• کد خبر: 5396
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:13 شهریور 1401 ساعت: 09:37

پژمان جمشیدی؛ در ستایش فروتنی

سیزدهمین شماره از ماهنامه صبا نگاهی به کارنامه پژمان جمشیدی و ویژگی‌هایی که او را به بازیگری قابل احترام تبدیل کرده پرداخته است.


سید آریا قریشی در یادداشتی در شماره سیزدهم ماهنامه صبا نگاهی به کارنامه پژمان جمشیدی و ویژگی‌هایی انداخته که او را به بازیگری قابل احترام تبدیل کرده. متن کامل این مطلب را می‌توانید در ادامه مطالعه کنید.

۱

یکی از نظراتی که عموماً در مطالب ستایش‌آمیز مربوط به گروهی از بازیگران بزرگ تاریخ سینمای ایران (به‌عنوان مثال زنده‌یادان جمشید مشایخی و خسرو شکیبایی) تکرار می‌شود، تواضع آن‌ها است. چه در گفت‌وگوهایی که این بزرگان در طول دوران پربار حیات خود انجام دادند و چه در حضورشان در مجامع عمومی، بعید است نمونه‌ای به یاد بیاوریم که آن‌ها خودشان را، به اصطلاح، «گرفته باشند». در ادبیات محاوره‌ای، این ویژگی را عموماً با عناوینی چون «خاکی بودن» مورد اشاره و تحسین قرار می‌دهیم. اما آیا فروتنی باید به‌عنوان یک ویژگی مثبت برای بازیگران در نظر گرفته شود؟

از یک طرف، این ویژگی نباید روی اعتمادبه‌نفس بازیگر هنگام حضور جلوی دوربین اثر منفی بگذارد. بازیگر هنگام حضور جلوی دوربین باید از این مطمئن باشد که می‌تواند نقش را به باورپذیرترین و مناسب‌ترین شکل ممکن ایفا کند. کوچک‌ترین تزلزلی خودش را در کیفیت نقش‌آفرینی بازیگر نشان می‌دهد. پس اگر فروتنی ذاتی یک بازیگر به اعتمادبه‌نفس او در مقابل دوربین ضربه بزند، نمی‌تواند یک ویژگی مثبت قلمداد شود.

با این وجود اوضاع پشت دوربین متفاوت است. نباید فراموش کرد که در بسیاری از موارد، تصویر بیرونی شکل‌گرفته در مخاطب عام، تأثیر خود را در واکنش او به نقش روی پرده هم نشان می‌دهد. در سال‌های اخیر، متأسفانه بسیاری از جلوه‌های خاکی‌بودن به ژست‌هایی در مقابل دوربین محدود شده است. بسیاری از مخاطبان هم می‌توانند این عدم اصالت را تشخیص دهند. بازیگری که در ذات خود فروتن باشد، نیازی به این ندارد که فروتنی را بازی کند. برخی از ستاره‌ها در اکران‌های مردمی با لبخندی گشاده ظاهر می‌شوند و با مهربانی به تقاضای گرفتن عکس یادگاری از مردم پاسخ مثبت می‌دهند اما در اکثر موارد دیگر، راز موفقیت را در دور بودن از مردم می‌دانند. این دسته از چهره‌های مطرح، به‌شکل گزینشی از مردم استفاده می‌کنند: وقتی به مردم نیاز داشته باشند قربان آن‌ها هم می‌روند و وقتی نیاز نداشته باشند مردم را مشتی آدم کم‌دانش و سطحی قلمداد می‌کنند. گسترش شبکه‌های اجتماعی این شکاف را عمیق‌تر کرده است. آیا نیازی به این هست که مثال‌هایی از این رفتار توهین‌آمیز و گزینشی را ذکر کنیم؟ حالا با گروهی روبه‌روییم که برای ژست‌های اینستاگرامی اهمیت بیشتری قائل هستند تا یک رابطه واقعی با مردم؛ تازه‌واردهایی که تنها بعد از یک فیلم یا سریال موفق احساس می‌کنند آل پاچینو یا مریل استریپ هستند.

