حرمت ساز و تاریخچه موسیقی در جهان و ایران در کنار علاقه نسل جوان به این هنر، «لامینور» را به شاعرانه دلچسبی بدل ساخته است.
«لامینور» تازهترین فیلم داریوش مهرجویی هم مثل بیشتر فیلمهای او، به شدت ایرانی و دلنشین است. موضوع فیلم جدال بین سنت و مدرنیته است، با زبانی ساده و البته در چارچوب خانوادهای که کاملا برای مخاطب آشنا است.
قبل از اینکه درباره فیلم چیزی بنویسم، اشارهای کوتاه به پیام آن میکنم. جدال نسل جوان با چارچوب فکری والدین. پیام فیلم، مخاطبینی به گستره سه دهه را میتواند پوشش دهد. این بدین معنی است که جدال بین سنت و مدرنیته جدای از سالهای پیش از انقلاب، قریب سه دهه پیش، کلید زده شده است. «لامینور»، عجیب حال وهوای آشنایی برای جوانان دهه هفتاد دارد. جوانان دیروز و میانسالان امروز. همان وقت که آرام آرام بعد از بحران جنگ هشت ساله و شروع سازندگی مجالی برای پرسهزنیهای هنری و ادبی فراهم شده بود و سخت بود تقریبا بعد از دو دهه فاصله گذاری و فراموشی این جنس از اتمسفر فرهنگی (قبل از انقلاب) دوباره خانوادهها را با این قسم از علاقه و اشتغال، آشتی داد. دهه هفتاد جنگ آرام بین سنت و مدرنیته کلید خورد و حاصلش خستگی میانسالان امروز و تا حد زیادی آرامش دهه هشتاد و نودیها شد. جوانان و نوجوانانی که امروز در مدرنیته و تکنولوژی غرق شدهاند و باورشان نیست والدینشان در سالهایی نه چندان دور، در چه شرایطی جوانی کردند و برای داشتن کمترین خواسته و علاقه چقدر جنگیدهاند. دیالوگ عجیبی در فیلم هست: «چرا با این سن کم اینقدر احساس خستگی و ناتوانی میکنم. چون مدام در خانه و اجتماع سرکوب شدم.»
اگرچه پیرنگ اصلی داستان «لامینور» جدال سنت و مدرنیته است، اما مهرجویی با ظرافت و هوشمندی مختص خود در لایههای زیرین متن به کالبدشکافی پیکره سنت، خرافات و عقاید دگماتیک خانوادههای متعلق به طبقه سنتگرا نیز پرداخته است. ازدواج دختران در سنین کم (درددل مادر نادی)، برتری جنسیتی و پسردوستی خاص این طبقه (هدایای پسرانه پدر برای نادی)، تعریف زن با معیار خانهداری و پخت و پز و طلا و جواهر (پسر عموی نادی) و نهایتا مدیریت مالی حُجره…. از نمونههای این کالبد شکافی هستند.
نقب دیگر مهرجویی به میدان دید و نوع نگاه این طبقه به زندگی است. پدر نادی وقتی سفر کاری میرود تفریح و سیاحت و لذت را شایسته و برازنده خود نمیداند او نماینده طبقهای است که سنگ میزانشان از انسانها اندازه پول و تبحرشان دردرآمدزایی است.
موارد فوق و اشارات نغز فراوان دیگر در لایههای زیرین متن، «لامینور» را به روایتی شیرین و دلچسب بدل ساخته است.
اما شخصیت آقاجون با بازی خوب علی نصیریان، علیرغم کهنسالی، نقش کاتالیزور را بازی میکند. حضور او در قصه موید چشمانداز روشن برای آینده این جدال (سنت و مدرنیته) است. او که استاد دانشگاه است در موقعیتهای مختلف به کمک نوهاش میآید و تلاش میکند با میانهداری راه حل مشترکی بین هجمههای درونی (خانوادگی) و برونی (ممیزیهای اجتماعی) فراهم سازد.
«لامینور» جدای از بستر موضوعی آشکارش (سنت- مدرنیته) از شعر، موسیقی و ساز و نقش آن در زندگی هم سخن میگوید. حرمت ساز و تاریخچه موسیقی در جهان و ایران در کنار علاقه نسل جوان به این هنر، فیلم را به شاعرانه دلچسبی برای علاقهمندان هنر موسیقی نیز بدل ساخته است.
«لامینور» فیلم ساده و بیادعایی است. جنس نگاه مهرجویی در آن کاملا مشهود است. نگاهی کاملا ایرانیزه و دلنشین به موضوعاتی نه چندان پیچیده اما مهم.
شاید از منظر ساختاری «لامینور» را نتوان در جرگه آثار مهم مهرجویی قلمداد کرد، اما فیلمی است که به راحتی رگ خواب مخاطب را در دست میگیرد و او را تا انتها و با اشتیاق با خود همراه میسازد.
منبع: نماوامگ/فریبا اشوئی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است