در گزارشی به بررسی جزئیات نقشهای بازیگران فیلم «تیتی» پرداختهایم.
اگر شما هم از فضای تیره و تلخ اغلب فیلمهای سینمای ایران که به مقولههای اجتماعی و معضلات فرهنگی و اقتصادی میپردازند، خسته و دلزده شده باشید، قطعاً تماشای فیلمی چون «تیتی» برایتان حکم نفسی تازه دارد. مانند سفری که با فرار از آلودگی شهرها به سمت روستایی خوش آب و هوا آغاز میکنید. اشتباه نکنید… در فیلم «تیتی» هیچ چیز سر و سامان قطعی ندارد و با یک بهشت خیالی طرف نیستیم. ولی مسئله اینجاست که قطعاً نگرش فیلمساز در ایجاد این فضای متفاوت و پر احساس، با خلق شخصیتی جذاب چون تیتی، در حس و حال مثبتی که پس از تماشای این اثر سینمایی به مخاطب منتقل میشود تأثیر مستقیم داشته است. آیدا پناهنده از آن دست فیلمسازان بیحاشیه ولی مستعدی است که بر خلاف اکثر نسل جدید فیلمسازان که با اولین فیلمشان نگاهها را به خود خیره کردند، خیلی آهسته و پیوسته به بهترین فیلم خود رسیده است. آیدا پناهنده که توانسته بود با ساخت فیلمهایی چون «ناهید» و «اسرافیل»، توانایی خود را در به سرانجام رساندن یک اثر سینمایی، خلق لحظات و شخصیتها و مخصوصاً موقعیتهای دراماتیک نمایان سازد، حالا با تازهترین اثرش در مقام نویسنده و فیلمساز، بهترین و کاملترین اثر خود را روانه اکران سینماها کرده است. استقبال قابل قبول مخاطبان، رضایت اکثر بینندگان و منتقدان و جوایز سینمایی داخلی و خارجی برای این فیلم و فیلمساز، گواهی بر ادعای ماست. آیدا پناهنده فیلمساز زنی است که پیش از این هم ثابت کرده بود که سینمای زنانه را درست میشناسد. او در لایههای داستان روزمره آدمها، با خلق درام، نگاهی دقیق و عمیق، بدون جنجال و خودنمایی، به مسئله زن و جایگاه زنان در جامعه ما دارد. آیدا پناهنده حالا با فیلم «تیتی» کمی پا را فراتر از دنیای واقعی و مناسبات روزمره گذاشته و با ترکیب واقعیت و رؤیا و خلق کاراکتری رؤیاپرداز و کمالگرا چون تیتی، که اتفاقاً زنی آسیبپذیر و آسیبدیده از مناسبات جامعه امروز است، نگاهی جذاب، متفاوت و سینمایی به مسئله و مقوله زن داشته است.
باید گفت که «تیتی» بیش از هر چیز فیلم بازیگرانش است، زمینی حاصلخیز برای برداشت درخشان ستارههایش آماده کرده و مثلث الناز شاکردوست، هوتن شکیبا و پارسا پیروزفر نیز از این موقعیت ویژه بهترین بهرهبرداری را کردهاند. بعد از دو ماه اکران موفق فیلم «تیتی» و چندین و چند نقد و یادداشت ستایشآمیز درباره این فیلم، موقعیت را مناسب دیدیم تا فقط از دریچه درخشش بازیگران فیلم «تیتی» نگاهی مجدد به دلایل موفقیت این اثر سینمایی داشته باشیم و به شکلی مجزا به کیفیت کار هر یک از بازیگران این مثلث جذاب در فیلم «تیتی» بپردازیم:
الناز شاکردوست: قدرت خیره کننده خلق شخصیت و تثبیت جایگاه سینمایی
در میان این سه بازیگر، که ما نامش را مثلث طلایی فیلم «تیتی» میگذاریم، حضور درخشان الناز شاکردوست، مخصوصاً به دلیل تکامل مسیر متفاوتی که از چند سال پیش آغاز کرده بود، حائز اهمیت است. تیتی سادگی غمانگیز، صادقانه و زلالی دارد که اجرای آن به تبحر و توانایی بالایی نیاز داشت. از آن نمونه نقشهایی که موارد برجسته اجرایی آن را شاید بتوان در کارنامه اساتیدی چون گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا و سوسن تسلیمی یافت. الناز شاکردوست در جشنواره فجر ۳۸ با «تیتی» و فیلم دیگر تازه به اکران درآمده خود به نام «ابلق»، به نوعی مهر تثبیت به کیفیت اجرایی خود در آثار متأخر سینماییش زد. او با این نقش همه آنهایی را که «شبی که ماه کامل شد» و «خفهگی» را اتفاقی در کارنامهاش میدانستند به سکوت دعوت میکند.