۲

در چنین شرایطی باید به افرادی چون پژمان جمشیدی احترام گذاشت. پیشینه حرفه‌ای جمشیدی به‌عنوان یک بازیکن فوتبال و تبدیل‌شدن به یک ستاره در عرصه بازیگری با سریال «پژمان» تأثیری دوگانه بر مسیر حرکت او گذاشته است. از یک طرف جمشیدی توانسته نقش‌های متنوعی را در تعدادی از آثار مهم این سال‌ها (چه از لحاظ جایگاه تجاری و چه استقبال مخاطبان خاص سینما) بازی کند و از سوی دیگر، مسیر جدی گرفته‌شدن او بیش‌از اندازه متعارف به طول انجامیده است. شاید بتوان دلیل این طولانی‌شدن را در تصویری جست که در سریال «پژمان» از کاراکتر پژمان جمشیدی (که طبعاً اقتباسی نعل‌به‌نعل از خودِ جمشیدی نبوده) جست‌وجو کرد. آن تصویر، مبتنی بر هجو تصویر ساخته‌شده از جمشیدی به‌عنوان فوتبالیستی با یک گل ملی بود. آن‌چه در «پژمان» می‌دیدیم، تصویری از یک فرد شکست‌خورده بود که شهرت زیادی داشت، اما اعتبار چندانی به دست نیاورده بود. فروتنی جمشیدی باعث می‌شد مشکلی با ساختن این تصویر نداشته باشد و به‌سادگی با خودش شوخی کند. اما به‌نظر می‌رسد خیلی از ما، به‌اشتباه، آن تصویرِ ساخته‌شده را به زندگی واقعی جمشیدی هم تعمیم داده و او را، آن‌قدر که شایستگی‌اش را دارد، جدی نگرفته‌ایم. شاید به همین دلیل است که موفقیت تکرارشونده جمشیدی در آثار کمدی را صرفاً به طنازی ذاتی‌اش نسبت داده‌ایم و چشم به روی موفقیت‌هایش در آثار غیرکمدی بسته‌ایم.

۳

ظاهراً پذیرش این نکته برای خیلی از ما دشوار است که بازی در آثار کمدی کار بسیار پیچیده‌ای است. قطعاً یک بازیگر موفق آثار کمدی باید از نوعی طنازی ذاتی بهره‌مند باشد اما نمی‌توان صرفاً با تکیه به این ویژگی غیراکتسابی در حوزه طنز دوام آورد. بازیگران زیادی داشته‌ایم که در دوره‌ای نقش‌آفرینی‌های موفقی در آثار کمدی داشته‌اند اما خیلی زود به حاشیه رفته و به تکرار افتاده‌اند. چه بسیارند چهره‌هایی که در یک بازه زمانی کوتاه به ستاره‌های محبوب عموم مخاطبان تبدیل شده‌اند اما مدت‌هاست که نمی‌توان روی نام آن‌ها برای جلب مخاطب حساب چندانی باز کرد. در چنین شرایطی، جمشیدی نزدیک به یک دهه است که تقریباً به‌طور مستمر دارد در آثار کمدی بازی می‌کند؛ آثاری که در اکثر موارد توانسته‌اند فروش خوبی داشته باشند و جایگاه جمشیدی را به‌عنوان یکی از ستاره‌های سینمای تجاری ایران تثبیت کنند. این استمرار، اتفاقی نیست. فارغ از کیفیت فیلم‌ها، جمشیدی بازیگری است که عموماً توانسته گلیم خود را از آب بیرون بکشد. نقش‌‌آفرینی او را در فیلمی چون «دینامیت» نمی‌توان با بازی‌اش در «خوب، بد، جلف» یا «تگزاس» مقایسه کرد. او مشخصاً کار کمدی را بسیار جدی می‌گیرد و برای بازی در این دست از نقش‌ها همان‌قدر وقت می‌گذارد که برای بازی در نقش سختی مثل امیرحسین در «علف‌زار». برای همین است که جمشیدی هنوز به تکرار نیفتاده و حضور نام او در پوستر هر فیلم و مجموعه‌ای باعث امیدواری مخاطب نسبت به این قضیه می‌شود که قرار نیست تکرار تمام‌عیار همان شوخی‌ها و رفتارهای گذشته را شاهد باشیم.

