اشارات گذرا و نه چندان واضح فیلم «لو» به ماجرای ماموریت شخصیت اصلی فیلم بیش از آنکه بتواند کشمکش هیجانانگیزی در اثر بیافریند،به سردرگمی و آشفتگی ذهن مخاطب دامن زده است.
در مواجهه با این اثر کم هزینه نتفلیکس (فیلم لو)، شاید هیچ چیز برای مخاطب پیگیر سینما، به اندازه روبرو شدن با نام جی جی آبرامز بهعنوان تهیهکننده این فیلم، جالب توجه نباشد. جی جی آبرامز که در میانه دهه پنجم زندگیاش، با تولید آثاری چون جنگ ستارگان و ماموریت غیرممکن و به ثمر رساندن سریالهای پر بیننده و مشهوری چون گمشده (لاست)، فرینچ و پیشتازان فضا، خود را بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین سینماگران آمریکایی مطرح کرده است، به چنان جایگاه محبوبی در میان مخاطبان دست یافته است که درج نامش در تیتراژ هر اثری، کنجکاویهای بسیاری را برای تماشای آن بوجود میآورد.
او برای تولید تریلر جمع و جور و هیجانانگیزی که شخصیت محوریاش را یک زن شکل میدهد، به سراغ آنا فارستر رفته که پیش از این نام خودش را با طراحی جلوههای ویژه فیلم پرفروش روز استقلال ساخته رولند امریش بر سر زبانها انداخت و بعدها بهعنوان کارگردان واحد دوم در فیلمهایی چون روز پس از فردا، توانست خودش را بهعنوان یک سینماگر معتبر و قابل اعتنا به کمپانیهای هالیوودی معرفی نماید.
اوموفق شد اولین فیلم بلند خودش را در سال ۲۰۱۶ و با کارگردانی فیلم زیرزمین با بازی کیت بکینسل روانه اکران سینماها کند که علیرغم امیدواریهای بسیار نتوانست به باشگاه فیلمهای پر فروش ۱۰۰ میلیون دلاری ورود پیدا کند. حالا جی جی آبرامز تیزهوش، با پیشنهاد کارگردانی فیلم لو، پروژه کوچک اما هیجانانگیزی را به او سپرده است که داستان به کار گرفته شده و بازیگر نقش اولش برای تماشاگران شمایل لیام نیسن در مجموعه اکشنهای ربوده شده را به یاد میآورد.
اگر لیام نیسن، یک مامور امنیتی بازنشسته و تنهایی است که با اتکا به هوشمندی و مهارتش میکوشد خانوادهاش را از وسط یک تسویه حساب شخصی و سازمانی بیرون بکشد، در اینجا نیز لو با بازی آِلیسون جنی میکوشد روایتی زنانه از تکروی و تواناییهای یک مامور امنیتی که ناخواسته وارد ماجرایی پیچیده میشود را بازگو نماید.
شروع فیلم به نحو درگیرکنندهای تماشاگر را با فضا و زندگی لو (زنی تنها، کم حرف و مرموز که تنها همدمش یک سگ سیاه باهوش است) آشنا کرده و رفتار پر از راز و رمز او که صندوق پنهان شده در زیر خاک را بیرون کشیده و پولهای هنگفتش را از بانک خارج میکند، باعث میشود که مخاطب نسبت به کشف ابعاد مختلف این کاراکتر درونگرا و مرموز کنجکاو شود. آرام ارام و با ورود یک قاتل مرموز، حالا میتوانیم به تواناییهای شگفتانگیز دیگر لو در تشخیص و خنثیسازی تهدیدهای پیش رو نیز پی ببریم.
اصولا در این گونه آثار قهرمان محور که داستان اصلی عمدتا بر پایه درگیری و رویارویی قهرمان با نیروهای پر قدرت امنیتی وابسته به حکومت شکل میگیرد، مهمترین نکتهای که میتواند برگ برنده فیلم را رقم زده و تماشاگر را با خود همراه کند، همان توجه ریزبینانه و جزئی نگر به شخصیتپردازی کاراکتر اصلی و طراحی هوشمندانه تواناییها و مهارتهایی است که بتواند قهرمان اصلی و تک افتاده ما را در مواجهه با نیروهای پرقدرت مقابل، تیزهوش و زیرک نشان دهد.
یک شخصیتپردازی دقیق ضمن آنکه میتواند کاراکتر اصلی ما را به تماشاگر نزدیکتر نماید، دلایل و انگیزههای کافی نیز برای رفتار و کنشهایی که صورت گرفته را به مخاطب ارائه میدهد. (اینکه تماشاگر به شکل دقیقی انگیزههای لو برای خودکشی را درک و دریافت نمیکند از همین جا نشات میگیرد، آن هم در حالی که این روحیه جنگنده و تسلیم ناپذیر اوست که همچون یک موتور محرک قوی، تماشاگر را برای دنبال کردن سرنوشت قهرمان داستان ترغیب میکند).
حال در غیاب این عناصر مهم، ابهامات و سردرگمیهایی برای تماشاگر بوجود میآید که در مواجهه با اثر پاسخ چندان قانعکنندهای نیز برای آنها نمییابد. اشارات گذرا و نه چندان واضح فیلم به ماجرای ماموریت لو در ایران که منجر به تنش و تیرگی رابطه او با سی آیای شده و فرزند کوچک او را در دریایی از عقدههای فروخفته و خطرناک غرق میکند (تلاش فیلمساز برای ارائه منطقی دراماتیک از اختلاف بین مادر و فرزند حتی با رجعتهای کوتاهی که به گذشته زندگی لو و پسرش دارد نیز برای مخاطب چندان متقاعد کننده از آب در نیامده است) بیش از آنکه بتواند تعلیق و کشمکش هیجانانگیزی در اثر بیافریند، به سردرگمی و آشفتگی ذهن مخاطب دامن زده است.
فیلمساز حتی در سکانسهای اکشن و نمایش تواناییهای رزمی قهرمانش نیز با مشتی خالی به سراغ تماشاگر آمده و بیش از آنکه بتواند او را با طراحی سکانسهای پرتحرک و بدیع امروزی سرگرم نماید، با تاثیرپذیری از اکشنهای درجه ۲ دهه ۸۰، میزان عقب ماندگی و واپسگراییاش را هم در این زمینه به رخ بکشد. اینجا است که لوکیشن زیبا و پر از رمز و راز جنگل که در سایه بارانهای تند جلوهای وهمناک هم پیدا کرده است، با نگاه پر شتاب فیلمساز به فضایی خشک و بیخاصیت تبدیل شده که حتی در صحنه عبور از پل چوبی نیمه ویرانی که بر فراز رودخانه خروشان بنا شده هم توانایی القای تعلیق را به تماشاگر پیدا نمیکند.
فیلم «لو»، با وجود در اختیار داشتن بازیگر مستعدی چون آلیسون جنی و در سایه یک داستان منسجم میتوانست به یکی از پربینندهترین آثار این سالهای نتفلیکس بدل شود، اما برای کارگردانی که از طراحی جلوههای ویژه خیره کننده فیلم روز استقلال به نمایش آماتوری و دم دستی انفجار در برج بلند فانوس دریایی رسیده است، رسیدن به موفقیت راه دور و درازی به نظر میرسد.
منبع: فیلیموشات/
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است