رضاپورحسین عضو هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر از شرایط هیات انتخاب و گزینش فیلمها میگوید.
اکثر متولدین دهه شصت و هفتاد دکتر رضا پورحسین را به عنوان مجری پرچالشترین مناظرات تاریخ این کشور یعنی مناظرات انتخابات سال ۸۸ میشناسند اما آنهایی که به طور تخصصیتر سینما را دنبال میکنند میدانند رضا پورحسین در دورههای مختلف عضو شورای نمایش بوده و تجربه حضور در هیات داوران جشنواره فیلم فجر را نیز دارد. در کنار اینها تخصص آکادمیک رضا پورحسین روانشناسی است و از سال گذشته به عنوان رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران فعالیت دارد. علاوه بر همه موارد یاد شده با توجه به تجربه چند دهه حضور در رسانه ملی، رضا پورحسین گزینه قابل قبولی برای عضویت در هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر محسوب میشود. آن هم در دورهای که بر اساس شایعات دبیر این دوره از جشنواره فیلم فجر برای انتخاب اعضای هیات داوران و هیات انتخاب با چالش جدی مواجه شده. البته لیست هفت نفره هیات انتخاب با وجود میانگین بالای سنی و یک دست بودن نگرش اعضایش به این شایعات پایان داد اما از بدو انتشار لیست فیلمهای جشنواره دور جدیدی از انتقادات شروع شد. برای بررسی این حاشیهها و مسائل جانبی مربوط به هیات انتخاب به سراغ دکتر رضاپورحسین رفتیم.
بر أساس شایعات دبیر این دوره از جشنواره با چالشهایی برای نهایی کردن اعضای هیات انتخاب مواجه بوده. خود شما در وهله اول حضور در هیات انتخاب را پذیرفتید یا شرایط خاصی را برای پذیرش در نظر داشتید؟
خیر. شرایط خاصی برای حضور در جمع هیات انتخاب نداشتم. جشنواره فیلم فجر مهم ترین جشنواره هنری کشور است که در بهترین ایام ملی ما یعنی دهه مبارک فجر اتفاق میافتد. حضور دراین جشنواره شرط لازم ندارد. دبیر محترم جشنواره از بنده دعوت کردند و من هم پذیرفتم.
خود شما فکر می کنید جای چه کسانی در هیات انتخاب خالی بود با چه تفکری یا چه تجربه و رویکردی؟ با فرض اینکه اعضا می توانست بیشتر باشد؟
من هم فکر میکنم در انتخاب آثار هنری، نفرات بیشتری حضور داشته باشند بهتر است. به نظر من ترکیب متنوع و خوب بود و همه اعضا تجربیات زیادی در مدیریت و تولید آثار نمایشی و سینمایی داشتهاند. ضمن اینکه این سوال میتواند درباره همه ادوار جشنواره مطرح باشد. بالاخره در هر جشنواره ای، جمعی برای انتخاب و داوری حضور دارند و جمعی دیگری حضور ندارند. مهم این است که اعضای انتخاب و داوری، سینما را بشناسند و در داوری آثار هنری، انصاف و استقلال رای خود را رعایت کنند.
تجربه اعضای هیات انتخاب قابل توجه است اما به نظرتان این تجربهمحوری باعث نشده میانگین سنی اعضای هیات انتخاب نسبت به فعالین بدنه سینما زیاد باشد؟
من با هرگونه طبقه بندی که خط کشی ایجاد کند، موافق نیستم. سن و جنسیت و ازاین قبیل مولفهها که بوی سهمیه بندی بدهد، با مقوله انتخاب و داوری درتعارض است. مهمترین شاخصهای اعضای هیات انتخاب، دانش، مهارت و تجربه در حیطههای مختلف است.