۴

اگر جمشیدی بازیگر راحتی‌طلبی بود می‌توانست به اعتباری اکتفا کند که از بازی در نقش‌های کمدی به‌دست آورده است. عموم مخاطبان سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی او را دوست دارند و بیشتر کارهایش را می‌بینند. همین دستاورد می‌تواند سقف خواسته برخی از بازیگران باشد. اما جمشیدی بارها سعی کرده خودش را به چالش بکشد. اگر عده‌ای بعد از اعلام نام جمشیدی به‌عنوان نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سی‌وششمین دوره جشنواره فیلم فجر (برای بازی در فیلم «سوءتفاهم») با صدای بلند خندیدند، یا اگر عده‌ای به جمشیدی طعنه زندند که در فوتبال به جایی نرسیده و برای همین سعی کرده وارد سینما شود (یادآور همان سوءتفاهم اشتباه‌گرفتن نقش جمشیدی در «پژمان» با کاراکتر واقعی‌اش) مشکل از خودشان بود. جمشیدی مسیر درستی را در پیش گرفته بود. انتخاب داوران هم درست بود. جمشیدی از معدود بازیگران آن فیلم بود که مشخصاً سعی کرده بود به درکی از نقش پیچیده و غیرمتعارفی که در این درام عجیب داشت رسیده و آن را روی پرده بازتاب دهد. تأثیر آن تلاش را می‌شد در نقش‌آفرینی جمشیدی حس کرد.

اگر جمشیدی بازیگر راحتی‌طلبی بود، می‌توانست آمار فروش بالای بسیاری از فیلم‌هایش را به رخ ما بکشد و نقدها را به هیچ انگارد. او می‌توانست مثل بعضی‌ها بگوید مردم نمی‌دانند منتقد خوردنی است یا پوشیدنی؛ می‌توانست بگوید که منتقدان اهمیتی در سینما ندارند (خیلی‌ها این حرف را می‌زنند اما در عین حال از هر تعریف و تمجیدی در هر رسانه‌ای ذوق‌زده شده و آن را در صفحات خود در فضای مجازی بازتاب می‌دهند)؛ یا می‌توانست با گفتن جملاتی از قبیل «در ایران به‌اندازه یک دست هم منتقد باسواد نداریم» خود را بازیگری اهل مطالعه جا بزند. اما او هنوز با دقت و جدیت قابل‌توجهی نقدها را دنبال می‌کند و حتی مغرضانه‌بودن آشکار برخی از انتقادات هم باعث نشده تا جمشیدی رو به رفتارهای پوپولیستی بیاورد. این هم جلوه دیگری از فروتنی او است.

۵

شاید بتوان «علف‌زار» را پایان رسمی دوران اثبات جمشیدی به‌عنوان یک بازیگر جدی دانست. تقریباً در تمام نقدهای منتشرشده بر «علف‌زار» (حتی برخی از نقدهای منفی) بازی جمشیدی در این فیلم مورد ستایش قرار گرفته است و خیلی‌ها گفته‌اند که حالا باید جمشیدی را به‌عنوان یک بازیگر توانمند جدی گرفت. اما اشتباه از ما بود. جمشیدی را باید از مدت‌ها قبل جدی می‌گرفتیم؛ از همان زمانی که در دل فیلم پرستاره اما آشفته و ضعیف «ما همه با هم هستیم» از معدود بازیگرانی بود که حضورش حسی از یک «نقش‌آفرینی» را ایجاد می‌کرد و در فیلم قابل‌احترام اما ناموفق «ایده اصلی» موفق شده بود یک شخصیت «نمایشی» خلق کند. یکی از معیارهای شناخت بازیگران خوب در پاسخ به این پرسش مشخص می‌شود که آیا در فیلم‌های ناموفق هم می‌توانند متقاعدکننده عمل کنند یا نه. در مورد جمشیدی، پاسخ این سؤال به‌صراحت مثبت است.

