پوست شیر؛ریگی در کفش مخاطب

در این پرونده به مولفه‌های سبک‌پردازی فیلم «پوست شیر» بازی‌ها و اقبال مخاطبان از فیلم پرداخته ایم


پوست شیر سریال نمایش خانگی ایرانی در ژانر درام جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و نویسندگی رضا بهاروند و همراهی جمشید محمودی است که در سال ۱۴۰۱ از شبکه اینترنتی فیلم‌نت به نمایش درآمد. هادی حجازی‌فر، پانته‌آ بهرام، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی، پردیس احمدیه، ژیلا شاهی و شهاب حسینی از بازیگران این مجموعه بوده‌اند. در این پرونده به مولفه‌های سبک‌پردازی فیلم پوست شیر، بازی‌ها و اقبال مخاطبان از فیلم می‌پردازیم.

 

 

 

 

ریگی در کفش مخاطب

«لارنس فون‌تریه» فیلم ساز مشهور دانمارکی معتقد است؛ “فیلم باید همچون ریگی درکفش عمل کند” به این معنی که فیلم باید ما را آزار دهد اما در اندازه یک ریگ در کفش، آزاری که هیچ‌گاه منجر به آسیب رسانی نمی‌شود. سریال پوست شیر هم با پیچش‌ها و چینش‌های روایی مخاطب را گاهی اذیت کرده است و یا حتی با دادن آدرس‌های گمراه کننده به نوعی او را سرکار گذاشته است. اما اینکه مخاطبان برای دیدن قسمت‌های آتی بی صبرانه اذیت می‌شوند نشان دهنده این است که اتفاقا قصه‌گو به رسالت خود درست عمل کرده است. بیننده گاهی عصبی و گاهی پرهیجان داستان فیلم را دنبال کرده و گاها با نگاهی منتقدانه و تحلیل گرانه در فضای مجازی نظرات خود را بیان می‌کند. مخاطبان در فضای مجازی با اینکه بسیار به حوادث داستان خصوصا مرگ مجدد ساحل خرده می‌گیرند اما بی‌صبرانه منتظر قسمت‌های جدید این سریال بودند، این سریال به طور قطع از پر بیننده‌ترین و پر مخاطب‌ترین سریال‌ها در چند وقت اخیر بوده است و به همین خاطر اکران سینمایی آن نیز با استقبال خوبی مواجه شده است.

آن چه که مشخص است، بینندگان سریال پوست شیر، علاوه بر درگیر شدن عواطف و احساساتش در موقعیت‌های این سریال، پابه‌پای پلیس مصلح و نعیم به دنبال بانی این حوادث هستند و در این راه با توجه به داشته‌ها و‌ نداشته‌های خود مدام در حال بررسی و حدس و کشف معمای داستان‌اند.

از همین  رو بنا بر این ضرب المثل قدیمی که معما چو حل گشت آسان شود، انتظار می‌رفت این تب تند مخاطب و غرق شدنش در داستان بلافاصله پس از پایان سریال به کلی فروکش کند، و شاید دیگر حتی حاضر نباشند قسمت کوتاهی  از آن را مجددا به تماشا بنشیند. به هر حال این از مهم ترین خاصیت‌های فیلم‌هایی از این دست است که از آن‌ها می‌توان با عنوان فیلم‌های یک بار مصرف هم نام برد!

 

خرده روایت‌های بلاتکلیف

سوالات و احتمالاتی در این اثر گشوده شده است که بلاتکلیف رها شده‌اند، چنانچه این تریلر فصل پنجم داشته باشد قویا پاسخ به احتمالاتی است که از آغاز فصل اول در سریال کاشته شده است. علاوه بر این خرده روایت‌هایی در کنار پیرنگ اصلی نشان داده شده است که تا پایان فصل چهارم نتوانست هیچ اتصال معنی‌داری را با پیرنگ اصلی برقرار کنند. از مهم‌ترین آن‌ها داستان فرعی رضا پروانه و همسرش است که بسیار به آن پرداخته شد در حالی که به صورت مرموزانه‌ای جای خالی همسر محب مشکات افسر پرونده بدون هیچ اطلاعات مبسوطی باقی نگه داشته شده است.

