• کد خبر: 6078
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:25 شهریور 1401 ساعت: 10:00

«رازناتمام»؛فضایی توأم با درد و تراژدی و گاهی حتی طنز!

بخش‌هایی سریال «رازناتمام» که به دوران انقلاب اختصاص دارد، از تازگی و جذابیت بسیاری برخوردار است و فضایی توأم با درد و تراژدی، درام و گاهی حتی طنز دارد.


«راز ناتمام»، در کش‌وقوس یک ماجرای امنیتی به زندگی پرفراز و نشیب شهید محمدجواد باهنر می‌پردازد که در فعالیت‌های پرثمرش، سوابق مبارزاتی علیه رژیم ستم‌شاهی و بارها محکومیت به زندان دارد و پس از انقلاب اسلامی نیز وزیر آموزش و پرورش و سپس دومین نخست‌وزیر دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است. محمدجواد باهنر هشتم شهریورماه سال ۱۳۶۰ توسط منافقین ترور شد و همراه با محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور وقت ایران به شهادت رسید.

این سریال تلویزیونی شخصیت بزرگان انقلاب اسلامی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله سیدمحمد بهشتی، آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی، شهید محمدعلی رجایی و شهید مطهری را بازسازی کرده و روایت‌هایی از وجوه مبارزاتی این شخصیت‌ها و حزب جمهوری اسلامی و وقایع دهه‌۶۰ و فتنه‌انگیزی و جنایات منافقین را به نمایش می‌گذارد.

در «راز ناتمام»، فرهاد جم در نقش شهید باهنر، رامین راستاد در نقش آیت‌الله رفسنجانی، سیدجواد هاشمی در نقش شهید رجایی، مسعود رحیم‌پور در نقش شهید بهشتی و علیرضا مهران در نقش آیت‌الله خامنه‌ای با طراحی گریم محسن دارسنج نقش ایفا می‌کنند.

بهرام ابراهیمی در نقش مهدی بازرگان، شهرام عبدلی در نقش مسعود کشمیری، مهدی کوشکی در نقش مأمور امنیتی، نگین معتضدی در نقش همسر یک مأمور امنیتی، مریم کاویانی، مریم خدارحمی، مهدی امینی‌خواه، مسعود رحیم‌پور، محمدرضا علیرضایی، ابوالفضل همراه، لیلا بوشهری و … از دیگر بازیگران این سریال هستند.

امین امانی تهیه‌کننده و کارگردان این اثر است که با طرح اولیه سیدجلال‌الدین دری و با نویسندگی امین امانی، هدایت کریم‌زاده و سمانه میرعابدینی و با همکاری رحمان سیفی‌آزاد به عنوان مشاور فیلم‌نامه، تولید شده است.

 

دیگران چه گفته‌اند؟

خبرگزاری فارس: داستان این مجموعه تلویزیونی در زمان حال آغاز می‌شود. پرونده‌ای که منشأ آن به سال ۶۰ و انفجار در دفترنخست‌وزیری بر می‌گردد، اما همچنان در جریان است و عوامل و مسببان ترور رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر وقت (شهیدان رجایی و باهنر) هنوز در کشورهای مختلف پرسه می‌زنند و در پی اجرای عملیات تروریستی جدید در کشور هستند. اما دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی نیز آرام ننشسته و در آن سوی مرزها نیز در پی شکار تروریست‌هاست. داستان سریال «راز ناتمام» نیز با ماجرای تعقیب برخی از نیروهای سازمان منافقین در ترکیه شروع می‌شود. در کنار این، زندگی یکی از مأموران امنیتی که مسئول پرونده پی‌گیری عاملان ترور شهیدان رجایی و باهنر است هم هدف تمرکز این سریال قرار گرفته است. رضا یک مأمور امنیتی است که هم باید گره از معمای پرونده باز کند و از طرف منافقین نیز زیر نظر است.

در واقع، «راز ناتمام» می‌خواهد سه موضوع و سه داستان را در یک بسته، نمایش دهد؛ هم به بخشی از تاریخ انقلاب با محوریت شهید باهنر بپردازد، هم بعضی از جنایات منافقین و تحرکات امروز آن‌ها را به تصویر بکشد و هم این‌که به ازجان‌گذشتگی‌های سربازان گمنام امام زمان(عج) ادای دین کند اما عجیب آن‌که در هیچ کدام موفق نمی‌شود.