اگر بگوییم الناز شاکردوست در سالهای اخیر، بزرگترین تغییر ماهیتی در شکل بازی و بیشترین پیشرفت را در کارنامه کاری خود در میان همه بازیگران تاریخ سینمای ایران داشته است، سخنی به گزاف نگفتهایم. الناز شاکردوست همیشه بازیگری بود که مشخصاً پتانسیل و ظرافتهای متفاوتی در اجرای نقشها، حتی در سطحیترین آثار کمدی از خود نشان میداد. حتی با فیلمهایی چون «در میان ابرها» و «اتوبوس شب» تجربههای قابل قبولی در سینمای هنری و تجربی ایران پشت سر گذاشته بود و تا نامزدی سیمرغ هم پیش رفته بود. ولی در آن مسیر انگار چیزی برای شاکردوست جدی نبود. تا مدتها به حرفه خود بیشتر بهعنوان یک تفریح نگاه میکرد. با پتانسیل ذاتی و چهره زیبایش انگار از چیزی که داشت راضی شده و با حواشی ستاره بودن سرگرم بود. اینکه چه شد تا بعد از سالها، در شرایطی که انتظارش را نداشتیم، با یک الناز شاکردوست متفاوت روبهرو شدیم، بر همه پوشیده است. آیا این یک هدفگذاری شخصی بوده؟ یک اتفاق بوده؟ یا یک تلنگر و کشف و شهود شخصی؟ نمیدانیم. هرچه که هست، بعد از حضور درخشان این بازیگر در فیلم «خفهگی» ما با پرونده تازهای از یک بازیگر متفاوت روبهرو شدیم. شاید بتوان مصدومیت از ناحیه کمر و بستری شدن الناز شاکردوست در بیمارستان را هم در این مسیر مؤثر دانست. چنین زخمها و تلنگرهایی معمولاً جسارت انسان را برای خیزش مجدد و انگیزه آنها را برای بازگشت قدرتمندانه افزایش میدهد. بعد از همان حادثه بود که الناز شاکردوست سختترین نقش زندگی خود را در عین مصدومیت در «شبی که ماه کامل شد» پذیرفت و اولین سیمرغ بازیگری خود را با چشمانی اشکبار دریافت کرد.
حالا اما کاراکتر تیتی یک دخترانگی صادقانه و جدا از دنیای مادی ما را نمایندگی میکند که باید به شکل متفاوت اجرا میشد: مرز باریکی که نه نقش را به عقبافتادگی ذهنی بکشد، نه دیوانگی را به یاد آورد و نه آنقدر گلدرشت باشد که از باورپذیری رؤیاگونه آن کم کند. تیتی یک زن کولی است که هم نامزدش و هم دیگر مردم شهر به او به چشم یک زن خل و چل نگاه میکنند. همین تصور بیرونی به این کاراکتر مرز باریک اجرای درست نقش را برای الناز شاکردوست دشوارتر نیز کرده است.
تیتی زنی است که تنها میخواهد «مثل انسان» زندگی کند. به بشریت میاندیشد و برای آن دل میسوزاند، او جز عشق و مهربانی به اطرافیان نمیبخشد. همانهایی که او را خل و چل، دیوانه و گاهی هرزه تصور میکنند. مهربانی زلال و کودکانه تیتی، نشان از صداقت پاک و جادویی او دارد. انگار که واقعاً از سیارهای دیگر آمده… تیتی چیزی مانند موجود عجیب فیلم استیون اسپیلبرگ یعنی ای.تی را به یاد ما می آورد!