یکی از انتقادهایی که در این مدت بارها نسبت به اعضای هیات انتخاب مطرح شد یکدست بودن نگاه سیاسی و فرهنگی آنهاست. نظر شما در این باره چیست؟
منظور از یکدست بودن چیست؟ این ترکیب به لحاظی یکدست و به لحاظ دیگر یکدست نیستند. وقتی از برچسب یکدست صحبت میکنیم، به نوعی استقلال افراد را زیر سوال می بریم. به عنوان نمونه ممکن است چند نفر با هم یک حرف را بزنند، اما یکدست نباشند. فکر و اندیشه ایستا نیست که آن را با برچسب یکدستی تقلیل دهیم. فکر واندیشه، پویاست، درحال تحول و نو شدن است. استفاده از مفاهیمی چون یکدستی، هم جناحی، و… برچسب زنی و قضاوت است. خیلی از ماها از قضاوت کردن دوری می کنیم و یا پز آن را می دهیم، اما درعمل با برچسب ها قضاوت می کنیم. همه جمع ها از لحاظی یکدست هستند و از لحاظی خیر. منطقا این سوال موضوعیت ندارد. اما ترکیب هیات انتخاب با توجه به سلایق متنوع آن، یکدست نبوده و دارای سلیقه های متفاوتی بودند. این موضوع در بحثهای جدی درباره فیلمها و جهت گیری ها، خود را نشان می داد.
یعنی در انتخاب فیلمها یکسونگری وجود نداشته؟
شما ابتدا یک فرض می سازید و براساس آن سوال میکنید! من یکسونگری کامل ندیدهام. نگاه به چه؟ نگاه و نگرش واحد به موضوعی که در آن اجماع وجود دارد، یکسونگری نیست. متاسفانه ما از مفاهیم و گزاره ها در جای خود استفاده نمیکنیم. مثلا در مفهوم و فرایند دیدگاهگیری(Perspective-taking) از دو یا چند منظر به یک موضوع نگریسته می شود اما ممکن است یک برداشت واحد را نتیجه دهد. این برداشت واحد مذموم نیست. لزوما نباید همه برداشتها به تکثر بینجامد، بلکه برداشت و استنتاج یگانه و یکدست، به واقعیت نزدیکتر است.
این اشتباهی است که از داستان اتاق فیل مولانا برداشت می شود. مولوی نگفته است که هرکسی از ظن خود چیزی را که درک می کند، درست است. بله برداشت اوست اما غیر واقعی است. دراتاق نه ناودان است، نه ستون است نه باد بیزن! بلکه فیل است. این تکثر غیر واقعی است، غلط است و یکسویه نیست. اگر از خود مولانا کمک بگیریم اواتاق فیل را برای بیت آخر تصویر کرده است که؛
درکف هرکس شمعی بدی/ اختلاف از گفتشان بیرون شدی. دراین مثال یکدستی برداشت از یک پدیده، نقض کننده واقعیت نیست، بلکه عین واقعیت است. بنده برای تکثر دراندیشه ها و سلایق، اصالت قائل هستم و آن را عامل مهمی در رشد فکری انسان و جوامع می دانم. اما یکسونگری همیشه ناقض تکثر نیست.
فضای گفتگوها بین اعضا ، برای انتخاب فیلم ها چگونه بود؟ چقدر نیاز به مذاکره و اقناع یکدیگر داشتید؟ چه نکاتی برای اعضا غلبه و تاکید بیشتری داشت؟
به طور مرسوم، مشاهده فیلمها یک طرف، وانتخاب فیلمها و داوری هنری و فنی یکطرف. برای اینکه در باره انتخاب و داوری، اجماع صورت بپذیرد به اقناع یکدیگر نیاز است. متقاعدسازی کار آسانی نیست، باید از استدلال و منطق بهره جست تا بتوان بر نظر دیگری تاثیر گذاشت. دراین جمع نیز در جاهایی که اختلاف نظر وجود داشت، بحثهای جدی صورت میگرفت. و در این بحثها تفاوتها، بلکه تفاوتهای جدی در نوع نگاه خود را نشان می داد. در مورد چند فیلم نیز اختلافاتی وجود داشت که آن آثار از بخش سوادی سیمرغ خارج شوند.
