جهانبخش سلطانی معتقد است کیومرث پوراحمد در اوج بود و از نبود وی متاسف است.
جهانبخش سلطانی از بازیگران پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون است که در سریالهای «قصههای مجید» و «سرنخ» و فیلمهای سینمایی «شرم»، «صبح روز بعد» و «سفرنامه شیراز» ساخته کیومرث پوراحمد ایفای نقش کرده است که به دلیل این حضور گسترده در آثار پوراحمد به سراغ او رفتهایم.
سلطانی در مورد کیومرث پوراحمد میگوید: کیومرث پوراحمد هنرمند گمنام و ناشناسی نبود. او علاوه بر اینکه به کارش علاقهمند بود، واقعا اهل تفکر، دانش و بینش بود. سالها با تمام وجود و با تمام آگاهی، معرفت و دانش خود، برای هویت، شناسنامه و فرهنگ این کشور خدمت کرد. قطعا همه این را میدانند و او را به همین حساسیتها میشناسند.
سلطانی در ادامه به علاقه مندی این کارگردان به اقباس اشاره میکند: فیلمنامههای کیومرث پوراحمد از انسجام ادبیات خاصی برخوردار بود و شخصیتپردازیاش غنی بود. اینها همه به این دلیل بود که واقعا به حرفهاش اشراف داشت و کارش را بلد بود. بسیار کتاب میخواند و اقتباس را دوست داشت. به نظرم نگاه دقیق و موشکافانه کارگردانی و فیلمنامهنویسی او موجب ماندگاری کارهایش شد. معتقدم او فرمول هنر و فرمول سینما را میدانست به همین دلیل فیلمهایش به گونهای بود که هم مردم عادی آنها را میدیدند و لذت میبردند و هم به به دلیل داشتن لایههای زیرینشان، افراد بزرگ و اندیشمندی چون عباس کیارستمی از تماشا کردن آنها لذت میبردند.
سلطانی در ادامه با اشاره به شخصیتپردازیهای سریال «قصههای مجید» نیز میگوید: «قصههای مجید» واقعا ماندگار شد. یکی از دلایل این ماندگاری، شخصیتپردازی درست آن بود. من در این سریال نقش ناظم را بازی میکردم. در یکی از قسمتهای آن از شاگردان کلاس خواستم انشایی با این موضوع که (چه کسی به جامعه بیشتر خدمت میکند؟) بنویسند. دلیل انتخاب این موضوع، این بود که دلم میخواست همه از ناظم تعریف کنند. در ادامه مجید که نمادی از تفکر همه بچههای مدرسه بود و او به هر چیزی که مهر تایید میزد، مقبول و ماندگار میشد، انشای خود را خواند. مجید در این انشا از مردهشوری تعریف کرد که به نظرش کارش بسیار مهم بود و از ناظم تعریف نکرد! بهخاطر اینکه کاراکتر ناظم، فردی با اندیشههای قدیمی بود و تمام ارتباطش را با چوب و کشیده و کتک انجام میداد. این اعمال او نه آموزش بود و نه پرورش، همین موجب میشد که مجید تاییدش نکند.
سلطانی با اشاره به کارگردانی کیومرث پوراحمد و شگردهای او در این زمینه هم میگوید: همانطور که گفتم کیومرث پوراحمد کارش را خیلی بلد بود. طوری که سر صحنه خلق و ابداع میکرد. خودِ خودش بود. وقتی جلوی دوربین قرار میگرفتم از همان ابتدا به ساکن میگفت هر طور که خودت میدانی بازی کن، من نگاه میکنم و بعد میگویم که کدامها باید باشد، کدامها نباید باشد، کدامها باید تاکید شود و …
و ادامه میدهد: خودم هم باورم نمیشد در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۷۱ ، بین آقای فرامرز قریبیان و اکبر عبدی، من برای بازی در فیلم سینمایی «شرم» برنده سیمرغ بلورین شدم. هنگامی که سیمرغ بلورین را از دست ریاست جمهوری، آقای خاتمی گرفتم، همانجا اعلام کردم که من این جایزه را از کیومرث پوراحمد دارم. به نظر من کیومرث پوراحمد در اوج بود. و واقعا از نبودش در میانمان متاسفم.
There are no comments yet