در نهایت الناز شاکردوست با هدایت درست آیدا پناهنده مسیر اوج تا حضیض رفتاری این دختر عجیب را با کیفیت درخور توجهی به تصویر میکشد و نقشی ماندگار در کارنامه حرفهای خود ثبت میکند. گزاف نیست اگر بگویم این کاراکتر از بهیادماندنیترین و دوستداشتنیترین شخصیتهای زن سینمای ایران در چند سال اخیر به حساب میآید. از طرفی امروز به جایی رسیدیم که الناز شاکردوست با دو فیلم مهم «تیتی» و «ابلق» همه نگاهها را به خود معطوف کرده است. حالا به راحتی میتوان ادعا کرد که سینمای ایران صاحب یک ستاره مهم و تأثیرگذار شده است که هم در گیشه و هم در سینمای هنری حرفی برای گفتن دارد.
هوتن شکیبا: کلاه مخملی نوین سینما
هوتن شکیبا که امروز به یک ستاره سینما و صداپیشه محبوب کاراکترهای عروسکی تبدیل شده است از آن معدود بازیگران سینمای ایران بوده که به معنای واقعی کلمه حرفهاش را پله به پله آموخته و به مرحله اجرا گذاشته است. کسی که مراحل ترقی و شکوفایی را آهسته و پیوسته طی کرده و با هر نمایش، سریال و اثر تازه سینمایی، بخشی از استعداد درخشان خود را به رخ کشیده است. به هر حال برای بازیکر ۳۸ ساله با چنین توانایی شاید به نظر برسد که همه چیز دیر اتفاق افتاده… شاید اگر مثلاً با بازیگر بلندپروازتر یا جسورتری مواجه بودیم امکان درخشش بسیار زودتری را با توجه به این استعداد ذاتی پیشبینی میکردیم. با اینحال هوتن شکیبا با خصوصیات شخصیتی، سر به زیری و زندگی کمحاشیهتر خود، طی سالیان متمادی تلاش کرد تا با پیگیری و تداوم، با حضور به عنوان یک بازیگر و صداپیشه، در آثار مختلف، حقانیت خود را به اثبات برساند.
هوتن شکیبا زمانی یکی از استعدادهای درخشان تئاتر کشور به حساب میآمد که همراه با رفقایش چون نوید محمدزاده و بهرام افشاری مخاطبان حرفهای تئاتر را مجذوب خود کرده بود و زمزمههای درخشش یک بازیگر توانا را به گوش علاقهمندان سینما نیز رسانده بود. شاید بازی در سریالهای کمدی «لیسانسهها» و «فوقلیسانسهها»، جرقه اصلی بود که حرفه این بازیگر را متحول و مسیر شهرت را برایش مهیا کرد. هوتن شکیبا در سالهای اخیر کلکسیونی متنوع و پروپیمان از آثار سینمایی چون «تیتی»، «ملاقات خصوصی»، «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» را به کارنامه خود اضافه کرده و اکنون قطعاً به یکی از پنج بازیگر منتخب مرد سینمای ایران تبدیل شده است.
اگر بخواهیم روی حضور هوتن شکیبا در فیلم «تیتی» و بازی در نقش امیر ساسان متمرکز شویم باید بگوییم که او یکی از متفاوتترین ضدقهرمانها و شخصیتهای منفی سینمای ایران در سالهای اخیر را به روی پرده آورده است. از آن نقش منفیهای آسیبپذیر و جذاب که در عین اجرا و اعمال نفرتانگیز به شکلی غریب همراهی بخشی از مخاطبان را جلب میکند! از آن کاراکترهای پیچیده که با بغض فریاد میزند و با اندوه به جشن و پایکوبی میپردازد!