همچنین روایت زن مستبد و متکبری که همسر رضا پروانه پنهانی کلفتی خانه‌اش را می‌کرد با اینکه به ظرافت پرداخته شده بود اما حاوی هیچ گونه اطلاعاتی در جهت داستان پردازی به جز واکاوی شخصیت فرعی همسر پروانه نداشته است یا تصمیم کارگر مکانیکی برای شناسایی چهره قاتل اصلی که بی‌سرانجام رها شد و… که می‌تواند به عنوان سوال یا روایت ناتمام در ذهن بیننده مانده باشد.

سریال مخاطب پسند

سریال پوست شیر، برای به تحرک در آوردن کارگردان‌ها برای تلفیق و نمایشی از سبک پردازی شروع خوبی است. هم اینکه نویسنده با چیدمانی بدیع از مهره‌های شطرنج یک بازی غافلگیر کننده برای مخاطب به راه انداخته، قابل تحسین است. علاوه بر آن موفقیت کارگردان در فضا سازی، صحنه پردازی، نورپردازی و  دکوپاژ کاملا مشهود است، طوری که تمامی قاب‌های این سریال به دقت و کیفیت یک اثر سینمایی قابل دفاع است. و همین بسیار در بالا بردن ذائقه مخاطب ایرانی کمک کننده است.

دیگر تماشاگران ایرانی با کوچکترین قیاس ظاهری فرق فیلم خوب از بد را متوجه می شوند، شاید به همین دلیل است که دیگر عمده کارهایی که از تلویزیون پخش می‌شوند قادر به جذب مخاطب نیستند چرا که به نوعی با آب بستن به صحنه‌ها اعتبار خود را از دست داده‌اند. البته این مورد، تمام سریال‌های تلویزیونی را شامل نمی‌شود، اما در این میان چند سریال با کیفیتی هم که از قاب تلویزیون پخش می‌شود حکم چوب‌های تری را پیدا می‌کنند که گاهی هم‌پای چوب‌های خشک محکوم به سوختن هستند.

سریال پوست شیر موفق شد موجی از مخاطبان علاقه‌مند  را با خود همراه کند، گویا این سفارش از پیش به کارگردان مجموعه شده بود که با هر ترفندی که شده، بدون در نظر گرفتن روال منطقی داستان و تاثیرات محتوایی آن تنها اثری را بساز که مخاطب داشته باشد. چرا که این سریال با توجه به شرایط کنونی جامعه هیچ دغدغه مهم و پرسشی از مخاطب امروز را پاسخ نمی‌دهد، اما در قامت یک مجموعه سرگرمی ساز بسیار موفق عمل می‌کند.

کارنامه فیلمسازی برادران محمودی

اولین فیلم برادران محمودی یک اثر سینمایی به نام «چند متر مکعب عشق» بوده است. این فیلم از جمله فیلم‌های دغدغه‌مندی بود که موفق شد مسائل متعددی را در سیر خط داستانی خود جانمایی کند و در کنار این مسئله از نظر مسائل فنی و حرفه‌ای سینمایی نیز اثر قابل دفاعی در قاب سینما محسوب می‌شود. اما در ادامه برادران محمودی با فیلم‌های مانند «هفت و نیم» و «مردن در آب مطهر»، «شکستن بیست استخوان به صورت همزمان»  از قصه‌پردازی پرکشش دور مانده و آثارشان بیشتر شبیه به بیانیه‌هایی از مظلومیت افغان‌ها در ایران شده است.

البته در این میان فیلم «شکستن بیست استخوان به صورت همزمان» از نظر روایت‌گری و پرداخت، فیلم قابل اعتنا‌تری است. در سال ۱۳۹۶ سریالی پنجاه قسمتی به نام «سایه بان» ساخته‌ی برادران محمودی از شبکه دو سیما پخش شد که واقعیت‌های سخت زندگی در ایران را به نمایش می گذاشت. آخرین ساخته برادران محمودی سریال پوست شیر است که مترقی‌ترین اثر در پرونده کاری و حرفه ای این دو برادر است. سریال پوست شیر نشان داد که که این کارگردان و تهیه کننده اگر فیلمنامه خوبی در اختیار داشته باشند می توانند با کارگردانی دقیق، اثرمخاطب پسندی را ارائه دهند.