مهدی امیدی (روزنامه کیهان): «راز ناتمام» برای اولین بار در یک اثر نمایشی، جزئیات زندگی شهید باهنر این بزرگ‌مرد آرام و سربه‌زیر انقلاب را نمایش می‌دهد. جزئیاتی که ارزش دراماتیک بالایی دارند و نمایش آن‌ها متناسب با یک سریال تلویزیونی هستند؛ به همین دلیل هم بخش‌هایی از این سریال که به دوران انقلاب اختصاص دارد، از تازگی و جذابیت بسیاری برخوردار است و فضایی توأم با درد و تراژدی، درام و گاهی حتی طنز دارد. به طور مثال، نحوه گریختن شهید باهنر از بازداشت و سر کار گذاشتن بازجوهای ساواک در مرتبه دوم که مورد بازجویی قرار می‌گیرد، یک موقعیت کمیک را فراهم می‌سازد.

نظر عوامل

امین امانی (کارگردان): من به‌شخصه به اتفاقات و آثار هنری منعکس‌کننده رویدادهای دهه شصت علاقه‌مندم که بخشی از آن از علاقه‌ام به ساخت اثر با مباحث سیاسی، جنایی و مسئله پروژه نفوذ ریشه می‌گیرد و از این‌رو زمانی که پیشنهاد ساخت سریالی با موضوع زندگی و شخصیت شهید حجت‌الاسلام و‌المسلمین محمدجواد باهنر به تیم ما داده شد، مسئله پروژه نفوذ و چگونگی وقوع آن، ماجرای مسعود کشمیری، داستان مجاهدین خلق و… را به آن افزودیم و برای آن‌که داستان از جذابیت‌های لازم برای پیگیری از سوی مخاطب بهره‌مند باشد به تلفیق زمان گذشته با زمان حال دست زدیم و مسئله پروژه نفوذ را نیز به‌عنوان فصل مشترک این دو زمان در نظر گرفتیم و همان‌طور که پیشتر حضرت آقا تأکید کرده بودند که به مسئله نفوذ بسیار بپردازید، قصد ما یادآوری این نکته بود که هنوز هم مسعود کشمیری‌ها و نفوذ هست و همچنین نشان دادن این‌که چگونه باید با نفوذ مقابله کرد.

کار تحقیق و پژوهش «راز ناتمام» چیزی نزدیک به یک‌سال توسط تیمی مجرب و با حساسیت بالا در دست پیگیری بود. حساسیتی که بیشتر از آن‌جا نشأت می‌گرفت که این مقطع زمانی از تاریخ هنوز آن‌چنان مشمول مرور زمان نشده است و جدا از خواص که قطعاً آن مقطع زمانی را در خاطر دارند، بسیاری از مردم نیز آن دوره را به یاد می‌آورند و ما نیز به همین دلیل نیازمند تحقیق و پژوهشی گسترده بودیم تا مبادا کوچک‌ترین نکته‌ای از قلم نیفتد یا به قدر سر سوزنی از واقعیت حوادث رخ داده فاصله نگیریم یا خدای ناکرده تحریفی در تاریخ پدید نیاوریم، اتفاقی که بابتش خداوند را شاکریم این‌که تا به‌حال و در پی قسمت‌های پخش شده از «راز ناتمام» به هیچ عنوان شاهد چنین اتفاقی نبوده‌ایم و این برای ما بسیار ارزشمند است. در مورد تقسیم کار صورت گرفته نیز اتفاقی که رخ داد به این صورت بود که سیدجلال‌الدین دری، طرح اولیه را زد و پس از آن متن اولیه توسط سمانه میرعابدینی نوشته شد و سپس و به مرور زمان و در مقطعی حدود یک‌سال من و هدایت کریم‌زاده به بازنویسی فیلمنامه پرداختیم. ذکر نام من در میان تیم نویسندگان به همین دلیل است.

برخی بینندگان می‌گویند چقدر راحت می‌توان در یک خانواده ‌امنیتی نفوذ کرد و مگر می‌شود با همسر یک مامور امنیتی به همین راحتی ارتباط برقرار کرد و او هم به همین راحتی اطلاعات بدهد؟! بله، می‌شود! و در واقع مشکل این است که ما گمان می‌کنیم نمی‌شود. من می‌خواهم دقیقاً از شخص مسعود کشمیری مثال بزنم. چرا من مسعود کشمیری را در این سریال نشان می‌دهم؟ مسعود کشمیری در یک شرکت انگلیسی پادو بود و به فاصله پنج سال از آن وضعیت به دبیری شورای عالی امنیت ملی کشورمان، دست راست شهید محمدعلی رجایی تغییر موقعیت می‌دهد. وقتی آن‌جا، این اتفاق به‌راحتی رخ داد آیا نفوذ یکی از اعضای گروهک منافقین به خانواده رضا نیازی غیرممکن است؟ چرا حضرت آقا گفته‌اند به بحث نفوذ، حتی در نهادهای نظامی بپردازید؟ چرا آقا این حرف را زده‌اند؟ و پاسخ جز این است که حتماً ایشان چیزهایی می‌دانند که ما از آن مطلع نیستیم؟ (روزنامه جام‌جم)

 

امین امانی (کارگردان): سختی‌های تصویربرداری در ایران یک طرف و در ترکیه یک طرف دیگر. فیلمبرداری در ترکیه بسیار سخت بود زیرا در آن کشور به دلیل فضای سیاسی حاکم و قرارگیری پایگاه منافقین در آن، خارج از بحث دیپلماسی، برای کشور ترکیه فیلمبرداری سریالی با چنین موضوع و داستانی خوب نبود. برای همین مجبور شدیم بخشی از فیلمنامه را به ترکیه بدهیم که اجتماعی بود تا بتوانیم مجوز تصویربرداری بگیریم. بالاخره با هر مشقتی این اتفاق افتاد اما اصل ماجرا در ترکیه آن جایی بود که در گروه ۵۰ نفره خودمان هم مانند موضوع سریالمان که به مسئله نفوذ دشمن می‌پردازیم، نفوذ شد و یک نفر ما را به کشور ترکیه فروخت و به آن‌ها گفت که ما در سریال، شهید باهنر و مقام معظم رهبری را به تصویر کشیده‌ایم. برای همین ۲۱ روز در زندان ترکیه دستگیر شدم. در نهایت با سرکنسولگری ایران و ترکیه مکاتبه صورت گرفت که آزاد شدم اما مدتی از کشور ترکیه ممنوع‌الخروج بودم. (خبرگزاری صبا)

 

فرهاد جم (بازیگر): قطعاً این حسن انتخاب کارگردان و گروه کارگردانی و دستان هنرمند آقای دارسنج عزیز، مدیر گریم مجموعه «راز ناتمام» است که تا جایی که امکان داشت چهره مرا به شخصیت شهید باهنر شبیه کردند. به هر حال شباهت‌هایی هم در فیزیک و آناتومی صورت وجود دارد که آقای دارسنج عزیز از آن‌ها استفاده کرد و نزدیک شد… سه چهار ماهی که بعد از انجام تست گریم تا شروع تصویربرداری فرصت داشتیم، سخنرانی‌ها، فیلم‌ها و گفت‌وگوهایی که از شهید باهنر در اختیارمان قرار گرفت و موجود بود را می‌دیدیم و تجزیه و تحلیل می‌کردیم. از زندگینامه ایشان گرفته تا هرآن‌چه که می‌توانستیم بهره ببریم، استفاده کردیم و همین اسناد کمک‌های بسیار شایانی به ما کرد. همچنین گفت‌وگوهایی که با کارگردان سریال داشتم خیلی مرا در ایفای نقشم کمک کرد… دو، سه نکته در ویدیوها و سخنرانی‌های این شخصیت مشاهده کردم. اول این‌که ایشان آرامش و متانتی خاص داشتند، حتی در آن لحظاتی که با ایشان مخالفت می‌شود. به عنوان مثال در جلساتی که شهید باهنر با آقای بنی‌صدر داشتند و با این‌که مخالف سپردن وزارت آموزش و پرورش به شهید باهنر بود، اما ایشان در هر حال با همان متانت به جلسه ادامه می‌دادند و عصبانی نمی‌شدند. (خبرگزاری ایسنا)

 

