• کد خبر: 5488
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:20 شهریور 1401 ساعت: 12:31

«نُپ»؛ فیلم اسپیلبرگی جردن پیل

جردن پیل در سومین فیلم خود به سراغ یوفوها رفته و به گفته‌ خودش حاصل تجربه زیستی ناخوشایند دوران کرونا شده «نُپ».


کم خودمان دردسر و بدبختی داریم، فقط همین مانده که سروکله موجودات فضایی پیدا شود و زندگی‌مان را به کل زیر و رو کنند! شاید ایده‌ برخورد با فرازمینی‌ها به نظرتان مسخره باشد اما باور کنید یکی از مهم‌ترین چالش‌های علمی و امنیتی دوران معاصر چیزی جز این پدیده نبوده و زندگی خیلی‌ها بهش گره خورده.

گرچه عموماً یوفولوژی بر مبنای هیجان و بدون پشتوانه علمی پیش می‌رود و فقط با کمی تحقیق و جست‌وجو بخش عمده‌ای از معماها به جواب‌ها می‌رسند، جذابیت‌هایش برای قصه‌گویی قابل انکار نیست، چه با رویکرد استعاری و چه واقع‌گرایانه. بعد از تجربیات موفق «برو بیرون» و «ما»، جردن پیل هم در سومین فیلم رفته سراغ یوفوها و به گفته‌ خودش حاصل تجربه زیستی ناخوشایند دوران کرونا شده «نُپ».

ماجرا درباره خانواده‌ای است که نسل اندر نسل برای استفاده در فیلم‌های هالیوودی اسب تربیت می‌کنند. کابوی‌های سیاه‌پوستی که در صنعت سرگرمی حکم سیاهی‌لشگر را دارند و کسی جدی نمی‌گیردشان. پدر خانواده در اثر حادثه‌ای عجیب و غریب جان خود را از دست می‌دهد. کار می‌افتد دست دختر و پسر جوانی که راه سروکله زدن با سینمایی‌ها را بلد نیستند.

در نتیجه اوضاع مزرعه کساد می‌شود و چاره‌ای جز فروش اسب‌ها ندارند. خریدار اسب‌ها صاحب شهربازی کوچکی با تم غرب وحشی در همان حوالی است، جوان آسیایی‌تباری که در کودکی بازیگر سریال‌های تلویزیونی بوده و بابت زنده ماندن در حادثه‌ای محیرالعقول به شهرت رسیده؛ وسط فیلمبرداری یک سیتکام کودکانه، شامپانزه‌ای که سر صحنه حضور داشته دچار جنون می‌شود و به بازیگرها حمله می‌کند.

از قتل‌عام شامپانزه فقط پسربچه جان سالم به در برده و سر همین شهرت و ثروت به سراغش آمده، الان هم به باور خودش چون نظر‌کرده است، دوباره می‌خواهد با آتش بازی کند. آن طرف، به تدریج خواهر و برادر پرورش‌دهنده اسب متوجه حضور جرم ناشناخته آسمانی (یوفو) نزدیک مزرعه می‌شوند و تصمیم می‌گیرند که با ثبت تصویر ازش پول گنده‌ای به جیب بزنند ولی قضیه پیچیده‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کنند و از جایی به بعد راه برگشتی باقی نمی‌ماند.

فقط ایده‌‌ مرکزی «نُپ» نیست که «برخورد نزدیک از نوع سوم» را به یاد می‌آورد. جردن پیل در سومین گام تصمیم گرفته تا یک فیلم اسپیلبرگی بسازد و روی جنسی از تعلیق و هراس دست گذاشته که در «دوئل» و «آرواره‌ها» به بهترین شکل تجربه‌ شده. استیون اسپیلبرگ به‌عنوان خوره‌ فیلم کهنه‌کار در خیلی از ساخته‌هایش تلاش داشته تا حس‌و‌حال و فرمول‌های وسترن را در ژانرهای دیگر بازآفرینی کند؛ عنصرها تغییر کرده اما کارکردها باقی مانده‌اند.

«نُپ» هم آگاهانه از دل تریلرهای با تِم یوفو می‌زند به صحرای وسترن، به شکلی جذاب و سرگرم‌کننده البته نه برای مخاطبانی که حوصله‌ بازی‌های ژانری و ایده‌های غیرمنتظره درباره‌ منشأ یوفوی قصه را ندارند. «نُپ» در زیرمتن تبدیل می‌شود به پرسشی در این باب که برای بهره کشیدن از فاجعه تا کجا می‌شود پیش رفت و از طرف دیگر غریزه‌ بقا در برخورد با پدیده‌هایی که ازشان شناختی نداریم چگونه عمل می‌کند.

برخلاف کلیشه‌‌های معمول، شخصیت‌ها نسبت به موقعیتی که درش گرفتار آمده‌اند و کاری که انجام می‌دهند، کاملاً آگاهند و تماشاگر را هم عامدانه یک گام عقب‌تر نگه نمی‌دارند. فراتر از زیرمتن و متنی که عناصرش را حساب‌شده کنار هم چیده، با فیلمی مواجهیم که حرف اصلی‌اش را اجرا می‌زند. حضور هویته فن‌هویتما در مقام مدیر فیلمبرداری سروشکل را ارتقا داده و مؤلفه‌های وسترن کارکردی حیاتی پیدا کرده‌اند در روایتی که براساس جغرافیا و مسافت تعریف می‌شود.

«نُپ» در ساده‌ترین تعریف ممکن درباره‌‌ گاوچران سیاه‌پوست کم‌حرفی است که به جای بوفالوی وحشی، وسط بیابان دنبال یوفو می‌گردد، اما قبل از رسیدن به این‌جا باید شاهد کنار زدن پوسته‌های مختلف باشید؛ از ارجاعات بصری انجیلی گرفته تا ایده‌هایی که برمی‌گردد به انیمه‌های مِکا (زیرژانری در انیمه‌های علمی-تخیلی با حضور ربات‌های غول‌آسا) در دهه هشتاد و نود میلادی – مشخصاً «نئون جنسیس اوَنگِلیون» – و کاراکتری که بر مبنای شوخی با ورنر هرتسوگ خلق شده.

حتی کار به مکانیک سیالات و بیولوژی نرم‌تنان آبزی هم می‌رسد! با این وجود، نمی‌شود انتظار داشت که همه با فیلم به طور کامل ارتباط برقرار کنند، چون باید در پرده‌ اول حوصله و تمرکز کافی خرج کنید تا بذر قصه و شخصیت‌ها کاشته شود که بعداً خط و ربط بعضی ایده‌ها از دستتان در نرود. همچنین اگر به یک اندازه اهل وسترن و علمی-تخیلی نباشید، ارجاعات و شیطنت‌ها درست به چشمتان نمی‌آید.

توضیح: عنوان فیلم هم می‌تواند مخفف عبارت Not of Planet Earth باشد و هم عبارت عامیانه رایجی است که برای جواب منفی به کار می‌رود، مخصوصاً هنگام برخورد با پدیده‌های باورنکردنی که در آن صورت به جای معادل فارسی «نُچ»، کارکردی شبیه «بی‌خیال» یا «عمراً» پیدا می‌کند.

 

منبع: روزنامه هفت صبح/ کسری ولایی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید