سیزدهمین شماره از ماهنامه صبا به دلایل محبوبیت ناصرالدینشاه نزد فیلمسازان ایرانی و ساختهشدن تعداد قابلتوجهی از آثار نمایشی پیرامون زندگی این پادشاه پرداخته است.
ابراهیم تبار در مطلبی در شماره سیزدهم ماهنامه صبا در یادداشتی به دلایل محبوبیت ناصرالدینشاه نزد فیلمسازان ایرانی و ساختهشدن تعداد قابلتوجهی از آثار نمایشی پیرامون زندگی این پادشاه پرداخته است. متن کامل این یادداشت را میتوانید در ادامه بخوانید.
ساخت فیلم و سریالهای مرتبط با تاریخ و مبتنی بر تحولات و اتفاقهای سیاسی و اجتماعی مربوط به یک دوره تاریخی از دسته محصولات تصویری پرطرفداری است که چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان همواره با استقبال خوبی مواجه بوده است. در ایران هم ژانر تاریخی از ژانرهای پرطرفدار است که همواره مورد توجه مخاطبان و فیلمسازان بوده اما با توجه به مقتضیات مختلف فیلمسازی و محدودیتها فنی و خط قرمزهای متعدد، ساخت آنها با چالشهای فراوانی مواجه بوده است. این سریالها گاهی مبتنی بر وجه تاریخنگارانه و براساس مستندات تاریخی شکل گرفته و گاهی تنها با دستمایه قراردادن یک دوره تاریخی و وامگرفتن از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی آن دوره، داستانی را بر بستر تاریخی موردنظر شکل داده که مابهازای خارجی واقعی نداشته و از خیال فیلمنامهنویس برآمده است.
بک لحظه چشمان خود را ببندید و به شمایل پادشاهان در سینما و تلویزیون ایران فکر کنید. اولین تصویری که به ذهن شما خطور میکند، تصویر کیست؟ قطع قریب به یقین میتوان گفت بخش عمدهای از مخاطبان با فکر کردن به این موضوع اولین تصویر شکل گرفته در ذهنشان تصویر ناصرالدینشاه قاجار است. یک نگاه کلی به ساختههای دورههای مختلف فیلمسازی در ایران بیانگر این نکته است که اساساً دوره قاجار و بهویژه شخص ناصرالدینشاه از پرطرفدارترین دورهها و شخصیتهای تاریخی نزد فیلمسازان بوده است. «سلطان صاحبقران»، «امیرکبیر»، «کمالالملک»، «سالهای مشروطه» و حتی فانتزی بامزه «ناصرالدینشاه آکتور سینما» تنها بخشی از فیلمها و سریالهایی است که با اتکا به دوره تاریخی معاصر با ناصرالدینشاه به این شاه قاجار پرداختهاند. در این سالهای اخیر هم سه سریال «جیران»، سریال ناموفق و نیمهکاره رهاشده «قبله عالم» و سریال بلاتکلیف «آهوی من مارال» هم به زندگی این پادشاه قاجاری پرداختهاند. بهراستی راز این محبوبیت در چیست؟
ناصرالدینشاه، یکی از شاهان ویژه تاریخ ایران است و علیرغم اسناد بسیاری که از دوره او باقیمانده، همچنان هالهای از ابهام در خصوص کیفیت حکومتداری و اخلاق و ویژگیهای او وجود دارد. شاید به دلیل آنکه تحلیلهای صورت گرفته بر اسناد باقیمانده از دوران ناصری در دو حکومت بعدی با سوگیریهای فراوانی همراه بوده است که از تنفر زعمای دو حکومت از ناصرالدینشاه برمیآید. بهعنوان مثال نگاه غالب به ناصرالدینشاه فردی کمهوش، زنباره، فاسد، وطنفروش و نخبهکش که امیرکبیر را به شکلی فجیع به قتل رساند و از رموز مملکتداری هیچ نمیدانست و به فرومایگان و بادمجان دورقابچینها بها میداد را تصویر میکند. واقعیت این است که ناصرالدینشاه قاجار، برخلاف تصویری که از او قالب شده است، انسان ناآگاه و بی خبری نبود و در قیاس با شاهان قاجار و اکثر شاهزادگان و والیان وقت، حتی یک سر و گردن هم در آشنایی با اوضاع جهان و ظرایف عرصه سیاست ایران، از آنها بالاتر بود. ناصرالدینشاه در اسناد به جامانده فردی هنرمند و هنردوست، علاقهمند به اصلاح امور مملکت، آشنا به زبانهای فارسی، عربی، انگلیس، روسی و فرانسه (تا این حد که اولین لغتنامه فرانسه به فارسی توسط شاه تدوین شد)، بنیانگذار مدرنیزاسیون، کسی که در خلال وقوع انقلاب صنعتی که همه حکومتها را با بحران مواجه کرد، ۵۰ سال مملکتداری کرد و علاقهمند به علوم جدید به نظر میرسد. ناصرالدینشاه واقعی تاریخ کدام است؟
اگر بدون اینکه وارد مطالعات تاریخی و یا جامعهشناسی تاریخی بشویم بخواهیم پاسخی به این پرسش بدهیم دلایل مختلفی را میتوانیم برشمریم که این پادشاه را در زمره محبوبترین شخصیتهای تاریخی نزد فیلمسازان و فیلم نامهنویسان قرار میدهد. در این یادداشت تلاش میکنیم به دلایل این محبوبیت اشاره کنیم.