سید جواد هاشمی (بازیگر): سریال «راز ناتمام» با فاصله بسیاری از آن‌چه که تولید شد روی آنتن آمد و در آن شخصیت شهید رجایی به تبع شخصیت شهید بهشتی مصور و ترسیم شده در صورتی‌که محتوای اصلی این اثر به روح بلند شهید باهنر تعلق دارد… بازی در نقش شهید رجایی در مجموعه «روزهای ناتمام» بعد از سریال «دولت عشق» ساخته حمید بهمنی در سال ۸۱ و همچنین بازی در یک آیتم در نقش این شهید، سومین بار است که برایم رقم خورد و توفیق ایفای چنین شخصیتی حاصل شد. در سال ۸۱ با گریم سعید ملکان که هم‌اکنون از تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینما هستند شباهت بسیاری به شهید رجایی پیدا کردم و در راستای ایفای بهتر این نقش و نزدیک شدن به شخصیت وی ضمن تحقیقات زیاد پیرامون این چهره ملی به مطالعه همه دوره‌ها و زندگینامه این شهید بزرگوار پرداختم. همچنین درنهایت با گفت‌وگو با خانواده شهید رجایی سعی کردم قرابت بیشتری به لحاظ شخصیتی و رفتاری با این شهید بزرگوار به‌دست آورم. بنابراین سریال «روزهای ناتمام»… سومین کاری محسوب می شود که این‌بار با گریم خوب محسن دارسنج در نقش شهید رجایی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهدای تاریخ معاصر و خاصه تاریخ انقلاب ظاهر شدم و بابت این توفیق خدا را شاکرم. (خبرگزاری دیباچه)

نظر شخصی

تشنه اطلاع و علاقه‌مند به تاریخ معاصر هم که نباشیم، اما پای التهاب روزها و سال‌های اولیه پس از انقلاب و ترورهای پرشمار دولت‌مردان در آن روزها در قالب اثری نمایشی که وسط می‌آید گوشمان تیز و توجه‌مان جلب می‌شود که آن اثر از منظر چه شخصیتی و با چه دیدگاهی قرار است به اتفاقات آن روزها بپردازد. به دلیل رویکرد یکسان و مشابه آثار نمایشی در گذر این سال‌ها به زندگی شخصیت‌های مهم سیاسی آن دوران – در حالی‌که این برهه از تاریخ بستری است بسیار منعطف برای هر گونه نگاه و رویکرد سیاسی، معمایی و انسانی – چیستی و چرایی مواجهه فیلمساز اهمیت فراوانی پیدا می‌کند: آیا قرار است اتفاقات را دوباره از همان زاویه همیشگی و تکراری به تصویر بکشد یا بنا دارد از زاویه تازه‌ای به موضوع نگاه کند. از طرفی در واقع این بستری است با قابلیت بسیار بالا و برخوردار از سندهای تصویری و مکتوب در ترکیب با گفته‌های شاهدین زنده از کنش‌ها و واکنش‌های خبرگان سیاسی آن دوران، که به خوبی می‌تواند مسیر تولید بسیاری از سریال‌های تلویزیونی را شکل داده و هموار کند. البته که چنین مساعدتی، سختی‌های ناشی از واقع‌نمایی، و تضارب آرا و عقاید را نیز در پی خواهد داشت. حال با این تفاسیر، توقع می‌رود هر روایتی از جنس سریال «راز ناتمام» ضمن بهره‌برداری از این بستر مهیا، ساختار نمایشی‌اش را چنان در پیوند باورپذیر با اسناد و شواهد موجود قرار دهد که مابه‌ازاهای شخصیتی و روایی‌اش از جدیت لازم برای جلب توجه برخوردار گردد. یعنی هر اثری به مانند «راز ناتمام» اگر قرار است با محوریت زندگی یکی از نخبگان ایرانی و با دست گذاشتن روی مهم‌ترین برهه زندگی‌اش به تصویر کشیده شود، از چهره‌پردازی تا شخصیت‌پردازی باید از چنان وفاداری به شخصیت او و چنان جدیتی برخوردار باشد که ما چیزی دور از خود واقعی آن فرد مورد نظر در قامت نقش نبینیم: نمونه‌اش آن‌چه مهدی هاشمی در «روزگار قریب» به نمایش گذاشت که – در عین شبیه‌سازی‌های لازم در زمینه نزدیک‌سازی به چهره مورد نظر – فضاسازی، روایت و اجرا نیز همگی به کمک ارائه شمایلی باورپذیر از زندگی پرفراز و نشیب دکتر قریب می‌آمد.

