• کد خبر: 6449
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:15 اسفند 1401 ساعت: 16:12

نگاهی به پر التهاب‌ترین دوره‌های جشنواره فیلم فجر

مهم‌ترین رویداد فرهنگی-هنری کشور پس از 4 دهه درست مثل یک انسان 40ساله، فرازونشیب‌ها و بحران‌های ریز و درشت زیادی را از سر گذرانده است.



مهم‌ترین رویداد فرهنگی-هنری کشور پس از ۴ دهه درست مثل یک انسان ۴۰ساله، فرازونشیب‌ها و بحران‌های ریز و درشت زیادی را از سر گذرانده است. رویدادی که اتفاقا به علت مشارکت مجموعه‌ای از کارکشته‌ترین چهره‌های فرهنگی و سینمایی کشورمان، نه یک فرد ۴۰ساله بلکه یک غول جوان است که با بحران‌های زیادی سرپنجه در افکنده، به جنگ دشمنان مختلفی رفته و از خان‌های بسیاری عبور کرده است.دور نیست اگر ادعا کنیم جشنواره فیلم فجر هیچگاه و در هیچ دوره ای بدون بحران و چالش نبوده است. اما انصاف باید داد که در برخی ادوار فجر، تراکم و هم‌زمانی چالش‌ها و بحران‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، کار را برای فجر و گردانندگان و شرکت‌کنندگان و مشتاقانش سخت‌تر کرده است. در این مطلب برخی از این ادوار پرچالش را مرور می‌کنیم.

نخستین دوره جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۶۱

دبیر: حسین وخشوری

جنگ ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شده است و حالا با گذشت بیش از دو سال، ایران یک پیروزی بزرگ و قطعی در عملیات فتح المبین را از سر گذرانده و بعد دو عدم توفیق در عملیات رمضان و والفجر مقدماتی را هم تجربه کرده است. ساختارهای برآمده از انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف سیاسی و فرهنگی هنوز در حال جاافتادن هستند و نهادهای نظامی با ورود ناگهانی به جنگ تازه دارند خودشان را پیدا می‌کنند. زنجیره ترورهای سران نظام به تازگی فرونشسته و دولت به ریاست سید علی خامنه‌ای و نخست‌وزیری میرحسین موسوی، جا افتاده است. حالا شاخه‌های فرهنگی ساختار نظام تازه‌برآمده از انقلاب اسلامی، فرصت کرده‌اند به رویدادهای بزرگ‌تر بیندیشند و نقش خود را در پازل جمهوری اسلامی کنشگرانه‌تر پی بگیرند. چرخ سینما که می‌چرخد اما به آرامی در حال پیدا کردن ذائقه مخاطب عام خود از یک سو و مخاطبان خاصش در حوزه مدیریت فرهنگی است، حالا صاحب جشنواره‌ای می‌شود که قرار است در رده جهانی، رویکردها و نگاه‌های ملت انقلابی ایران را در خارج از مرزها به نمایش بگذارد. حضور «مرگ یزدگرد» بهرام بیضائی، «حاجی واشنگتن» علی حاتمی، «خط قرمز» مسعود کیمیایی در کنار «دادا»ی ایرج قادری و «جنگ اطهر» محمدعلی نجفی، نشان از تسلط نگاهی باز و مشارکت‌دهنده گروه‌های مختلف پیش از انقلاب و استعدادهای متولدشده پس از آن دارد. جشنواره در این دوره غیررقابتی برگزار می‌شود و در بخش «آماتور»، چند دیپلم افتخار به تعدادی فیلم اهدا می‌شود. اولین دوره جشنواره فجر، بیش از آن که برای خودش بحران باشد، برای صحنه فرهنگ و هنر و خصوصا سینمای کشور حتی در بحبوحه بحران‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی، یک فرصت بزرگ می‌سازد.

هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۶۷

از روز بیست‌ونهم مرداد که بالاخره با امضای قطعنامه ۵۹۸ جنگ حزب بعث عراق با ایران به پایان رسیده است تا آغاز دهه فجر تنها ۵ ماه می‌گذرد. عملیات مرصاد و تهاجم سازمان مجاهدین خلق به ایران پس از اعلام پایان جنگ نه تنها رزمنده‌ها را غافلگیر کرده بلکه باور به پایان ۸سال دفاع و خروج از وضعیت نظامی هنوز برای همه مردم دشوار است. جشنواره فیلم فجر اما بدون وقفه در طول ۷ سال برگزار شده است بدون آن که یک بار از آن تخلف شده باشد. در طول این سال‌ها، ساختار آن تکامل بیشتری پیدا کرده و سینمای ایران به این باورمندی رسیده است که می‌تواند فرهنگ را به عنوان عنصری کنشگر، جدی و موثر در اوضاع کشور مطرح کند. موفقیت‌های برخی کارگردان‌ها همچون عباس کیارستمی و آثارشان در جشنواره‌های بین‌المللی در امتداد سیاست‌های بنیاد سینمایی فارابی، اعتماد به نفس بیشتری به بدنه و مخاطبان سینمای ایران داده است. حالا ۷ سال از تجربه صف‌های طولانی برای خرید بلیت‌های فجر، احساس تعهد تولیدکنندگان به برگزاری پرشور جشنواره خودشان و احساس هویت مدیریت کشور در برخورداری از یک ظرفیت بزرگ فرهنگی می‌گذرد و همه چیز شبیه آن است که گویی هیچ کس به یاد نمی‌آورد روزی جشنواره فجر وجود نداشته است. چهره‌های سینمایی حالا نرد مردم هم شناخته‌شده هستند؛ محسن مخملباف با دو اثر «بایسیکل‌ران» و «عروسی خوبان» به این دوره آمده و مسعود جعفری جوزانی با مهم‌ترین اثرش «در مسیر تندباد» در آن حضور دارد. اما مهم‌ترین اثر «دیده‌بان» است که هنوز کسی پیش نمی‌کند که سازنده‌اش و خود این اثر در آینده چه نقشی در سینمای ایران خواهند داشت. ابراهیم حاتمی کیا متولد می‌شود. حضور «نار و نی» سعید ابراهیمی‌فر هم نشان می‌دهد که گردانندگان جشنواره تلاش می کنند همه رویکردها را بازی دهند.=

هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۶۸

کشور پس از ۱۴ خرداد مهم‌ترین چالش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را پس از رحلت حضرت امام خمینی (ره) از سر گذرانده و چند ماهی است که فرهنگی‌ترین چهره سیاسی نظام در جایگاه ولی فقیه قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب را سینماگران و اهالی فرهنگ و هنر کشور از دوره ریاست جمهوری ایشان، خوب می‌شناسند اما پس از قرار گرفتن در جایگاه رهبری هم این ارتباط و تعامل دوسویه نه تنها تعلیق نشده بلکه در سطح بالاتری ادامه یافته است. با تمام این‌ها روشن است که کشور دوره‌ای جدید را آغاز کرده و جشنواره فیلم فجر به عنوان مهم‌ترین رویداد فرهنگی و هنری ایرانی، خواه ناخواه باید در پیشانی حرکت فرهنگی این دوره تازه قرار بگیرد. حوزه هنری با محوریت سیدمرتضی آوینی در سینمای داستانی هم پیش رفته که نماینده آن ابراهیم حاتمی‌کیاست و امسال با فیلم «مهاجر» در جشنواره حضور دارد. اما حضور «هامون» داریوش مهرجویی، «کلوزآپ» عباس کیارستمی، «مادر» علی حاتمی و «تمام وسوسه‌های زمین» حمید سمندریان چهره هنری‌تری به جشنواره فجر بخشیده و نشان می‌دهد که سینما می‌خواهد به آرامی از کنار روزهای سخت جنگ و بحران عبور کند و دست‌کم به ظاهر بیشتر به فکر هنر و سینما باشد. مسعود کیمیایی هم با «دندان مار» تلاش می‌کند در سینمای پس از انقلاب، نماینده همان جریان قصه‌گویی و در عین‌حال اندیشمندی باشد که پیش از انقلاب هم تلاش داشت میان موج نو و فیلمفارسی پل بزند.

شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۷۶

عصر سازندگی به پایان رسیده و انتخابات دوم خرداد، ایده اصلاحات و آزادی را در فضای روانی و فرهنگی جامعه رواج داده است. اما همه واکنش‌ها به این تغییرات مثبت نیست و سینما با پرچمداری جشنواره فجر تلاش می‌کند نماینده همه رویکردها به این تغییرات باشد. ابراهیم حاتمی‌کیا با زمزمه «تو ای بلبل عاشق جز برای شقایق‌ها مخوان!» در گوشش با فیلم «آژانس شیشه‌ای» به جشنواره آمده است. زمزمه‌ای از سید مرتضی آوینی که حالا ۵سال است او را «سید شهیدان اهل قلم» می‌خوانند. او تغییرات فضای اجتماعی و سیاسی کشور را به نقد می‌کشد و جشنواره فیلم فجر نقدهای او را به نمایش می‌گذارد و البته درخور جایزه می‌داند. داریوش مهرجویی با «درخت گلابی»، رخشان بنی‌اعتماد با «بانوی اردیبهشت»، داوود میرباقری با «ساحره» و بهروز افخمی با «جهان پهلوان تختی» یکی از متنوع‌ترین ادوار را برای جشنواره به ارمغان می‌آورند و مجتبی راعی، «تولد یک پروانه» مهم‌ترین و ماندگارترین اثر دوران فیلمسازی خود را به همین دوره جشنواره عرضه می‌کند. اما تحولات سیاسی و اجتماعی همان اندازه که بر رویکرد آثار حاضر در جشنواره تاثیر گذاشته خبر از ایجاد تغییراتی در رویکرد گردانندگان و داوری‌ها می‌دهد که به زودی در آینده جشنواره بیشتر برون‌ریزی خواهد داشت.

بیست‌وسومین دوره جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۸۳

پایان دوره اصلاحات، نزدیک است و این آخرین دوره جشنواره فجر است که توسط وزارت ارشاد احمد مسجدجامعی برگزار می‌شود. انتقادات نسبت به وضعیت فرهنگی و اجتماعی به شدت بالا گرفته و دولت هشتم تلاش می‌کند در آخرین جشنواره‌اش از فرصت استفاده لازم را جهت تعدیل نگاه‌ها ببرد و همزمان هوادارانش را راضی نگه دارد. از این جهت، فیلم‌هایی را اکران می‌کند و بعضا تا چند سال بعد توقیف می‌مانند و به اکران نمی‌رسند. رواج پدیده‌ای به نام «سینمای معناگرا» در سال‌های منتهی به این دوره، بخشی با همین نام را به مسابقه سینمای بین الملل ملحق می‌کند و از قضا با همین رویکرد، دو فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» رضا میرکریمی و فیلم «بید مجنون» مجید مجیدی موفق به کسب بیشترین جوایز از جشنواره می‌شوند. گفتمان اصلاحات برخلاف رویه اجتماعی خود در صحنه سینما و دست‌کم برای پایان دوره‌اش، فیلم‌های سیاسی را خط می‌زند و به سمت سینمای معناگرا حرکت می‌کند و شاید از همین روست که اکران «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی‌کیا چند روز مانده به رسیدن به پرده جشنواره فجر از سوی نهادهای امنیتی تعلیق می‌شود. کیانوش عیاری هم با مستندی درباره زلزله بم به جشنواره می‌آید و جایزه هیئت داوران را هم از آن خود می‌کند اما مستند تا یک دهه بعد توقیف باقی می‌ماند. فیلمن‌ها به روشنی به دغدغه‌ها و مسائل زنانه در قالب ملودرام‌ها نزدیک‌تر شده‌اند و شاید اوج این ماجرا در همین دوره اتفاق افتاده باشد. «زن زیادی» تهمینه میلانی، «کافه ترانزیت» کامبوزیا پرتوی، «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» علی رفیعی و «دیشب باباتو دیدم آیدا» رسول صدرعاملی تنها برخی از این فیلم‌ها هستند که با داوری‌ها و جوایز هم راه می‌یابندم. جشنواره اما در بحبوحه تغییر رویکرد از دولتی در انتهای چپ سیاسی به دولتی در انتهای راست سیاسی به حیات خود ادامه می‌دهد.

بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۸۸

رویه توقیف‌زدایی از عرصه فیلم‌سازی در دولت نهم برخلاف حرف‌وحدیث‌ها رشد کرده و پای التهاباتی که از خرداد و پس از انتخابات آغاز شده به بهمن‌ماه هم باز شده است. مجموعه وزارت ارشاد تلاش دارند تا از فرصت جشنواره برای باز کردن فضای فرهنگی استفاده کنند و اعتماد تخریب‌شده دولت را به آن بازگردانند. اما دوقطبی موجود در فضای سیاسی و اجتماعی علی الخصوص جامعه هنرمندان را چند پاره کرده و روی تصمیم آن‌ها برای حضور در جشنواره اثر گذاشته است. راه‌اندازی کاخ جشنواره یا همان سینمای اصحاب رسانه و برگزاری نشست‌های خبری، جا را برای حواشی بازتر می‌کند. ابراهیم حاتمی‌کیا که سال گذشته با «دعوت» جنجالی شده امسال هم با «به رنگ ارغوان» به جشنواره می‌آید و با سه سیمرغ بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران به خانه می‌رود و قرار است سال بعد هم «گزارش یک جشن» را با فضای التهابات همین سال به جشنواره بیاورد؛ اثری که دیگر هرگز روی پرده اکران نخواهد دید. «طلا و مس» همایون اسعدیان، «چهل‌سالگی» علیرضا رئیسیان، «تسویه حساب» تهمینه میلانی و «آل» بهرام بهرامیان، هر کدام به نحوی تلاش می‌کنند خلاف وجه غالب با شند و در حدود ممکن قالب‌های جاافتاده را دور بزنند یا بشکنند. «ملک سلیمان» شهریار بحرانی، اولین ساخته سینمای ایران از جنس سینمای تاریخی بیگ پروداکشن است که حواشی گوناگون درباره هزینه‌هایش مدتی نامش را روی زبان‌ها انداخته اما نهایتا اکرانش در جشنواره برخی نظرات را به آن جلب می‌کند. جشنواره بیست‌وهشتم، متنوع ترین ویترین از سینمای ایران را درحالی به نمایش می‌گذارد که جدال‌های سیاسی در کف خیابان هنوز در جریان است و بازیگرانی که تا پیش از این جدال‌ها، چهره‌های محبوب عموم مردم محسوب می‌شدند حالا با سوگیری‌های سیاسی‌شان در حال جاگیری نسبت به گروه‌های مختلف مردمی و طبعا حاکمیت هستند. جو سال ۸۸ و  جشنواره فجر برآمده از آن، ترکیب فرهنگی-سیاسی در سینمای کشور را تغییر می‌دهد تبدیل به نقطه عطفی در سینمای ایران می‌شود که دیگر هیچ کس قادر نیست وضعیت را به پیش از آن بازگرداند.

سی‌مین جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۹۰

یک ماه از امضای حکم تعطیلی خانه سینما توسط وزیر ارشاد وقت پس از اعتراض‌های سیاسی-حقوقی حول و حوش این نهاد صنفی می‌گذرد. نامه‌های سرگشاده اعتراضی و بیانیه‌ها صادر می‌شوند اما دولت قصد عقب‌نشینی ندارد. این اولین بار است که درگیری‌های نزدیک به جشنواره که ممکن است روی آن اثر بگذارد مستقیم درون خانه سینمایی‌ها دارد اتفاق می‌افتد. حضور «نارنجی‌پوش» داریو مهرجویی با نقدی ضمنی به رویکرد اصغر فرهادی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» در محافل سینمایی بحث برانگیز و مهرجویی سیبل منتقدانی شده که خاستگاه نگاه‌شان در نقد و تحلیل فیلم اساسا سیاسی است. اما تعداد فیلم‌های منتقدا سیاسی هم در جشنواره کم نیست. «خوابم میاد» رضا عطاران، «پل چوبی» مهدی کرم پور و «پذیرایی ساده» مانی حقیقی با زیرمتن‌های نقد سیاسی، «بوسیدن روی ماه» همایون اسعدیان با نقدمستقیم بنیاد شهید و تصویر کلیشه‌ای از شهدا، «ملکه» محمدعلی باشه‌آهنگر با رویکرد ضدجنگ، «برف روی کاج‌ها» اولین اثر پیمان معادی به عنوان کارگردان با روایتی تجدیدنظرطلبانه به دهه۶۰ و «گشت ارشاد» سعید سهیلی با طنزی زرد و عامه‌پسند اما هدمند نسبت به پدیده بحث‌برانیگز گشت ارشاد، هر کدام به نحوی جریان‌های سیاسی و اجتماعی جامعه را در جشنواره نمایندگی می‌کنند. برخلاف تصور، جشنواره‌ای در سال‌های آخر دولت دهم، نه تنها بسته نیست و سینماگران از حضور در آن بازنمانده‌اند بلکه انتقادهای زیرمتنی و ضمنی در ادبیات و لحن آثار رشد کرده و همگی به جشنواره راه یافته‌اند. دولت دهم تلاش می‌کند دست‌کم با تغییر در رویکرد مدیریت جشنواره نام خود را به عنوان ضدتوقیف‌ترین دوره در حوزه سینما در تایخچه ادوار جشنواره به ثبت برساند.

سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر

سال ۱۳۹۸

تنها سه ماه از افزایش قیمت بنزین و سهمیه‌بندی و وقایع دامنه‌دار خونین پس از آن گذشته و جشنواره فجر قرار است در التهاب‌های انگار خاموش‌نشدنی برگزار شود. ۱۳ دی‌ماه آمریکا با حمله تروریستی و غافلگیرانه، سردار سلیمانی را به شهادت رسانده و جامعه در شوک هر دو اتفاق قرار دارد. زمزمه‌های شیوع یک بیماری خاموش در برخی کشورهای دوردست و احتمال نفوذ آن به ایران هم شنیده شده که می‌رود تا تبدیل به مهم‌ترین بحجران جهعانی تا دو سال بعد شود. از هر سو که حساب کنیم جشنواره سی وهشتم با هیچ دوره‌ای قابل قیاس نیست. مشکلات اقتصادی دامنه‌دار و فشار تحریم‌ها، شکاف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پس از وقایع آبان را تشدید کرده اما موج خروشان حضور مردم در تشییع سردار سلیمانی و نفرت عمومی از اقدام آمریکا، انگار آبی بر آتش ها ریخته و همه را به نقطه اتحاد باز گردانده است. با این حال هیچ یک از دو اتفاق برای اهالی متفکر حوزه فرهنگ و سینما قابل فراموشی نیستند. تیم وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید تلاش می‌کند با عادی‌سازی شرایط از همه بحران‌ها عبور کند و بر همین اساس سئانس آخر جشنواره را هم برای تماشای دربی استقلال و پرپولیس در سینماها خالی می‌کند. «خورشید» مجید مجیدی و «شنای پروانه» محمد کارت در ادامه دغدغه‌های اقتصادی سال‌های اخیر به حاشیه شهرها و طبقات فرودست و کودکان کار رفته‌اند و در جشنواره هم مورد استقبال قرار گرفته‌اند. دیگر چندان خبری از سروصدا درباره «سیاه‌نمایی» نیست هر چند برخی گروه‌ها از مجیدی بابت پایان‌بندی تلخ و نه‌چندان امیدوارانه‌اش راضی نیستند. «خروج» حاتمی کیا اما در این فضا تلاش می‌کند نه در برابر وضعیت اقتصادی ساکت بماند و نه به نفع فروش امید، واقعیت‌ها را انکار کند؛ او مطالبه گری را حتی به قیمت راندن با تراکتور به سمت پاستور انتخاب کرده اما فیلمش چندان مورد استقبال مخاطبان و منتقدان قرار نمی‌گیرد. «روز صفر» سعید ملکان، سینمای معمایی-جاسوسی را به مرحله جدیدی وارد کرده اما در مقابل «درخت گردو»ی محمدحسین مهدویان که با همین ژانر در سینما دیده شده بود، حالا وارد فاز انتقاد اجتماعی-سیاسی شده است. حضور «پوست» به عنوان اثر شاخصی از ژانر ترس، ویترین متنوع سینمای ایران در سال سی و هشتم را تکمیل می‌کند. جشنواره بار دیگر بر التهابی که فکر می‌کرد عبور از آن ممکن نباشد، پیروز می‌شود.

 

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است