سفر قهرمان یا نویسنده؟

سریال پوست شیر یک تریلر معمایی و جنایی است که در اجرا با سبک پردازی‌هایی از مولفه‌های خشونت از فیلم فارسی تلفیق شده و در بستری از درام خانوادگی و عاشقانه  پرداخت شده است. این فیلم با به تصویر کشیدن یک مرز بی حد و حصر از علاقه عمیق یک خانواده و عاشقی سرگشته به دختری به نام ساحل او را طعمه یک پرونده جنایی برای افسری می‌کند که اتفاقا خودش هم زخم خورده از دخترکشی است.  به لحاظ سبک پردازی کفه معمایی بودن فیلم به جریان عاشقانه و خانوادگی آن سنگینی می‌کند، و این سنگینی بار معمایی فیلم، از جایی بیشتر نمود پیدا می‌کند که ساحل برخواسته از مرگ، برای دومین بار در فیلم به قتل می‌رسد. درسبک پردازی تریلر‌های معمایی از نوع کاراگاهی مخاطب انتظار این را دارد که از همان آغاز اطلاعات یکدست و شفافی از سابقه همه شخصیت‌های موجود در داستان داشته باشد تا بتواند با رمزگشایی و حدس‌های پی در پی هم پای افسر پرونده به کشف و رمز‌گشایی از اثر برسد، این مولفه مهم از سبک فیلم کاراگاهی در این سریال نه تنها خیلی جدی نگرفته شده است، بلکه نویسنده با دادن اطلاعات غلط، سوخته و آدرس‌های بیهوده و اشتباهی هوش مخاطب را به سخره گرفته است. از این رو از نظر سبک پردازی در ژانر فیلم معمایی، این سریال پاسخ‌گویی این دست از مخاطبان و سریال بازان در سبک معمایی نیست.

در ادامه تبادلات تعاملی و تقابل پنهان گروه شرارت با گروه مصلحان در طول داستان چون یک خط اصلی به خوبی دنبال و رعایت شده است؛ به این معنی که تبهکار همواره با دادن نشانه‌هایی به پلیس او را به رمز گشایی و‌ یک بازی مهیج از جنس بزرگان دعوت می‌کند، و افسر باهوش نیز هم‌پای او یک به یک موانع را چون رازی سر به مهر و مخوف حل و بازگشایی می‌نماید. یکی دیگر از مولفه‌ها در فیلم های جنایی، این است که زاویه مخاطب همان زاویه دید کاراگاه است و میزان اطلاعات بیننده نیز به همان اندازه است که این الگو هم در این فیلم به خوبی رعایت شده است.

علاوه براین دنبال شدن عاملان جنایت توسط دو گروه دار و دسته نعیم و افسر پلیس با دادن اطالاعاتی جدید و موازی از دو زاویه دید به میزان تعلیق و غافلگیری اثر بسیار کمک کرده است. روند داستانی این فیلم از نوع ایستگاهی است یعنی اول به نقطه الف می‌رسد و با کشف نقطه الف، به نقطه ب و به همین ترتیب گره گشایی هر مرحله وابسته به عبور از ایستگاه و نقطه قبلی است. نکته قابل تامل اینکه تمامی این پیچش‌های داستانی در این فیلم در حد ساختار باقی مانده‌اند و در جهان داستان منطق صورت یافته‌ای ندارد. چنانچه بپذیریم که ضدقهرمان از عمد این مهر‌ه‌ها را به هدف انتقام و رویارویی با قهرمان داستان چیده است که چنین هم هست، شکل گرفتن این پازل به صورت دقیق در جهت اهداف ضدقهرمان بدون هیچ عامل برهم زننده‌ای بسیار دور از ذهن و کودکانه به نظر می‌آید، چرا که این دست از بازی‌ها، یا به صورت خیلی حساب شده و دقیق در برنامه تبهکار حرفه‌ای گنجانده می‌شود. مانند فیلم کلکسیونر استخوان و فیلم هفت که دو نمونه موفق خارجی از این دست فیلم ها هستند.