برای گزینش میان فیلمها دستور العمل یا تاکیری از سوی ارشاد یا دبیر جشنواره وجود داشت که چه مدل فیلمهایی تایید یا چه مدل فیلمهایی رد شوند؟
من دراین خصوص نه توصیهای شنیدم و نه پیشنهادی از سوی مسئولان جشنواره.
چندی پیش وزیر ارشاد تاکید کرد که در این دوره فیلم سیاه نما وجود ندارد اساسا فیلمی بود که احساس کنید تلخ است یا سیاه نمایی دارد و کنار گذاشته شود؟
در این دوره نیز همانند ادوار قبل، فیلمهای تلخ وجود دارد. البته تولید فیلمهایی که آسیبهای اجتماعی و معضلات جامعه را مطرح میکنند نیاز است. این فیلمها برای توصیف جامعه و البته درمان و اصلاح آن ضرورت دارد .درست است که کمی ذائقه انسان را تلخ می کنند، اما برای اصلاح جامعه و ایجاد دغدغه در مدیران جامعه لازم است. فیلمهایی که هشدارهای جدی می دهند، فیلمهای خوبی هستند، اما ممکن است مورد استقبال مسئولان قرار نگیرند اما باید به این نکته توجه داشت که نشان دادن نمونههای تلخ و آسیبهای جامعه با سیاهنمایی و تلخگرایی متفاوت است. بهتر است دراین خصوص به شاخص «واقع گرایی» روی بیاوریم تا از انصاف خارج نشویم. درواقع گرایی نشان دادن نکات منفی و آسیب با مثبت اندیشی منافاتی ندارد. اگر فیلمی به گونهای بدیها را بزرگ کند که گویی هیچ پدیده مثبتی در جامعه وجود ندارد، این واقع گرایی نیست، این منفینگری است. پس نشان دادن نکات و پدیدههای منفی اجتماعی با منفی اندیشی متفاوت است. این نکته ظریفی است. هر کارگردانی که فیلم تلخ میسازد، لزوما منفیاندیش نیست، اما میتواند باشد. برای ارزیابی دقیقتر باید به شاخص واقع گرایی روی آورد.
جای چه فیلم هایی در سینمای ایران و در این دوره از جشنواره فجر خالی است و فکر می کنید لازم بود درباره موضوع مدنظر فیلمی ساخته شود؟
دراین جشنواره و بسیار از جشنواره های پیشین، جای فیلمهای کمدی، علمی، تخیلی، معمایی و اکشن خالی است. جنس فیلمها عموما به سمت مقولههای اجتماعی، آن هم درموضوعات محدود اجتماعی، میرود. البته درباره پدیدههای فرهنگی اجتماعی مثل بلاگرها و روایت داستان در دل محیطهای علمی چند فیلم وجود دارد که برای سینمای ایران خیلی کم است. متاسفانه سبد سینمای ایران به لحاظ تنوع ژانر و موضوع سبد کاملی نیست. اما توان دانشی و حرفهای آن در سینمای خوب ایران وجود دارد. اینکه چرا به اینجا رسیدهایم، خوب است در گفتگوهایی آسیب شناسی شود. نباید این موضوع را فراموش کنیم.
انتقادی که به فیلم های این دوره از جشنواره مطرح شد این بود که یا آثار ارگانی هستند و یا بسیاری در فضاها و سوژه های مشابه ساخته شده اند. این حرف درست است؟ لطفا در این باره توضیح دهید.
دراین موضوعی که گفتید من تفاوت معناداری بین این جشنواره و جشنواره های پیشین نمی بینم.
