«جنایت بی‌دقت»؛ تردید در وقایع

«جنایت بی‌دقت» ما را در هزارتویی قرار می‌دهد که هر چه در آن جلوتر می‌رویم در صحت یا لااقل دقت وقوع خیلی از وقایع دچار تردید می‌شویم اما باز هم نمی‌توانیم تکرار برخی از حقایق را انکار کنیم.


فیلم «جنایت بی‌دقت» کامل‌ترین فیلم شهرام مکری تا امروز است. با دیدن این فیلم به‌نظر می‌رسد ساخت فیلم‌هایی همچون ماهی و گربه یا هجوم (علی‌رغم ارزش‌های انکارناپذیر آن آثار) بیشتر تجربیاتی بوده‌اند تا مکری به این فیلم برسد. «جنایت بی‌دقت» طنینی از آثار قبلی مکری را در خود دارد: از زمان دورانی گرفته تا گرایش به نماهای بلند (و گاه پلان سکانس) و کاهش نقش تدوین. با این وجود اگر استفاده چندباره از این تمهیدات در دو فیلم قبلی مکری در مواردی ممکن بود آزاردهنده و حتی خودنمایانه به‌نظر برسد، این‌بار می‌توان عمده تمهیدات ویژه مکری را هماهنگ با مسیر حرکت روایت قلمداد کرد (هرچند «جنایت بی‌دقت» هم خالی از شیطنت‌هایی نیست که به‌نظر می‌رسد بیشتر برای نفس شیطنت فرمی وارد فیلم شده‌اند تا کمک به روایت).

شاید ذکر خلاصه‌داستان برای فیلمی همچون «جنایت بی‌دقت» معنای چندانی نداشته باشد چراکه ذکر خلاصه داستان چنین فیلمی حتی نمی‌تواند تصویر اولیه‌ای از آن‌چه قرار است هنگام دیدنش با آن مواجه شویم به ما منتقل کند. با این وجود به‌طور کلی می‌توان «جنایت بی‌دقت» را خوانشی پسامدرنیستی از حادثه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان دانست که طی آن ماجراهایی که بنا بر شواهد تاریخی باید در دوره‌های زمانی مختلفی رخ داده باشند با یکدیگر گره می‌خورند.

شاید یکی از اولین نکاتی که می‌تواند توجه هر سینمادوستی را هنگام تماشای «جنایت بی‌دقت» به خود جلب کند، نحوه مواجهه مکری و نسیم احمدپور (فیلمنامه‌نویسان «جنایت بی‌دقت» ) با مقوله تاریخ است. میان‌نویس‌هایی که در پایان سکانس اول فیلم از چکیده تحقیقات مرتبط با فاجعه سینما رکس نقل می‌شود، این حس را ایجاد می‌کند که قرار است با بازخوانی یک واقعه هولناک تاریخی روبه‌رو باشیم. اما زمان‌پریشی فیلم با انواع‌واقسام نشانه‌ها به ما می‌فهماند که رویکرد سازندگان «جنایت بی‌دقت» نه معطوف به یک حادثه تاریخی، بلکه معطوف به خود مفهوم تاریخ است. از این جنبه، می‌توان لااقل سه زمینه مفهومی را در «جنایت بی‌دقت» ردیابی کرد.

بحث اول این است که تاریخ به شکل‌های مختلفی تکرار می‌شود. از این زاویه، می‌توان «جنایت بی‌دقت» را به‌شکلی عمومی فیلمی در مورد تمام افکار متحجری دانست که فرهنگ و هنر ایران را به انحطاط کشانده‌اند. ارجاعاتی که در طول فیلم به آثار مختلف سینمایی داده می‌شود از این زاویه قابل بررسی است. این‌که مهم‌ترین ارجاع «جنایت بی‌دقت» به فیلم گوزن‌ها (مسعود کیمیایی) باشد در وهله اول به‌واسطه اهمیت تاریخی فیلم و ارتباطش با حادثه سینما رکس است (هنگام وقوع آتش‌سوزی فیلم گوزن‌ها در حال نمایش در آن سالن بود). شاید اگر این تنها ارجاع سینمایی مکری در «جنایت بی‌دقت» بود می‌شد آن را صرفا با استناد به بازخوانی فاجعه سینما رکس توجیه کرد. اما در طول فیلم از آثار دیگری هم نام برده می‌شود که می‌تواند ما را به مسیر دیگری هدایت کند. به‌عنوان مثال چه شباهتی می‌توان میان گوزن‌ها و فیلم‌هایی چون برزخی‌ها (ایرج قادری)، تاراج (قادری) و عقاب‌ها (ساموئل خاچیکیان) (از جمله آثاری که در «جنایت بی‌دقت» از آن‌ها نام برده می‌شود) پیدا کرد؟ کسانی که تاریخ سینمای ایران را دنبال کرده باشند می‌دانند که تمام اسامی ذکرشده آثاری هستند که یا برای اکران دچار مشکلاتی شدند یا سازندگان‌شان بعد از اکران ممنوعیت‌های عجیبی را از سر گذراندند. حتی انتخاب فیلمی از میان ساخته‌های پرویز صیاد که در عنوانش به دربه‌دری شخصیت اصلی اشاره شده را هم می‌توان از این جنبه مورد توجه قرار داد. این فهرست، تردید ما را در این زمینه قوی‌تر می‌کند که انگار مکری و احمدپور دارند تفکری را نقد می‌کنند که در طول دهه‌ها باعث «سوختن» سینماها، فیلم‌ها و سینماگران شده است.

