• کد خبر: 6004
  • گروه : اخبار
  • تاریخ انتشار:12 دی 1401 ساعت: 13:11
گفتگو با گلاره عباسی، بازیگر فیلم «ابلق»:

برای بازی در آثار فیلمسازان زن شوق بیشتری دارم

گلاره عباسی بازیگر فیلم سینمایی «ابلق» ساخته نرگس آبیار از سختی های نقش خود در این فیلم می‌گوید.


از پنج فیلمی که نرگس آبیار کارگردانی کرده، گلاره عباسی در چهار فیلم ایفای نقش کرده است. چهارمین همکاری این دو (در «ابلق») موفق‌ترین‌شان هم محسوب می‌شود. بازی او در نقش زنی که در مناطق حاشیه‌ای شهر زندگی می‌کند و شخصیت چندان شیرینی به نظر نمی‌رسد، تا آن‌جا مورد توجه هیئت داوران سی‌ونهمین دوره جشنواره فیلم فجر قرار گرفت که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن نصیب عباسی شد. نگاهی به چکیده نظرات منتقدان در مورد «ابلق» نشان می‌دهد که منتقدان هم از حضور عباسی در نقشی که شاید حضور فیزیکی چندان مفصلی در «ابلق» نداشته باشد اما یکی از کاراکترهای پیچیده این فیلم محسوب می‌شود به همین اندازه استقبال کرده‌اند.

اما «ابلق» تنها نقش‌آفرینی سال‌های اخیر عباسی نیست که گستره توانایی‌های او را ثابت می‌کند. عباسی در سال‌های اخیر (چه در سینما، چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی) در طیف گسترده‌ای از نقش‌ها ظاهر شده و هر بار توانایی‌هایش را به‌رخ مخاطبان کشیده است. صرفاً به‌عنوان یک مثال، کافی است به این نکته توجه کنیم که در اکران ۱۴۰۱، به جز «ابلق» فیلم دیگری هم با بازی گلاره عباسی اکران شده است. او در «شادروان» (حسین نمازی) نقش یک زن افغانستانی را بازی کرده و در این راه تا جایی موفق بوده که اگر کسی عباسی را از قبل نشناسد، بعد از تماشای نقش‌آفرینی او در «شادروان» و «ابلق» ممکن است در نگاه اول به این نکته توجه نکند که این دو نقش توسط یک بازیگر ایفا شده است.

اما فعالیت‌های فرهنگی عباسی محدود به نقش‌آفرینی‌هایش نمی‌شود. راه‌اندازی مؤسسه سوینا (سینمای ویژه نابینایان) اقدام مهمی بود که در سال ۹۸ به همت عباسی صورت پذیرفت. خوشبختانه فعالیت‌های این مؤسسه در طول این سال‌ها گسترش پیدا کرده و به همت عباسی و با همکاری گروهی از هنرمندان، در حوزه‌های مختلفی ادامه دارد. در چنین شرایطی، اکران «ابلق» فرصت مناسبی بود تا پای صحبت‌های گلاره عباسی بنشینیم و فعالیت‌های متنوع او را مرور کنیم.

«ابلق» چهارمین همکاری شما با نرگس آبیار است. به نظر می‌رسد که هم خانم آبیار فیلمساز محبوب شما است و هم شما به بازیگر محبوب ایشان تبدیل شده‌اید.

همکاری با خانم آبیار برای من همیشه هم لذت‌بخش بوده و هم پر از خاطرات خوب. همکاری ما از اولین فیلم خانم آبیار («اشیا از آن‌چه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند») شروع شد که تا امروز و فیلم «ابلق» هم ادامه داشته است که امیدوارم این همکاری شیرین باز هم ادامه‌دار باشد.

کاراکتر شهلا در «ابلق» کاراکتر ویژه‌ای است و نقش مهمی بر عهده دارد. از سوی دیگر شهلا شخصیتی است که پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد اما کمتر فرصت بروز آن پیچیدگی را پیدا می‌کند. وقتی فیلمنامه را خواندید چه تصویری از این شخصیت در ذهن شما شکل گرفت؟

شهلا خیلی به اندازه و البته تأثیرگذار در فیلمنامه نوشته شده بود. من از همان ابتدا و وقت خواندن فیلمنامه با شخصیت شهلا ارتباط برقرار کردم. عمق شخصیت شهلا و همچنین ابعاد مختلفی که داشت برای من به عنوان بازیگر جذاب بود. شهلا در عین سادگی شخصیت چندلایه و پیچیده‌ای بود که تأثیر بزرگی روی قصه داشت. البته نگاه متفاوت خانم آبیار به شخصیت شهلا هم به من انگیزه مضاعف می‌داد.

