردیم که حتی مرگهایی که به چشم هم دیدیم درنهایت برعکس عمل کرد و شخصیتها به شکل معجزهآسایی زنده بازگشتند. اما شخصیتهای جدید مجموعه سریع و خشن هم چندان موفق عمل نکردند. درکنار جیسون موموآ ما شاهد اضافه شدن شخصیتهایی مثل بری لارسون و آلن ریچسون هستیم.
با اینکه این شخصیتها بهنحوی حکم جایگزین شخصیت نوبادی را دارند، اما باز هم مشکلات فیلمنامه باعث میشود خیلی نتوانند خودی نشان دهند و این موضوع بهخصوص در مورد شخصیت آلن ریچسون که نقش جالبتری را حداقل در فیلم دارد، صدق میکند. اما از این موضوعات هم بگذریم به موضوع شیرین صحنههای اکشن فیلم میرسیم. ما حداقل در قسمتهای اخیر سریع و خشن شاهد غیر منطقیترین صحنههای اکشن بودیم و مشخصا کسی هم با انتظار یک صحنه اکشن واقعگرایانه به سراغ این مجموعه نمیرود.
اما هرچقدر سازندگان تلاش میکنند تا صحنه جدیدی خلق کنند که باعث هیجان و سرگرم شدن بینندگان در سالنهای سینما شود، در همان نقطه ناامید کنندهتر هم عمل میکنند. صحنه ابتدایی اکشن جایی است که شاهد حرکت یک بمب مرگبار در خیابانهای شهر رم هستیم که مثل یک توپ فوتبال در حال غلطیدن در خیابانهای شهر است و تورتو و تیمش راهی برای متوقف کردن آن پیدا نمیکنند و درنهایت ضربه سنگینی به تیم وارد میشود.
از همین صحنه هم میتوان بهراحتی متوجه شد که خبری از آن زرق و برق گذشته مجموعه نیست و صحنههای اکشن بعدی هم دقیقا این موضوع را ثابت میکند. مشخصا ما دنبال صحنه منطقی در فیلم نیستیم، اما صحنههای فیلم بهحدی تکراری و خسته کننده شدهاند که فیلم نیاز به ایدههای جدیدی در این مورد دارد تا اینکه صرفا از ایدههای قبلی بدون تغییر زیادی استفاده کند. اگرچه قسمت دهم پیشرفت جزئی در مقایسه با قسمت نهم دارد، اما باز هم میتوان گفت که فیلم قرار نیست باعث شود تا شما برای قسمت بعدی هیجانزده شوید.
فیلم Fast X درنهایت تلاش میکند تا شروع جدیدی برای مجموعه سریع و خشن رقم بزند، اما با بازگشت شخصیتها از مرگ، استفاده از دانته بهعنوان یک تهدید بزرگ، دیالوگها و فیلمنامه سطحی و ضعیف، شخصیتهای جدید نه چندان جذاب، صحنههای اکشن بدون زرق و برق گذشته تا غافلگیریهای کاملا قابل پیشبینی نشان میدهد که دوران غروب این مجموعه ادامه دارد. شاید پایان یافتن آن در سریعترین زمان ممکن بهترین تصمیمی میتواند باشد که وین دیزل و دوستان میتوانند در مورد سریع و خشن بگیرند، اما بدون شک پول حرف اول و آخر را میزند.
منبع:زومجی
There are no comments yet