هوتن شکیبا از جاهل کلاه مخملی معروف در تاریخ سینمای ایران، پردهای تازه به صحنه نمایش میآورد. جهل مدرنش را با ضعفهای تاریخی نسلی که از آن آمده همراه میسازد و به ترکیب عجیبی از موقعیت آسیبپذیری و تمایل به آسیبرسانی میرسد. جاهلی که امیر ساسان فیلم «تیتی» آن را نمایندگی میکند، محصول یک نسل سنتزده، مردسالار، زنستیز، پر از ابهام و کمبودهای عاطفی و اقتصادی و اجتماعی را نمایندگی میکند. امیر ساسان برآمده از همان نسلی است که یک سیستم فرهنگی و مدیریتی اشتباه میتواند تحویل تاریخ بدهد. امیر ساسان با کمبودهای شخصیتی و بنا بر فضای فرهنگی و تربیتی، انگار ملزم به این است که تبدیل به یک هیولای اخلاقی شود. توجه شما را به چندین سکانس در فیلم «تیتی» جلب میکنیم که در آن شخصیت منفی قصه با چشمهای خیس و صدای بغضآلود دست به عمل خلاف عرف اخلاقی و انسانی میزند. ما ناآگاهی تلخ آدمی برآمده از یک جریان اشتباه که نه مواجه با جایگاه عشق را میشناسد و نه میداند موقعیت زن و مرد به عنوان یک انسان در تعامل با یکدیگر چگونه است و نه میتواند از هوش و استعداد خود در مسیر پیشرفت و ترقی سود بجوید را میبینیم و بیشتر از آزاری که او به اطرافیان میرساند از تماشایش آزار میبینیم. آنچه او آموخته و جاهلانه تن به آن داده در نهایت کلاه مخملی تلخ و تنهای نوین سینمای ایران را در فیلم «تیتی» شکل داده است…
قطعاً یکی دیگر از نکات جذاب حضور هوتن شکیبا در فیلم «تیتی» زوج مشترکی است که با الناز شاکردوست برای سومین بار و پیدرپی شکل میدهد. راستش باید بگوییم این دو بازیگر در مسیر رشد و تعالی هنری خود بیش از همه به یکدیگر مدیون هستند. این زوج درخشان با بازی در فیلمهای سینمایی «شبی که ماه کامل شد»، «ابلق» و «تیتی» به تکاملی رسیدهاند که نتیجه آن از فروش گیشه گرفته تا معروفیت و محبوبیت و جوایز رنگارنگ سینمایی نتایج درخشانی برایشان به ارمغان آورده است. الناز شاکردوست و هوتن شکیبا بار دیگر با دو نقش کاملاً متضاد و متفاوت با آنچه پیش از این در کارنامه خود به نمایش گذاشته بودند دو ضلع اصلی همان مثلث طلایی فیلم «تیتی» را تشکیل میدهند.
پارسا پیروزفر: فیزیکدانی که شیمی عشق را میشناسد
در شماره قبلی و به بهانه درخشش بازیگران سریال «یاغی» درباره پارسا پیروزفر و جایگاه ویژهای که در سینمای ایران دارد نوشتیم. بعید میدانیم در سینمای ایران بازیگری چون پارسا پیروزفر داشته باشیم که واجد ویژگیهای ظاهری و شخصیتی او باشد. کسی که به عنوان جوان اول سینما از دیده پنهان شود و به عنوان مرد میانسال با ریش و موهای سپید بازگردد، همچنان در هر دو موقعیت ستاره باشد، و محبوب شود و تصاویرش در فضای مجازی دست به دست گردد… آرامش، متانت و شخصیت خاص پارسا پیروزفر از او شمایلی ساخته که حتی اگر هیچ تلاشی برای خلق کاراکترش نیز نداشته باشد و تنها بخشی از زندگی واقعی خود را به پرده سینماها بسپارد احتمالاً باز هم تعداد زیادی از تولیدات سینمایی، فیلمسازان و تهیهکنندگان، تمایل به همکاری با او دارند.