شخصیت شهلا تا اواخر فیلم کاملاً تیپیک و تک‌بعدی به نظر می‌رسد: به‌طور خاص تا سکانس گفت‌وگوی شخصی‌اش با راحله که در آن ناگهان متوجه می‌شویم که شناخت این زن از زندگی‌اش دقیق‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کردیم. تا آن زمان شهلا شخصیتی به‌نظر می‌رسد که از آن‌چه در اطرافش می‌گذرد اطلاعی ندارد اما در این‌جا می‌فهمیم که انتخابش را به‌شکلی آگاهانه انجام داده است. این رویکرد طبیعتاً برای بازیگر چالش‌برانگیز و خطرناک است چون در صورت ضعف بازیگر ممکن است بازشناختی که از شخصیت پیدا می‌کنیم اصلاً باورپذیر نشود. این‌جا طبیعتاً نقش بازیگر در ایجاد این باورپذیری اهمیت به‌سزایی پیدا می‌کند. آیا این مسئله برای شما یک چالش بود؟ اگر پاسخ مثبت است، چه تمهیدی برای باورپذیرتر شدن نقش در نظر گرفتید؟

در این راه نباید زحمات گروه کارگردانی و گریم و لباس را نادیده گرفت. چون بخشی از کار بازیگر اگر خوب باشد مربوط به گروه فنی است که در شکل دادن به آن نقش تلاش کرده‌اند. اما برای خود من هیچ نقشی ساده نیست. من همیشه به نقش به عنوان یک انسان نگاه می‌کنم که ضعف‌ها و قوت‌های خودش را دارد. گذشته و حالش را در نظر می‌گیرم و برایش شناسنامه می‌سازم. انگار که یک آدمی را متولد کنی و بعد بزرگش کنی. لحظه اوج و برون‌ریزی شهلا در گفت‌وگویش با راحله در انتهای فیلم هم محصول همین اتفاق است؛ محصول شناختی که در متن و کارگردانی پله به پله پیش رفته تا به آن لحظه برسد.

در ادامه سؤال قبل، می‌توان به این نکته اشاره کرد که شما به‌عنوان بازیگری که فیلمنامه را قبل از فیلمبرداری خوانده بودید، نکته‌ای را در مورد شخصیت می‌دانستید که تماشاگر تا اواخر فیلم به آن پی نمی‌برد. این آگاهی چه تأثیری در جنس بازی شما (تا قبل از افشای آن نکته برای تماشاگر) گذاشت؟

در «ابلق» من فکر می‌کنم شاید دانستن درد واقعی شهلا باعث شد که شخصیت را بیشتر درک کنم. اما در کل من شهلا را در لحظه زندگی می‌کردم و بیشتر اوقات تنها سکانسی که در آن بازی می‌کردم مهم بود. برای همین هم بعضی لحظات بود که خودم هم هیجان‌زده می‌شدم.

آیا برای نزدیکی بیشتر به کاراکترهایی مثل شهلا و بعد بخشیدن به این شخصیت، تحقیق ویژه‌ای انجام دادید یا شخصیت را صرفاً بر اساس تخیلات خود و مصالح فیلمنامه ساختید؟

من فکر می‌کنم لازمه نزدیک شدن به هر شخصیتی تحقیق در مورد آن است. تو باید خاستگاه و طبقه شهلا را بدانی تا بتوانی با خواسته‌ها و ذهنیت‌اش کنار بیایی. شرط اول باورپذیری برای مخاطب این است که ابتدا خودت نقش را باور کرده باشی. برای باور کردن باید مثلاً بدانی که یک زن باردار از طبقه‌ای رو به پایین چطور رفتار می‌کند؛ باید بدانی که چه رنگ مویی به سرش دارد، شوهرش را چطور صدا می‌زند و … تحقیق در مورد نقش از چیزهای ابتدایی و ظاهری مثل این شروع می‌شود تا جزئیاتی مثل النگو دست کردن یا جوراب زنانه.

در سال‌های اخیر چند بار نقش زنانی را بازی کردید که یا متعلق به طبقات پایین جامعه بودند یا به هر حال به نوعی حاشیه‌نشین محسوب می‌شدند. جدا از «ابلق» می‌توان به نمونه‌هایی چون «شهربانو» و «شادروان» اشاره کرد. این در حالی است که اگر به کارنامه سال‌های گذشته شما رجوع کنیم، شاید بیشتر با شخصیت‌هایی متعلق به طبقه متوسط یا متوسط به بالا روبه‌رو شویم. آیا خودتان تغییر مسیری در کارنامه سال‌های اخیرتان احساس کردید؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا این تغییر عمدی بوده؟

گاهی اوقات این تکرارها در سینما پیش می‌آید. ولی برای من همیشه نقش و فیلمنامه مهم بوده. من در «اشیا از آن‌چه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» نقش یک زن از طبقات پایین را بازی کرده بودم ولی بعد در سریال «کیمیا» نقش زنی متمول را داشتم. این تفکیک کردن مربوط به دوره خاصی نیست. در دوره‌های مختلف نقش‌هایی از طبقات مختلف را بازی کرده‌ام و بیشتر برایم حال و هوای فیلمی که قرار بوده ساخته شود مهم بوده است. من ابعاد اکرم «شهرزاد» را به شدت متفاوت از شهلای «ابلق» و همین‌طور نقشم در فیلم «اشیا از آن‌چه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» می‌دانم.