این موفقیت، نکته دیگری را در مورد جمشیدی یادآور می‌شود: او بازیگر تنبلی نیست. بعضی از فیلم‌هایی که او بازی کرده، گاه به دلایلی فرامتنی، فرصت را برای بازیگر ایجاد می‌کنند که فقط در مقابل دوربین حاضر شود و پول کلانی به دست بیاورد. اما جمشیدی حتی در چنین پروژه‌هایی هم با تمام وجود در مقابل دوربین حاضر شده است. این، یکی از کلیدهای موفقیت بازیگران است.

۶

مثل هر بازیگر دیگری، کارنامه پژمان جمشیدی صرفاً از انتخاب‌های درست تشکیل نشده است. گاهی اوقات، فیلم‌ها قابلیت بارورکردن توانایی‌های جمشیدی را نداشته‌اند. اما تجربه نشان داده که هنرمندان در گذر زمان عموماً با انتخاب‌های درست‌شان به یاد آورده خواهند شد. خوشبختانه کیفیت عمومی نقش‌آفرینی‌های جمشیدی تا امروز آن‌قدر متقاعدکننده بوده که بتوانیم او را بازیگری موفق قلمداد کنیم. با این وجود، خود او هم تأیید می‌کند که هنوز راهی طولانی در پیش دارد و خواسته‌هایش بیش از این‌ها است. خیلی‌ها همچون شهاب در آسمان سینما و تلویزیون ایران درخشیده‌اند اما به‌سرعت ناپدید شده‌اند. استمرار، کلید موفقیت طولانی‌مدت است و یکی از ملزومات استمرار، جاه‌طلبی است؛ خصوصیتی که در جمشیدی به چشم می‌خورد و باید امیدوار باشیم که در او باقی بماند.

۷

به بحث اول‌مان برگردیم. پژمان جمشیدی بازیگری فروتن است. در این مطلب به جلوه‌هایی از این ویژگی اشاره شد و می‌توان موارد پرتعداد دیگری را هم ردیف کرد. جلوه‌های دیگری از این تواضع را نیز در گفت‌وگویی که با او انجام داده‌ایم و در صفحات بعد می‌خوانید پیدا خواهید کرد. جمشیدی آن‌قدر صادق است که می‌گوید بازی در فیلمی مثل «دینامیت» برایش سخت‌تر از نقش‌آفرینی در فیلم «علف‌زار» بوده است. نکته مهم و قابل‌تأملی است. اما به این فکر کنید که اگر برخی دیگر از بازیگران جای جمشیدی بودند چطور سعی می‌کردند مدام بر پیچیدگی‌های بازی در «علف‌زار» تأکید کرده و کار خود را سخت‌تر جلوه دهند. فیلمی که می‌تواند اعتبار جمشیدی را نزد گروهی از مخاطبان خاص سینما بالا ببرد «علف‌زار» است نه «دینامیت». اما برای جمشیدی بیان صادقانه عقاید و تجربیاتش مهم‌تر از این اعتبار است. متأسفانه به‌نظر می‌رسد که این ویژگی در سینما و تلویزیون این سال‌ها جلوه چندانی ندارد. پس باید بازیگرانی چون جمشیدی را تحسین کرد. از سوی دیگر، امیدواریم پژمان جمشیدی این خصوصیت را در گذر زمان در خود حفظ کند تا بتواند برای مدتی طولانی ستاره قابل احترام سینما و تلویزیون ما باقی بماند؛ جایگاهی که قطعاً قابلیت و شایستگی‌اش را دارد.

 

 

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است