پارسا پیروزفر نیز از آن نمونه بازیگران مستعد سینمای ایران است که متأسفانه به اندازه کافی جاهطلب نبود. با کارنامه سینمایی و نامهای معتبری که او در همکاری با آنها شرکت داشته، با شمایل و چهره و کاریزمایی که دارد احتمالاً میتوانست به عنوان بهترین یا یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینمای ایران مطرح شود. البته نباید از این نکته نیز غافل شویم که همین گزیدهکاری و بیخیالی ذاتی پارسا پیروزفر شکلدهنده شمایل جذاب و سینمایی او بوده است…
در فیلم «تیتی» پارسا پیروزفر توانسته با نقشآفرینی ماهرانه خود شخصیت درونگرای ابراهیم را صاحب ویژگی رازآلود و جذابیت ظاهری خاصی کند که به تنهایی تماشای این فیلم را بسیار جذابتر کرده است. ابراهیم یک دانشمند و فیزیکدان است که شیمی عشق را نیز به خوبی میشناسد، گوهر ناب تیتی را خیلی زود تشخیص میدهد و شیفتگی دلسوزانهای را نسبت به او روا میدارد که به آرامی لایه جذابی از عشق میان ابراهیم و تیتی را شکل میدهد. ابراهیم شخصیت مثبت بی عیب و نقصی نیست. او از خانواده خود غافل مانده، همسرش را طلاق داده و در تنهایی آزاردهنده و البته خود خواسته به دنبال راه گریز از روزمرگی است. ابراهیم اما هر چه که هست اکنون در آزمون شرافت سربلند است. شرافتی که برای او تنهایی بیشتر زندگی را فراهم آورده و حالا سادگی معصومانه تیتی، همین ذات شریف ابراهیم را به چالش کشیده است. شخصیتی که به دنبال پیدا کردن برگههای فرمول نایابی که مخترعش بوده ناگهان تیتی را مییابد و بعد از مدتها انگار با سیلی واقعیت متفاوت زندگی مواجه میشود. و چه چیز بهتر از رستگاری با سیلی هوشیار کننده عشق…
البته نمیدانیم که آیا میتوان به مثلث فیلم «تیتی» واژه مثلث عشقی را الصاق کرد و آن را زیر مجموعه یک فیلم با تم رقابت عاشقانه به حساب آورد یا خیر… قطعاً مفاهیم و محتوای فیلم «تیتی» بر روی نکات دیگری تأکید بیشتری دارد و عشقی هم اگر هست در پسزمینه روایت میشود. آیا اصلاً میتوان جدال ابراهیم و امیر ساسان بر سر دختری چون تیتی را رقابت عشقی تلقی کرد؟ بعید میدانیم. امیر ساسان و ابراهیم جدالشان از پیشینه اجتماعی برخوردار است که هر کدام نمایندگی طبقهای را عهدهدار هستند. جدال دارا و ندار، باسواد و بیسواد، بافرهنگ و لمپن و … ولی باز این تقابل در فیلم «تیتی» به هیچ وجه ارزشگذاری نمیشود. درست که ابراهیم شخصیت مثبت و قهرمان قصه است و امیرساسان آدم بد ماجراست… اما این جایگاه به هیچ وجه فیلمساز باهوشی چون آیدا پناهنده را به برداشت سطحی و دمدستی مبتلا نمیکند. فیلمساز از این رقابت، از این قطب مثبت و منفی داستانش، به واکاوی چرایی تبدیل شدن ابراهیم و امیر ساسان به چنین شخصیتهایی بهره میبرد. این دو شخصیت که حول محور زندگی و رفتار عجیب و البته جذاب تیتی به مخاطبان معرفی میشوند در طول روایت داستان، بر اساس کنشهای تیتی، واکنشهایی از سر عشق، نفرت، تصاحب یا رقابت نشان میدهند. این کنش و واکنشها با چاشنی عشق، در لوکیشن رنگارنگ و طبیعت زیبای شمال با حضور بازیگرانی توانا و فیلمسازی که مشخصاً برای ساختن بهترین اثرش هدفگذاری کرده است، نهایتاً باعث شده «تیتی» به یکی از جذابترین و متفاوتترین فیلمهای سال تبدیل شود.
محسن شرفالدین
There are no comments yet