در سال‌های اخیر در تعدادی از آثار کمدی هم ایفای نقش کرده‌اید. به‌عنوان مثال امسال در سینما فیلم «شادروان» را داشتید و در نمایش خانگی هم که سال گذشته «دراکولا» با بازی شما منتشر شد. این قضیه چطور؟ آیا یک هم مقدمه یک تغییر مسیر خودخواسته است؟

در «شادروان» بیشتر مایه‌های اجتماعی‌ و عاشقانه و چالشی که با لهجه افغانستانی در فیلم داشتم برایم مهم بود تا وجه کمدی آن. البته من علاقه‌ام به کمدی را پنهان نمی‌کنم. همچنان سریال «نون و ریحون» را که آقای مؤتمن کارگردانی کرده بودند از کارهای خوب خودم می‌دانم و همین‌طور همکاری با خانم مرضیه برومند در ابتدای فعالیت کاری‌ام که این همکاری از افتخارات من به حساب می‌آید.

در یکی دو دهه اخیر جریان حضور فیلمسازان زن در سینمای ایران قدرتمندتر شده. شاهد این هستیم که به عنوان مثال پدیده‌هایی مثل جنگ یا مسائل امنیتی کشور از نگاهی زنانه به تصویر کشیده می‌شوند و این قطعاً از نتایج قدرتمند شدن جریانی است که در موردش صحبت کردیم. با توجه به چهار همکاری شما با خانم آبیار و همچنین سابقه همکاری با دیگر فیلمسازان زن، چنین مسائلی (به عنوان مثال جنسیت فیلمساز یا نوع نگاه فیلمساز به یک پدیده عمومی) تا چه حد در پذیرش نقش‌ها از سوی شما تأثیر دارد؟

تلاش بعضی از فیلمسازهای زن ستودنی است. این تلاش باعث می‌شود که وقتی پای یک کارگردان زن وسط می‌آید من برای خواندن متن و نقش شوق بیشتر پیدا کنم. نرگس آبیار از جمله کارگردان‌های زنی است که به قصه و روایت اهمیت می‌دهد و در فرم نیز شجاعت زیادی دارد. مرجان اشرفی‌زاده و یا مریم بحرالعلومی نیز از کارگردان‌های جوانی هستند که از هیچ تلاشی برای ساخت فیلمشان کوتاهی نمی‌کنند. در این بین یکی از قدرتمندترین و بهترین کارگردان‌هایی که می‌شناسم خانم مرضیه برومند است با سبک کاری و منش منحصر به فرد خودش.

یکی از اقدامات تحسین‌برانگیز شما راه‌اندازی گروه سوینا است که از اوایل سال ۱۳۹۸ با مدیریت شما آغاز به کار کرد. برای مخاطبانی که ممکن است در جریان فعالیت‌های سوینا نباشند لازم به ذکر است که فعالیت‌های سوینا در حال حاضر در حوزه‌هایی چون اکران فیلم‌های توضیح‌دار، نقد و بررسی کتاب‌های صوتی، رادیو سوینا، تلاش برای دسترس‌پذیر کردن نرم‌افزارهای کاربردی، چاپ منوی رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها به خط بریل، و تولید پادکست‌های ویژه ادامه دارد. ممنون می‌شویم در مورد فعالیت‌هایتان در این زمینه و مسیری که در سوینا طی کرده‌اید توضیح دهید.

ممنونم از شما و توجهی که به مؤسسه فرهنگی سوینا (سینمای ویژه نابینایان) دارید. این مؤسسه با هدف دسترس‌پذیری فیلم‌های سینمایی برای نابینایان فعالیت خودش را شروع کرد و حالا ما در رادیو سوینا شاهد محصولات فرهنگی دیگری مثل پادکست و برنامه‌های مختلف و گوناگونی هستیم که بیشتر آن‌ها توسط نابینایانِ مشغول در سوینا ساخته و آماده‌سازی می‌شوند. محصولات ما به صورت رایگان در سایت سوینا و کانال تلگرام قرار می‌گیرند و به غیر از نابینایان دیگران نیز می‌توانند از این برنامه‌ها استفاده کنند. در واقع سوینا تلاش کرده تا بتواند برای نابینایان اشتغال‌زایی نیز بکند. این مجموعه با حمایت حامیان مالی و کمک و همراهی هنرمندانی که بدون هیچ چشم‌داشت مالی دعوت سوینا را پذیرفته‌اند و دوستانی مثل آقای کیوان کثیریان، امیرسلیمانی، پژمان تیمورتاش و… کار خودش را ادامه داده تا جایی که امروز پانزده عزیز نابینا در آن مشغول به کار هستند و اموری مثل تدوین صدا، برنامه‌سازی و صداپیشگی را انجام می‌دهند.

در انتها اگر مطلب یا نکته خاصی مد نظر دارید خوشحال می‌شویم با مخاطبان مطرح کنید.

از شما ممنونم و خوشحالم که این روزها به‌واسطه فیلم «ابلق» با مخاطبان سینما در ارتباطم.

احسان دبیروزیری

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار

یک نظر