و یا بازی با عامل سوم پیش بینی نشده از هر دو سمت ماجرا یعنی قهرمان و ضد قهرمان، هر بار وارد چالش جدیدی می‌شود، طوری که مختصات برنامه ریزی نظم یافته، هر بار بازیابی می‌شود، مانند فیلم بی‌خوابی از کریستوفرنولان.  اما در این فیلم از پیدا شدن دانه به دانه مهرهای دستبندی با  حکاکی حروف اسمی که برای افسر پرونده نشانه‌ای برای ردیابی از گروه تبهکار است تا حلقه طلایی که باز هم دو نشانه اسمی از حروف اول یک اسم آشنا در پرونده گذشته نعیم دارد و همچنین دیگر نشانه‌ها، همه و همه در گام اول بسیار کودکانه و در گام دوم کشف آن‌ها برای افسر پرونده بسیار دور از ذهن به نظر می‌آید، که در کمال غیر منطقی بودن بیشتر گره‌ها در این فیلم با همین قلاب به هم دوخته می‌شوند، و در بهترین حالت می‌توان به عنوان گره‌ای سست آن را پذیرفت و عبور کرد.

در فیلمنامه‌ نویسی اصطلاحی هست با این عنوان که دست نویسنده در کار مشخص است و این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که یک داستان حوادث خود را مرحله به مرحله به صورت کودکانه در هم چفت می‌کند تا فیلمنامه نویس خیالش راحت باشد مراحل داستان را بر پایه علی و معلولی درست چیده است. در حالی که این کنش و واکنش ها از سوی کاراکترها در جهان داستان منطق ندارد. ما در داستان با قهرمانی طرف هستیم برآمده از خود داستان، نه نویسنده‌ای که قهرمان را چون عروسک خیمه‌شب‌بازی با نخ‌های معلوم هدایت می‌کند و نتیجه آن یک سفر نویسنده‌ای است نه سفر قهرمانی!

در مجموع سریال پوست شیر با تخفیف یک تریلر نیمه معمایی و بیشتر جنایی از ژانر خشونت است که در بستر فیلم فارسی کار شده است. در ادامه بیشترین عنصر غافلگیری این سریال مبنی بر اطلاعاتی است که از مخاطب پنهان مانده است، طوری که وقتی نویسنده عاجز از بیان یک قصه پرکشش است با مخفی کاری سعی می‌کند،تعلیق ایجاد کند، به هرحال این روش در سینمای امروز دنیا مرسوم و استفاده از آن بسیار دیده می شود و با این حساب فیلمساز مختار است اطلاعات اولیه فیلم را در هر کجای داستان که فکر می‌کند بیشترین هیجان را برای مخاطب خواهد داشت در فیلم تزریق کند و این کار کاملا در حیطه و حوزه کاری فیلمنامه نویس است در ساختار فیلم جنایی معمایی از مدل هیچکاکی برای مخاطب بیشتر این مسئله مهم است که تبهکار قصه با چه روش به انجام عمل تبهکارانه خود مبادرت ورزیده است اما در این این مدل ساختاری که هویت قاتل برای مخاطب مهم تر از نحوه ارتکاب جرم است، پنهان کردن اطلاعات می‌تواند بخشی از ساختار فیلم محسوب شود. چرا که این فیلم‌ها بیشترین کار خود را بر مبنای تعلیق و رمز‌گشایی از قصه پنهان شده می‌گمارند. که به نظر این نگارنده این اتفاق حتی از نوع موفق اش نوعی تردستی وشعبده بازی کردن با دست های خالی به حساب می آید.

همه بازیگران پوست شیر

در این یادداشت به صورت مختصر بازیگران اصلی پوست شیر به لحاظ بازی در شخصیت‌های محوری مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.

