«ابلق»؛ تلخی ادامه دار

در فیلم «ابلق» خبری از انرژی و شور نیست و تمام آن تلخی است؛ تلخی‌ای که پس از پایان فیلم گریبان تماشاگر را رها نمی‌کند.


نرگس آبیار در میان کارگردانان سینمای ایران یکی از متنوع‌ترین کارنامه‌های کاری را دارد. تعداد فیلم‌های او شاید به لحاظ کمی چندان زیاد نباشد اما فیلم‌های او به لحاظ کیفیت و تنوع بسیار جالب توجه است. آبیار پس از فیلم کمتر دیده‌شده‌ی «اشیا از آنچه در آیینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» با «شیار ۱۴۳» گریزی به سینمای جنگ زد. او با تکیه بر سابقه‌ی داستان‌نویسی‌اش توانست به زوایای مغفول مانده جنگ تحمیلی بپردازد و داستان متفاوتی از سینمای جنگ را روایت کند.

هرچند فیلم در اجرا چندان قدرتمند نبود اما با تکیه بر بازی درخشان مریلا زارعی توانست به یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های سینمای جنگ ایران تبدیل شود. در فیلم «نفس» هم آبیار توانست یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های سینمای ایران را بسازد و از زاویه دید یک کودک نقبی به تاریخ معاصر ایران بزند. نرگس آبیار با شبی که ماه کامل شد ساختن ملودرام امنیتی را هم تجربه کرد تا به فیلم «ابلق» برسد. فیلمی که سوژه‌ی ملتهبی دارد و روایت‌گر یکی از مباحث روز جامعه‌ی ایران است؛ تعرض به زنان.

آبیار با ساختن فیلم «ابلق» تماشاگرانی که پیگیر فیلم‌های او بودند را غافلگیر کرد. آنهایی که پیگیر فیلم‌های آبیار بودند در تلخ‌ترین فیلم‌های این کارگردان هم شاهد انرژی و شوری بودند که به فیلم‌های این کارگردان طراوت خاصی می‌بخشید. اما در این فیلم خبری از انرژی و شور نیست و تمام آن تلخی است؛ تلخی‌ای که پس از پایان فیلم گریبان تماشاگر را رها نمی‌کند و تا مدت‌ها ذهن او را درگیر می‌کند.

«ابلق» فیلمی استعاری است که با توجه به سابقه‌ی ادبی نرگس آبیار اصلا موضوع عجیبی نیست. در این فیلم نمادهای زیادی وجود دارد که داستان آن را به شدت تاویل‌پذیر کرده است. آدم‌هایی که کارگردان ترسیم کرده شباهت زیادی به موش‌هایی دارند که در آن محله سکونت دارند. آدم‌هایی بدوی که فاصله‌ی چندانی با موش‌هایی که در فاضلاب آن محله‌ی نکبتی زندگی می‌کنند، ندارند. انسان‌هایی که برای بقا دست‌و‌پا می‌زنند و مختصر درآمدشان را هم خرج پست‌ترین نیازهایشان می‌کنند.

در میان این آدم‌ها راحله (الناز شاکردوست) یک استثنا است. دختری پاک، ساده و معصوم که تنها انسان‌ واقعی آن محله‌ی نکبتی است؛ خیلی زود تفاوت او با سایر آدم‌های محله مشخص می‌شود. او برخلاف سایر زنان محله نگاهی شاعرانه به زندگی دار و سعی می‌کند از دیگران حمایت کند و نگاهش به زندگی با بقیه‌ی ساکنان آن محله تفاوت دارد. این تفاوت را می‌توان در گفت‌و‌گوی شبانه‌ی او با فیروزه  (شادی کرم‌رودی) ملاحظه کرد.

این سادگی و معصومیت وصله‌ی ناجوری در آن محله است، به همین خاطر هم کسی نمی‌تواند وجود راحله را تحمل کند. بنابراین هرکدام از نزدیکان راحله تلاش می‌کنند به نحوی او را از جایگاه انسانی‌اش پایین بکشند و شبیه یکی از موش‌های محله کنند. علی (هوتن شکیبا) همسر راحله مدام او را کتک می‌زند و آزار می‌دهد و ذره‌ای مسئولیت‌پذیری ندارد. شهلا (گلاره عباسی) فقط به دنبال حفظ زندگی خودش است و هیچ‌چیز دیگری جز حفظ زندگی‌اش برایش مهم نیست؛ حتی آبروی زنی معصوم.

جلال (بهرام رادان) بیمار که تلاش می‌کند شخصیت راحله را به لجن بکشد. حتی رحیم داداش (مهران احمدی) که ظاهراً نگاه منصفانه‌تری به وقایع دارد هم می‌کوشد روی لجن‌زاری که در آن زندگی می‌کنند، سرپوش بگذارد تا مشکلی برای زندگی خواهرش پیش نیاید. این‌ها همگی موش‌های ساکن آن محله هستند که تلاش می‌کنند ذره‌ذره و به تدریج وجوه انسانی راحله را بجوند و از بین ببرند تا او هم شبیه خودشان شود. اما راحله با عصیانی که انجام می‌دهد شرافت و انسانیت خود را حفظ می‌کند و اجازه نمی‌دهد او هم تبدیل به یکی از موش‌های آن محله‌ی نکبتی شود.

به‌طورکلی آخرین ساخته‌ی نرگس آبیار فیلم خوبی است؛ فیلمی پر از درد که هوشمندانه ساخته شده است. فیلم با تمام مشکلاتی که دارد (مثل نمادپردازی‌های بیش از حدی که در پی بیان مفاهیمی عمیق‌تر است) جسورانه ساخته شده و توانسته موضوعی ممنوعه را در حد بضاعت سینمای ایران به تصویر بکشد. بازی‌های هوتن شکیبا، الناز شاکردوست و گیتی معینی تکان‌دهنده از کار درآمده و تبدیل به یکی از اصلی‌ترین نقاط قوت فیلم شده است. در کنار بازی خوب اکثر بازیگران فیلم اجرای نرگس آبیار از فیلمنامه هم بسیار چشمگیر است.

برخلاف نظر برخی از منتقدان سینمای ایران دوربین روی دست فیلم به‌هیچ‌وجه بلاتکلیف نیست و به‌خوبی ماهیتی سوبژکتیو پیدا کرده و توانسته درونیات و حالات روحی راحله را نمایش دهد. به‌طورکلی «ابلق» در کارنامه کاری نرگس آبیار فیلم مهمی است. فیلمی که جایگاه او را به‌عنوان کارگردان زنی متفاوت و پُرکار در سینمای ایران مستحکم می‌کند و نشان می‌دهد که دغدغه‌های او فراتر از موضوعات بعضاً سفارشی است که به کارگردانان سینمای ایران پیشنهاد می‌شود. تماشای فیلم برای تماشاگرانی که در سینمای ایران به دنبال چیزی بیشتر از سرگرمی هستند هم لازم است. این فیلم تماشاگران را نسبت به اتفاقاتی که در جامعه‌ی ایرانی رخ می‌دهد، حساس می‌کند و آن دسته از معضلات جامعه را به تصویر می‌کشد که به‌واسطه‌ی حساسیت‌های مختلفی که وجود دارد کمتر به آنها پرداخته شده است.

 

 

منبع: مجله سینماتیکت/مازیار وکیلی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید