• کد خبر: 7298
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:17 مرداد 1402 ساعت: 12:13

«گودزیلا: پادشاه هیولاها»؛ یک اثر هیولایی ناب و شگفت انگیز

فیلم«گودزیلا: پادشاه هیولاها» فیلمی از لحاظ فیلمنامه بی‌منطق که نمی‌تواند در بخش داستانی خود آنچنان تاثیرگذار رفتار کند.


پس از سالیان سال دوباره هیبت گودزیلا در پرده سینماهای تهران است، در دهه هفتاد، سینماهای ایران فیلم‌های گودزیلای ژاپنی را اکران می‌کردند و سینماها در آن زمان پر از بچه‌ها و نوجوانانی بود که عاشقانه این فیلم‌ها را دوست داشتند، حالا پس از غیبتی بیش از بیست سال، گودزیلا با فیلم«گودزیلا: پادشاه هیولاها» دوباره مهمان سینماهای کشور شده است.

زمانی که در سال ۲۰۱۳ کمپانی«عکس های افسانه ای» با استودیو ژاپنی توهو قرار دادی مبنی بر حق و حقوق ساخت فیلم‌های گودزیلا در هالیوود بست؛ طرفداران این هیولای ژاپنی واهمه داشتند که هالیوود این بار چه خوابی برای گودزیلا دیده است. گودزیلا یک بار در سال ۱۹۹۹ توسط آمریکایی‌ها به تصویر کشیده شده بود و نتوانسته بود آنطور که باید پیش هواداران به محبوبیت دست پیدا کند و یا به فروش بالایی دست پیدا کند. زمان گذشت و فیلم گودزیلا در سال ۲۰۱۴ اکران شد و حالا ادامه آن یعنی فیلم «گودزیلا: پادشاه هیولاها» به پرده سینماها آمده.

«عکس های افسانه ای»برنامه گسترده‌تری نسبت به ساخت یک سری فیلم گودزیلا در سر داشت و از همان ابتدا تصمیم گرفته بود که یک جهان سینمایی بسازد. جهان هیولاها، نام دنیای سینمایی این کمپانی به شمار می‌رود که در آن قرار است به جای حضور ابرقهرمانان، شاهد هیولاهای مختلف از فیلم‌های سینمایی گوناگون باشیم. سرآغاز این جهان سینمایی با فیلم گودزیلا سال ۲۰۱۴ آغاز و با فیلم کنگ ادامه یافت و حالا رشته این آثار به فیلم «گودزیلا: پادشاه هیولاها» رسیده است.


همانطور که از اسم این آثار برمی‌آید ما در حال نظاره کردن یک سری فیلم هیولایی (به قول ژاپنی‌ها، آثاری با محوریت کایجوها که همان هیولاها می‌شوند.) هستیم. تکاملی که فیلم‌های ابرقهرمانی در طی ده بیست سال گذشته داشته بر هیچکس پوشیده نیست (اوج این تکامل در سه گانه بتمن نولان به چشم می‌خورد ) اما باید در نظر گرفت که فیلم‌های هیولایی برعکس آثار ابرقهرمانی حول محوریت یک مشت هیولای عظیم الجثه می‌چرخند که توانایی برقرار کردن ارتباط دیالوگی هم ندارند. می‌خواهم بگویم جهان هیولایی حتی با جهان ترانسفورمرز (همان ربات‌های مبدل شونده خودمان) تفاوت دارد چرا که آتوباتها و دسپتیکان‌ها (دو نژاد سری فیلم ترنسفورمز) هم می‌توانند حرف بزنند و وارد دیالوگ شوند!

این نگرش را باید حین دیدن آثار جدید هیولایی هالیوود حفظ کنید و یادتان باشد که این دسته از فیلم‌ها برای طرفداران خاص آنها ساخته شده و اساسا دنبال مخاطبی که سینمای موج نو اروپا و یا فیلم‌های شاخص دنیا را دنبال می‌کند نیست. ما قرار است یک مشت هیولا ببینیم که به جان هم می‌افتند و خوشبختانه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش کیفیت انیمیشن‌های CGI، می‌توانیم امیدوار باشیم که نبرد هیولاها مهلک‌تر از همیشه صورت بگیرد.

فیلم‌های هیولایی (که مهد آنها در کشور ژاپن بوده ) دو نوع روایت وجود دارد؛ یکی روایت فیلمنامه از زبان و دیدگاه انسان‌های داخل فیلم و یکی دیگر هم روایت از دید هیولاهای آن. ژاپن بیش از ۶۰ سال است که فیلم‌های گودزیلا و دیگر هیولاها را می‌سازد و در این روایت‌ها همچنان به یک توازن درست حسابی نرسیده است. راستش را بخواهید، مردم و منتقدین و… هم هنوز به یک جمع‌بندی واحد نرسیده‌اند ولی چیزی که مشخص است اینست که وزنه یک فیلم هیولایی باید بیشتر به سمت هیولاهای آن باشد.

استودیو ژاپنی توهو که حق و حقوق گودزیلا و دیگر هیولاهای مرتبط با این فرنچایز را دارد، تمامی حق و حقوق این هیولاها را به Legendary Pictures تا سال ۲۰۲۱ فروخت و خود مشغول به ساخت یک سه گانه انیمه‌ای از روی گودزیلا شد که با یک داستان خلاقانه توانست به موفقیت خوبی دست پیدا کند.توهو در این انیمه‌ها، روایت را کلا به سمت انسان‌ها برده بود و با خلق یک فضای علمی تخیلی، گودزیلایی جدید را به مخاطبین معرفی کرد. اما بحث ما در اینجا پیرامون هالیوود و گودزیلای جدیدش است.

مایکل دورتی سکان کارگردانی فیلم جدید گودزیلا را بر عهده گرفته و یک چرخش ناگهانی به این اثر نسبت به نسخه اول آن داده است. بعد از موفقیت فیلم اول و علی الخصوص موفقیت فیلم کنگ، به نظر می‌رسد که استودیو بی‌تابانه قصد دارد که جهان هیولایی خود را ادامه دهد و تا پیش از تمام شدن موعد قرارداد با توهو به فیلم بعدی هم برسد (البته امکان تمدید این قرارداد وجود دارد ولی در حال حاضر هیچ چیزی مشخص نیست ) کارنامه هنری مایکل دورتی چندان درخشان نیست اما ذهن این مرد ۴۴ ساله پر از فانتزی و تخیل است به طوری که تاکنون در نوشته شدن تعداد زیادی کمیک بوک‌های سوپرمن نقش داشته است.

اگر در فیلم نخست گودزیلا  از اینکه چرا دز هیولای فیلم کم بود شاکی بودید، حالا دورتی کار را به حدی جبران کرده که می‌توان گفت از سر و کول فیلم جدید گودزیلا هیولا می‌بارد. در فیلم«گودزیلا: پادشاه هیولاها»ما با چهار هیولای اصلی و تعداد زیادی هیولای فرعی طرف هستیم و همین موضوع می‌تواند طرفداران این ژانر را خوشحال کند.

داستان فیلم بعد از قسمت نخست روایت می‌شود و مشخص می‌شود که بیش از پنج سال است که از گودزیلا خبری نیست. تخم بزرگی که گروه دانشمندان پیدا کرده‌اند نیز در طی این سال‌ها حرکتی از خود نشان نمی‌دهد و به ناگهان باز شده و یک کرم عظیم الجثه از آن بیرون می‌آید. شکستن این تخم مصادف می‌شود با ظهور گروهی مخوف که معتقدند باید دنیا را به دست این هیولاها (یا به قول فیلم، تایتان‌ها) سپرد چرا که بشریت زمین را به گند کشیده و چیزی جز آلودگی و جنگ و آوارگی در آن بنا نکرده است. این گروه با کمک دکتر اما راسل (با بازی ورا فارمیگا) سعی دارند تا همه هیولاهای خفته را با استفاده از امواج فراصوت مخصوصی بیدار کنند تا آنها را به جان دنیای انسان‌ها بیندازند و یک بار برای همیشه زمین را از نو بسازند.

داستان فیلم از زمانی اوج می‌گیرد که گیدورا، اژدهای سه سر، از خواب عمیق خود برخاسته و باعث می‌شود که گودزیلای خفته نیز بعد از سالها دست بکار شود. گیدورا پادشاه هیولاها است و این موضوع مشخص می‌کند که او تنها نیست و نوچه‌هایی همچون هیولایی به نام رودان دارد…
فیلم تقریبا دو ساعته گودزیلا زمان خود را تقریبا به دو قسمت مساوی تقسیم کرده است. یک ساعت فیلم حول هیولاها و نبرد سهمگین‌شان می‌چرخد و یک ساعت آن داستان انسان‌های فیلم را روایت می‌کند؛ انسان‌هایی که فراتر از یک کاراکتر مقوایی پیش نمی‌روند و تقریبا بود و نبودشان فرق چندانی به حال بیننده ندارد. گروه آدم بدهای داستان! بهانه‌های بسیار کلیشه‌ای و کودکانه‌ای برای نابودی دنیا دارند و فیلمنامه نویسان تقریبا هیچ ذوق و هنری برای ساخت و پرورش انگیزه این گروه به خرج ندادند. از آنسو آدم خوب‌های داستان نیز بیشتر از آنکه بدانند مشغول چه کاری هستند، سردرگم بوده و نقش چندانی در پیشروی داستان ایفا نمی‌کنند. آنها مانند مورچه‌هایی در لا به لای دست و پای هیولاها می‌لولند و فیلمنامه سعی می‌کند که به زور نقش پررنگی از کاراکترهای انسان فیلم نشان دهد ولی در پرورش این موضوع به هیچ وجه موفق نمی‌شود.

اما همانطور که گفتم با یک فیلم هیولایی روبرو هستیم و باید این فیلم را از این منظر نگریست؛ آیا فیلم«گودزیلا: پادشاه هیولاها» توانسته یک اثر هیولایی ناب و شگفت انگیز باشد؟ پاسخ بی شک مثبت است.

افزایش ناگهانی تعداد هیولاها و حضور سه هیولای مشهور سری گودزیلا (ماترا، گیدورا و رودان) در یک اثر باعث شده که هم طرفداران قدیمی این فیلم به شدت مجذوب آن شوند و هم طرفداران جدید با چهار هیولای شگفت انگیز این فرنچایز در یک قاب آشنا شوند. ساخت این هیولاها با ظرافت خاصی صورت گرفته و برعکس طراحی گودزیلا که فرسنگ‌ها با طراحی هیولای نسخه ژاپنی آن تفاوت وجود دارد، رودان و گیدورا بسیار شبیه به آثار کلاسیک این سری ساخته شده‌اند و ماترا نیز به زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است.

جلوه‌های ویژه فیلم و نبرد هیولاها با یکدیگر مدهوش کننده است و از این حیث باید برای تیم فنی فیلم ایستاده دست زد. نبرد هیولاها با یکدیگر در آسمان و زمین رخ می‌دهد و آدرنالین به قدری در صحنه‌های نبرد وجود دارد که تماشاگران را به وجد بیاورد. خوشبختانه عناصر انسانی نیز در این صحنه‌های نبرد تا حد زیادی حذف شده‌اند و کارگردان با ادوات جنگی سر تماشاگر را مشغول نمی‌کند بلکه آنها را به معنای واقعی وسط یک نبرد جانانه بین هیولاها می‌اندازد.

موسیقی بی نظیر فیلم در کنار ساخت این صحنه‌های اکشن کاری کارستان انجام داده است. تم موسیقی گودزیلا پس از هر بار حضور هیبت عظیم‌الجثه‌اش شگفت انگیز از آب در آمده و ابهت خاصی به این هیولای دوست داشتنی می‌دهد.

منطق روایی و شخصیت پردازی و… در هیچ جایی از فیلم «گودزیلا: پادشاه هیولاها» وجود ندارند و تقریبا می‌توان ادعا کرد که فیلمنامه فیلم به مبتدی ترین شکل ممکن نوشته شده است؛ اگرچه تمام زورش را زده تا بشریت را به خوبی وارد داستان فیلم کند و نقششان را پررنگ‌تر و منطقی‌تر از آثار پیشین گودزیلایی ایجاد کند. با این وجود نباید فراموش کرد که همین فیلمنامه نویسان احاطه خوبی روی گودزیلا و هیولاهای این فرنچایز داشتند و با انتخابی هوشمندانه چهار هیولای مشهور این سری را گرد هم آوردند و داستانی کلاسیک را بازآفرینی کردند.

فیلم«گودزیلا: پادشاه هیولاها» فیلمی از لحاظ فیلمنامه بی‌منطق است که نمی‌تواند در بخش داستانی خود آنچنان تاثیرگذار رفتار کند. نیمی از فیلم که زاویه داستان را از دید انسان‌ها بیان می‌کند عملا در جاده خاکی می‌گذرد و استفاده از بازیگران خوبی همچون میلی بابی براون (احتمالا او را از سریال چیزهای عجیب می شناسید) هم نتوانسته این نقص را جبران کند. اساسا هیچ رابطه و شیمی درستی بین کاراکترهای فیلم وجود ندارد و با یک سری اسباب بازی طرف هستیم که از هیولاهای لال و گنده فیلم بی‌هویت تر هستند. اگر بتوان این نقص بزرگ فیلم را نادیده گرفت و صرفا به بخش هیولایی فیلم توجه کرد، با یک اثر هیولایی بسیار خوب روبرو هستیم که می‌تواند طرفداران این سبک فیلم را (چه از نوع ژاپنی و چه از نوع آمریکایی‌اش!) به وجد بیاورد
ادامه سرنوشت جهان هیولاها احتمالا در یک اثر سینمایی مشترک بین کینگ کونگ و گودزیلا گره می‌خورد و حدس و گمان‌ها بر این است که این دو هیولای مشهور و پرطرفدار در یک تیم قرار دارند و علیه یک موجود قدرتمندتر می‌جنگند. کینگ کونگ و گودزیلا پیش‌تر در سینمای ژاپن به مصاف نبرد با یکدیگر رفته‌اند ولی اینک دو هیولایی که هالیوود ساخته از ابهت بیشتر و کیفیت بسیار بهتری برخوردار هستند و به نظر می‌رسد که فیلم بعدی می‌تواند پارتی هیولاها نام بگیرد؛ هرچند فیلم«گودزیلا: پادشاه هیولاها» یک شب افتتاحیه مناسب و درخور برای این پارتی است.|

منبع:ویجاتو

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است