همانطور که مستحضرید هیات انتخاب از مواردی است که بیشتر در ایران وجود دارد و در فستیوال های خارجی کمتر با چنین شیوه ای پیش می رود. فکر می کنید امتیاز چنین هیاتی در جشنواره ها به چیست؟
برای انتخاب فیلم برای داوری در جشنواره روشهای متعددی وجود دارد. این روش سالهاست که اجرا می شود. من فکر می کنم دراین باره بهتر است دبیران ادوار مختلف جشنواره فجر و جمعی از تهیه کنندگان و کارگردانهای با تجربه آن را بررسی کنند. شاید بهتر باشد براساس مقتضیات زمان، یک بازنگری منطقی صورت بپذیرد. این بازنگری نباید مقطعی و در جمع کوچکی صورت بگیرد، بلکه شاید بازنگری در یک آکادمی هنری سینمایی با نتایج خوبی همراه شود.
با توجه به تخصص شما در حوزه روان شناختی، ضرورت توجه به درامها و تریلرهای روانشناسانه را در سینمای ایران چقدر است؟
خیلی! متاسفانه روانشناسان در دفاتر فیلم رفت و آمد ندارند و همچنین فیلمسازان نیز تا حد زیادی خود را بینیاز از دانش روانشناسی میدانند. روانشناس مجرب میتواند در سوژه یابی، پرداخت سوژه، شخصیت پردازی، ترکیب بندیهای هنری و زیباییشناسی از ابتدا درکنار فیلم باشد. مباحث و لحظههای بسیار زیادی در شخصیت، رفتار، هیجان؛ شناخت، انگیزهها، تیپهای شخصیتی وجود دارد که کاملا دراماتیک است. به عنوان نمونه تعریفی که فروید از اضطراب دارد و استفاد او از نمادها و اسطورهها برای تبیین مفاهیم روان تحلیلگرانه دستمایههای دراماتیک هستند که میتوانند به کاتارسیس در مخاطب نیز بینجامدو بسیار اثر گذار باشند. در این باب، رویکردها و نظریههای گوناگونی وجود دارد که من ردپایی از آنها درسینما ایران نمیبینم، البته گاهی به این موضوع توجه شده اما به طور رایج خیر! بر أساس مشاهداتم این مفاهیم در تئاتر بهتر و بیشتر استفاده میشود، اما درسینما کمتر است. من فیلم ناب روانشناختی بجز یکی دو مورد ندیده ام.
هر از گاهی در بحرانهایی که در کشور وجود دارد بخشی از سینماگران با نوعی اعتراض مثلا تحریم جشنواره، واکنش نشان میدهند نظرتان درباره واکنش های این چنینی چیست؟
معتقدم باید مساله اعتراض کاملا مشخص باشد. شخصی که اعتراض و یا تحریم میکند، باید به طور صریح مشخص کند که به چه موضوعی اعتراض دارد؟ درچه سطحی اعتراض دارد؟ چرا تحریم میکند؟ خود فرد به این نتیجه رسیده یا به بنا به یک رفتار منفعلانه مانند تبعیت احساسی از دیگران دست به اعتراض می زند؟ اعتراض تصریح شده و البته همراه با استقلال فکری بد نیست. میتوان حضور داشت و اعتراض هم داشت. به نظرم در چنین شرایطی عدم حضور توجیه ندارد. بر همین اساس من بیشتر یک دومینوی احساسی مشاهده میکنم. ضمن اینکه درهیچ جای دنیا پدیدههای اساسی و ملی تحریم نمیشوند. هرحرکتی باید با شاخص منافع ملی عمل شود. ممکن است با روند و افراد و مدیران موافقت نداشته باشیم، اما نفی آن معنا ندارد.
در میان فیلمها اثری هست که در ذهن شما ماندگار شده باشد و با توجه به تخصص روانشناسی و نگرش فرهنگیتان نظر شما را جلب کرده باشد؟
پاسخ: من معیار نیستم، اما اثری که ذهن من را به لحاظ روانشناختی خیلی درگیر کرده باشد ندیده ام. البته بازی یک بازیگر در ذهن من باقی مانده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است