بحث دوم (که در نام فیلم هم برجسته شده) این است که چطور بی‌دقتی‌های کوچک در مواردی ممکن است به فجایعی بزرگ منجر شوند. تقریبا در تمام خرده‌داستان‌هایی که در فیلم روایت می‌شوند با نمونه‌هایی از این «جنایت بی‌دقت» روبه‌روییم. جدا از آن، ارجاعات دیگری هم به این بحث وجود دارد. به‌عنوان مثال در یکی از سکانس‌های «جنایت بی‌دقت» ، فیلم صامتی با عنوان جنایت [جرم] بی‌دقتی (محصول ۱۹۱۲) در حال نمایش است: فیلمی در مورد فردی که با رها کردن غیرمحتاطانه یک کبریت روشن، آتش‌سوزی عظیمی را در یک کارخانه به‌راه می‌اندازد. گزارش‌های منتشرشده در مورد حادثه سینما رکس نشان می‌دهد که چطور برخی از بی‌دقتی‌های ظاهرا کوچک در بروز این فاجعه هولناک نقش ایفا کرده‌اند. در این مورد هم دست‌اندرکاران «جنایت بی‌دقت» این امر را به حوزه‌های مختلفی (حتی زندگی روزمره) تعمیم می‌دهند.

بحث سوم هم به خود مفهوم تاریخ برمی‌گردد. در یکی از سکانس‌های فیلم با روایتی کاملا صریح و باب میل نگاه رسمی در مورد آتش‌سوزی سینما رکس روبه‌رو می‌شویم؛ روایتی که در طول فیلم زیر سوال می‌رود. با درهم ریختن زمان و ادغام حوادثی که مطابق شواهد واضح تاریخی در زمان‌ها و مکان‌های مختلفی رخ داده‌اند، سازندگان «جنایت بی‌دقت» پرسش‌هایی از این دست را برجسته می‌کنند که: آیا تاریخ را می‌توان یک امر قطعی در نظر گرفت؟ آیا آن‌چه را که به‌عنوان حقیقت تاریخی نام برده شده باید به‌عنوان حقیقتی بی‌چون‌وچرا پذیرفت یا آن‌چه می‌خوانیم یا می‌شنویم صرفا روایتی است از انبوه روایت‌های ممکن؟ آیا امکان دارد که مسائلی همچون تغییر زاویه دید درک ما را از حقیقت تاریخی به‌کلی دگرگون کند؟ اساسا تا چه حد می‌توان به روایت‌های تاریخی اعتماد کرد؟

«جنایت بی‌دقت» فیلم بی‌نقصی نیست: برخی از کنش‌ها و حوادث را می‌شد کوتاه‌تر (اگر نگوییم حذف) کرد؛ به‌سبک فیلم‌های قبلی مکری با بازی‌های یکدستی روبه‌رو نیستیم و بازی تعدادی از بازیگران جوان و کم‌نام‌ونشان فیلم را حتی می‌توان آماتوری نامید (هر چند باید شهامت مکری در میدان دادن به چهره‌های نه‌چندان سرشناس را ستود و آن را همچون آزمونی در نظر گرفت که قرار نیست همیشه به بهترین نتیجه ممکن برسد) و برخی از تمهیدات فرمی فیلم کماکان تا حدی خودنمایانه به‌نظر می‌رسند. با این وجود و با در نظر گرفتن محورهای مفهومی ذکرشده، ساختار کلی درنظر گرفته‌شده برای «جنایت بی‌دقت» قابل درک و توجیه جلوه می‌کند. «جنایت بی‌دقت» ما را در هزارتویی قرار می‌دهد که هر چه در آن جلوتر می‌رویم در صحت یا لااقل دقت وقوع خیلی از وقایع دچار تردید می‌شویم اما باز هم نمی‌توانیم تکرار برخی از حقایق را انکار کنیم: حقایقی از این قبیل که جنایت‌های بی‌دقت می‌توانند بزرگ‌ترین جنایات باشند یا این‌که برخی از افکار می‌توانند سرنوشت بسیاری از انسان‌ها را به سمت نابودی ببرند.

 

منبع: فیلیموشات/ آریا قریشی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است