حجازی فر، یک بازی یک دست

هادی حجازی فر در سریال پوست شیر، نقش نعیم را بازی می‌کند که به فراخور داستان و قصه پردازی حوادث و تحولات عمیقی در طول سریال بر پیکره شخصیت وارد می‌شود، از همین رو بازی در این نقش می‌طلبد که ما به تناسب حوادث و اتفاقات نمایش چندین وجه از یک شخصیت در هم فرو ریخته را مشاهده کنیم، مردی  که در انتظار و حسرت دیدار فرزندش است، مردی که بالاترین لذت‌ها را با فرزندش تجربه می‌کند، و در یک لحظه با کشته شدن فرزندش تغییر می‌کند، مردی انتقامجو که دیوانه وار به دنبال قاتل تنها دخترش است، مردی که دختر مرده خود را زنده می‌یابد، اما بلافاصله پس از در آغوش کشیدن دخترش، شاهد به گلوله بسته شدن دختر خود است، و دوباره انتقامجو‌تر از گذشته به میدان می‌آید.

با این تحولات و حوادث ذکر شده، حداقل می بایست، هشت ساحت از شخصیت در داستان حلول پیدا می‌کرد که هادی حجازی‌فر تنها یک شخصیت انتقامجو و عصبی با رفتارهای هیستریک و خشونت‌بار را از ابتدا تا این قسمت از سریال بازی کرده است. بازی در این نقش با توجه به اوج و فرود و سختی‌هایش برای هادی حجازی فر می‌توانست پرش عظیمی در بازیگری رقم بزند که متاسفانه با یک بازی یکدست در طول داستان هیچ عمق قابل اکتشافی از شخصیت را در بازی به نمایش نمی‌گذارد.

البته شاید به تناسب شخصیت پردازی غیر واقعی و تیپ‌سازی که محصول قصه پردازی سطحی است، حجازی فر نتوانسته است با این شکل و شمایل از پدر ارتباطی دوسویه برقرار کند.

شهاب حسینی و خلق یک پلیس ماندگار

همچنین در این فیلم شهاب حسینی نقش افسر پرونده را بازی می‌کند؛ رنجی که تا به حال فیلم‌های ایرانی از تصنعی بودن پلیس‌های ایرانی می‌برد با بازی دقیق و درست شهاب حسینی برطرف شده است و حسینی موفق می‌شود پلیسی را به نمایش بگذارد که نبض مخاطب را با خود همراه و همدل می‌کند. به همین دلیل می‌توان نتیجه گرفت، که بازی درست و به اندازه شهاب حسینی، منجی این سریال در جذب مخاطب خاص و عام است. بسیاری از چاله‌ها و شکاف‌های دراماتیک این مجموعه در بازی مقهورانه شهاب حسینی گم می‌شود و او به خوبی موفق شده بهترین پلیس ایرانی را به تصویر بکشد.

 

پانته‌آ بهرام، یک مادر فروریخته

از دیگر بازیگران مهم این مجموعه پانته‌آ بهرام است که نقش لیلا، مادر ساحل را بازی می‌کند، لیلا شروع قدرتمندی در  سریال ندارد، اما در ادامه با سیر حوادثی که ناگزیر بر سرش آوار می‌شود با نمایشی از مادری داغدیده و کاملا فرو ریخته موفق می‌شویم که تا حدودی مخاطب را با خود همراه می‌کند.

پانته‌آ بهرام در نمایش شخصیت لیلا به عنوان  زنی قدرتمند در تقابل با همسر دوم موفق تر عمل می‌کند. زنی که بعد از طرد شدن از طرف همسرش قدرتمندانه نقشی از یک زن مستقل را در ذهن مخاطب تثبیت می‌کند. و در این خط داستانی که مربوط به زندگی شخصی و تعامل او با همسر دومش است به نسبت مادر داغدیده ساحل، ماندگار‌تر عمل می‌کند.

بازی مجتبی پیرزاده در نقش منصور باجلان، با توجه به نقش‌های که قبلا از این بازیگر شاهد بودیم قابل توجه بود و به نوعی ارائه این نقش قاتل مریض و روانی با گریم متفاوت عنصر غافلگیری این سریال به حساب می‌آید.

 

سمیه خاتون

 

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , دسته‌بندی نشده , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید