• کد خبر: 7286
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:16 مرداد 1402 ساعت: 14:04

«چرخه کامل »؛دور باطل یک کینه‌ی قدیمی

در «چرخه کامل» آنطور که باید ، شخصیت‌ها را معرفی نمی شود و تکامل را به‌گونه‌ای برای داستان خود رقم میزندکه مخاطب رشد و گسترش آن را متوجه شود.



اواسط سال ۲۰۲۱ بود که سرویس استریم اچ بی او مکس که حالا با نام «مکس» شناخته می‌شود، تولید سریال (چرخه کامل) را به‌صورت رسمی در دستور کار قرار داد؛ آن هم با نویسندگیِ اد سلیمان و کارگردانی استیون سودربرگ. یک سال و نیم بعد از این اتفاق، بازیگران کم کم به جمع اعضای تولید این سریال ۶ قسمتی پیوستند که از جمله بازیگران اصلی این مجموعه می‌توان به زاسی بیتس در نقش مل هارمونی، کلر دینز در نقش سم براون، تیموتی اولفینت در نقش درک براون، دنیس کواید در نقش جف مک‌کاسکر، جرل جروم در نقش آکد و غیره اشاره کرد.

با پیوستن تمامی بازیگران به تیم تولید این مجموعه، از همان زمان هم فیلم‌برداری سریال چرخه کامل آغاز شد. جالب است بدانید که اد سلیمان فیلمنامه‌ی خود را با الهام از یکی از آثار آکیرا کوروساوا یعنی فیلم  (بهشت و دوزخ) که در سال ۱۹۶۳ اکران شده بود، نوشته است؛ البته خود این فیلم هم براساس رمانی به نام King’s Ransom از ایوان هانتر ساخته شده بود. در خلاصه داستان کوتاه آن اینطور آمده که: «تحقیقات در مورد یک آدم‌ربایی ناموفق، اسرار دیرینه‌ای را آشکار می‌کند که شخصیت‌ها و فرهنگ‌های متعددی را در شهر نیویورک کنونی به هم مرتبط می‌کند.»

اما ما به‌عنوان بیننده بهتر می‌دانیم که ماجرای سریالی که با ژانر درام، اسرارآمیز و جنایی معرفی می‌شود، چنین بازیگران نام‌آشنا و کارگردان حرفه‌ای دارد، خیلی پیچیده‌تر و جذاب‌تر از این است. منتقدانی که این اثر را تماشا کردند، تا حد زیادی آن را دوست داشتند و امتیازات خوبی را هم برایش ثبت کردند. اکثر آن‌ها معتقد بودند که اتفاقات طوفانی این سریال، شاید برای یک تماشای عادی و سرگرمی معمولی، بیش از حد سنگین و هزارتویی باشد؛ اما کارگردانی مطمئن استیون سودربرگ و بازیگران بااستعداد و کار درست آن، می‌توانند به این اثر نوآر، جذابیت خیلی زیادی اضافه کنند.

ممکن است اسامی، ماجراها، اتفاقات، ارتباطات و کلا المان‌های مختلف سریال چرخه کامل، در یکی دو قسمت ابتدایی کمی برای شما گیج‌کننده باشند. اما اگر کمی با آن صبور باشید، خیلی زود در این چرخه قرار می‌گیرید و از چیزهایی که داستان در اختیار شما می‌گذارد، خبردار می‌شوید. البته که نباید اصلا توقع این را داشته باشید که در همان چند قسمت ابتدایی از کل ماجراها و اسرار داستان سر در بیاورید؛ زیرا درست همانند هر سریال اسرارآمیز و معمایی و جنایی دیگری، در این مجموعه هم تمام قطعات پازل، در همان قسمت‌های پایانی درکنار هم قرار می‌گیرند و تصویر را کامل می‌کنند.

داستان حول محور سم و همسرش درک براون و خانواده‌ی آن‌ها جریان دارد که قربانی یک نقشه‌ی اخاذی می‌شوند؛ نقشه‌ای که به تدریج، به داستانی از انتقام، فساد و آشکار شدنِ غیرقابل اجتنابِ گذشته تبدیل می‌شود. سریال چرخه کامل از همان ابتدا مرزبندی واضح خود بین شرور و قربانی را مشخص می‌کند: ماهابیرها (به رهبری مادر خانواده یعنی ساویتری)، درست از زمان مرگ پدر خانواده یعنی رانول، با گروه‌های جنایتکارانه‌ی خود درگیر بودند. آن‌ها معتقد هستند که سال‌ها پیش، خانواده ماهابیرها طلسم شده‌اند و حالا می‌خواهند با اجرای نقشه‌ی خاصی، این طلسم و نفرین را از بین ببرند تا همانند قبل قدرتمند شوند.

یکی از چندین نقشه‌ی شوم آن‌ها، آوردنِ ساکنانِ جوان گویان به شهر نیویورک است. آن‌ها این جوانان را مجبور می‌کنند که برای پرداخت هزینه‌های سفر و همچنین انجام دادن کارهای صدور ویزای‌شان، کارهایی به سبک بردگی برایشان انجام دهند. خانم ماهابیر و دستِ راستش یعنی گارمن، این مهاجرانِ بیچاره را که به‌دنبال رویای آمریکایی هستند، فریب می‌دهند تا به نقشه‌های خود جامه‌ی عمل بپوشانند. در همان ۲۰ دقیقه‌ی ابتداییِ قسمت اول، این دو نفر، سه جوان سیاه‌پوست را به همین شکل فریب می‌دهند؛ ناتالیا، برادر کوچکش لوئی و دوست لوئی به نام ژاویر. آن‌ها در ابتدا تصور می‌کنند که زندگی سختشان به پایان رسیده اما نمی‌دانند که بدبختی اصلی آغاز شده است.

لوئی و ژاویر که تازه وارد ایالات متحده شدند، خیلی زود متوجه می‌شوند که خانم ماهابیر اعتقاد دارد که تجارت بی‌ثبات آن‌ها به خاطر طلسمی است که کلارنس روی آن‌ها گذاشته است؛ کلارنس پدرِ پسری بود که رانول به‌عنوان بخشی از نقشه‌ی شوم خود در گویان به قتل رساند. کلارنس حالا با نقشه‌ای که دارد، می‌خواهد «چرخه‌ی رنج خود را به پایان برساند» و به عبارتی انتقام خود را بگیرد؛ به‌همین ترتیب هم به طریقی خانم ماهابیر را متقاعد می‌کند که یک مراسم خاص را اجرا کند تا این طلسم را به حالت قبل بازگرداند. از همان ابتدا کاملا مشخص است که هیچکدام از اعضای خانواده، با اجرای مراسم چرخه کامل موافق نیست.

اما تعصب خانم ماهابیر نسبت به این مراسم معنوی و خیلی خاص، لحظه به لحظه بیشتر می‌شود و هیچکس نمی‌تواند در مقابل اقدامات او (یعنی ربودن و کشتنِ یک پسر نوجوان به نام جرد براون) حرفی بزند؛ خانم ماهابیر با دزدیدن و کشتن جرد می‌خواهد همان عبارت چشم دربرابر چشم را باری دیگر اجرا کند. برای دلجویی از کلارنس و معکوس کردن چرخه‌ی بدشانسی‌های ماهابیرها، مرگ یک فرد غریبه، آنقدرها هم عجیب و غریب نیست و هزینه‌ی معقولی به نظر می‌رسد. درک و سم در ابتدا تصور می‌کنند که ربوده شدن پسرشان، فقط و فقط جنبه‌ی مالی دارد؛ زیرا هرچه که باشد، پدربزرگ جرد یک آشپز مشهور است.

اما مبلغی که آن‌ها طلب می‌کنند، نه‌تنها رقمی عجیب و غریب دارد، بلکه آنقدر زیاد نیست که این خانواده نتواند از پسِ جور کردن آن بربیاید. در همین میان، سر و کله‌ای یک افسر سرویس بازرسی پستی ایالات متحده آمریکا به نام هارمونی پیدا می‌شود که به‌طرز عجیبی روی این پرونده متمرکز شده است و می‌خواهد هرطور که شده، معمای آن را حل کند. او بعد از گذشت مدت کوتاهی، به سرنخ‌های مختلفی می‌رسد که می‌تواند ماهابیر، آکد، سم، درک و حتی رئیس خودش را به هم ارتباط دهد. داستان این سریال، به‌طور قابل توجهی بین شخصیت‌های خود پیوند ایجاد می‌کند که گاهی اوقات برای بیننده قابل پیشبینی می‌شود؛ اما سودربرگ به خوبی از پس آن‌ها برمی‌آید و جذابیت را حفظ می‌کند.

همین پیچیده بودنِ نسبیِ داستان، چیزی بود که صدای برخی از منتقدان را درآورده بود؛ تا حدی که برخی از آن‌ها اعتقاد داشتند تا این میزان هم اصلا ضروری نبود. یکی از دلایلی که باعث ایجاد چنین مشکلی می‌شود، کم بودنِ زورکیِ تعداد قسمت‌های یک مجموعه است که دست سازندگان را می‌بندد. یعنی به آن‌ها اجازه نمی‌دهد آنطور که باید و شاید، شخصیت‌ها را معرفی کند، پیچیدگی‌ها را به مرور زمان به داستان بیاورد و تکامل را به‌گونه‌ای برای داستان خود رقم بزند که مخاطب به‌خوبی رشد و گسترش آن را متوجه شود.

 

 

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است