در «راز ناتمام» نیز وقتی قرار است هدف شبیه‌سازی دقیقی باشد از سیر و سلوک و زندگی و همچنین دوران حضور دکتر باهنر در زندان‌های زمان قبل از انقلاب و پس از آن نمایشی باشد از حضورش در مسند امور اجرایی و اداری کشور، همه چیز باید در خدمت ارائه تصویر و موقعیتی باورپذیر باشد. اگر این باورپذیری شکل نگیرد، تعدد ایده‌ها و موقعیت‌ها نیز کاملاً بی‌اثر و بیهوده جلوه می‌نماید. در «راز ناتمام» چهره‌پرداز کارش را برای نزدیک‌سازی چهره‌های سیاسی آن دوران تا حد امکان به بهترین شکل انجام داده است و پیاده‌سازی دکتر باهنر روی صورت جم به خوبی انجام شده است. می‌ماند هدایت کارگردان و خود فرهاد جم که بالاخره از نقش علی در «همسران» فاصله بگیرد و از آن تصویر آشنا و همیشگی‌اش در این سال‌ها بیرون بزند.

چیزی که در آثار زندگی‌نامه‌ای در سینمای آمریکا نیز دیده‌ایم این است که وسواس بیشتر از شبیه‌سازی چهره‌ها بر روی اجرای باورپذیر و گیرایی مضمونی است که در واقع عامل اصلی جلب توجه و نظر و همراهی مخاطب است. تصور ذهنی ما از شهید باهنر، داشتن رأفت و صلابت به طور همزمان است و ترسیم و اجرای درست و دقیق آن، در واقع قدم اول جلب توجه مخاطب است و پس از این مرحله کارگردان باید از پس ساختارسازی درست و تزریق التهاب لازم به لحظه‌لحظه این اثر بربیاید. با توجه به اطلاع ما از نحوه شهادت دکتر باهنر و دیگر هم‌قطارانش، آن‌چه ما را وادار به تماشای اثر می‌کند روند ماجرا، جدیت اثر، چگونگی مسیر و این نکته است که عوامل اثر چقدر جدی و از زاویه‌ای قابل اعتنا و جدید به وقایع آن دوران نگریسته‌اند.

کار عوامل «راز ناتمام» وقتی سخت‌تر میشود که روایتی معمایی را نیز از دل یافتن علل و عوامل شهادت دکتر باهنر بیرون کشیده و چاشنی اثر می‌کنند و سعی دارند با گشودن پرونده‌ای نیمه‌باز در راه یافتن عاملین حوادث آن سال‌ها، پیوندی داستانی و معمایی میان دیروز و امروز ایجاد کرده و در یافتن رمز و رازهایی سربه‌مهر قدمی بردارند: پیوندی قابل تحسین روی کاغذ و به شدت دشوار در اجرا که در صورت عدم طراحی درست و عدم بهره‌وری مناسب، به نوعی کیفیت اثر را نشانه رفته، سریال را از دسترس خارج و از دایره توجه، نقد و نظر دور می‌کند. در تراکم ایده‌ها و پیاده‌سازی یک به یک آن‌ها، چنان‌چه پای پیوند دو برهه زمانی با فاصله زیاد  وسط باشد (که در عین ارتباط روایی، هویت مستقل داستانی هم دارند) خیلی باید مواظب حفظ تعادل اثر و پیشگیری از سردرگمی احتمالی در تفهیم آن به مخاطب بود. چرا که عدم تناسب، موجب قیاس و برتری یکی بر دیگری و تضییع حقوق هر طرف و در نهایت برهم خوردن توازن روایت می‌شود و جمع‌بندی اثر حول موضوعی واحد را دچار اشکال می‌کند تا حرفش نامفهوم و با لکنت به گوش مخاطب برسد. حال این‌که عوامل «راز ناتمام» چقدر در برآوردن اهداف و نیت‌هایشان موفق بوده‌اند، با اهل فن و مخاطبی است که سریال را به تماشا نشسته است.

حسن حقیقی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است