سلطان صاحبقران
دوره سلطنت ناصرالدینشاه قاجار حدود ۴۸ سال طول کشید و پس از شاپور دوم ساسانی (حدود ۷۰ سال) و تهماسب اول صفوی (حدود ۵۲ سال) طولانیترین دوره پادشاهی در میان تمامی شاههای تاریخ ایران را داراست. او به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را صاحبقِران نامید. این دوره طولانی سلطنت سبب شد که حوادث مختلفی در دوران پادشاهی او رخ دهد و تعدد حوادث سیاسی خود زمینساز بروز و ظهور درامهای متفاوتی میشود که میتواند شکلی افسانهای به دوران سلطنت ناصرالدینشاه بدهد.
امیرکبیر
میرزا محمدتقیخان فراهانی، نخستین صدراعظم ناصرالدینشاه بود که لقب امیرکبیر را دریافت کرد. امیرکبیر بهواسطه اصلاحات گستردهای که در نظام حکومتداری و مسائل اجتماعی پدید آورد یکی از محبوبترین رجال سیاسی تمام تاریخ نزد ایرانیان است. تمام دوره صدارت امیرکبیر در دوره زعامت ناصرالدینشاه گذشت و بنیان بسیاری از نهادها در دوره او رخ داد. زندگی امیرکبیر بهواسطه ارتقاء در اثر سختکوشی و هوش و فراست و رسیدن از یک کودک کارگر به مقام صدراعظمی همواره زبانزد بوده است. این زندگی پرفراز و نشیب در نهایت به قتلی دردناک انجامید که به واسطه سعایت بدخواهان و به فرمان ناصرالدینشاه انجام شد. از وقایع مربوط به قتل امیرکبیر و صدور فرمان آن تا پشیمانی شاه از این دستور داستانها و افسانهها و روایتهای تاریخی زیادی موجود است که شاخک نویسندگان را به آن حساس میکند.
حرمسرای ناصری
یکی از معروفترین ویژگیهای ناصرالدینشاه، حرمسرای پر و پیمان و داستانهای افسانهای است که از روابط او و زنانش نقل میشود. مشهور است که ناصرالدینشاه زنان زیادی را به صورت عقد دائم و یا صیغه به ازدواج خود درآورد. این زنان که تعداد آنها از ۸۰ تا ۱۱۰ زن ذکر شده است در حرمسرایی زندگی میکردند که تا ۱۰۰۰ زن اعم از زنان شاه، زنان متعلق به دربار و کنیز و مباشران این زنان را در خود جا میداد. در بین این همسران دائم و صیغهای تعدادی از آنان زنان مشهوری شدند که شاید بتوان گفت افسانهایترین و مشهورترینشان همین خدیجه خانم تجریشی ملقب به جیران است. مشهور است که جیران اولین زنی بود که شاه واقعاً عاشق او شد و ازدواجی از سر عشق و عاشقی داشتند. زنی که بخشی از شهرتش را مدیون جسارت و سنتشکنیهایش است. تسلط به سوارکاری و تیراندازی، سخنوری و تلاش برای اثرگذاری در روابط سیاسی از مؤلفههای شهرت این همسر صیغهای شاه قاجار است. گلینخانم نخستین همسر ناصرالدینشاه، خجسته خانم تاجالدوله، شکوهالسلطنه مادر مظفرالدینشاه، ستاره خانم تبریزی که همسر عقدی شاه بود اما با تبدیل عقد دائم به موقت شاه توانست جیران را به عقد دائم خود درآورد، مشهورترین زنان ناصرالدینشاه هستند. این روابط پیچیده و تعدد زنان در حرمسرای شاه وقتی با نقشآفرینی برخی از خواجههای حرمسرا ممزوج شود، خوراک مناسبی برای آفریدن قصهها و افسانههایی است که یک سرش به شاه قدرقدرت قاجاری میرسد.
دستنوشتهها
از شخص ناصرالدینشاه خاطرات روزانهای به جا مانده است که بسیاری از روابط درون دربار و وقایع سیاسی و اجتماعی دوران را از زاویه نگاه شخص اول مملکت پوشش میدهد. نزدیکی دوران ناصری به روزگار ما و رسیدن این خاطرات بلاواسطه باعث شده است که این خاطرات به خمیرمایه درامهای زیادی حول محور قبله عالم تبدیل شود و داستانپردازی در خصوص شخصیت این پادشاه را آسانتر کند. به گواهی تاریخ ناصرالدینشاه اولین شاه ایرانی است که خاطرات روزانه خود را به رشته تحریر درآورده است و قلم جذاب و طناز شاه به اهمیت و جذابیت آن افزوده است.
از سوی دیگر وجود کتاب ارزشمند روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه که متن خاطرات محمد حسن صنیعالدوله ملقب به «اعتمادالسلطنه» است. اعتمادالسلطنه که از رجال دربار ناصرالدینشاه بود، در روزنامه خاطرات خود، وقایع سیاسی و اتفاقهای دربار را در ۱۵ سال آخر عمرش که شامل سالهای ۱۲۹۸ تا ۱۳۱۳ قمری میشود ثبت کرده است. وی چون به دربار شاه راه داشت، نکتههای قابل توجهی از زندگی رجال، وضع اجتماعی، زدوبندهای سیاسی و مسائل پشت پرده به نگارش درآورده است.
قصهپردازی بر اساس این نوشتهها و خاطرهها چه به لحاظ تاریخی و اجتماعی و چه به لحاظ بهوجودآوردن زمینههای قصهپردازی دست نویسندهها را در پرداختن به این دوره تاریخی باز میگذارد و با استقبال فیلمسازان و فیلمنامهنویسان مواجه میکند.
جهانگرد
ناصرالدینشاه به ابتکار میرزا حسینخان سپهسالار در حدود سالهای ۱۲۵۰ شمسی به سفر فرنگ رفت و با پیشرفتهای اروپاییان همعصر خود از نزدیک آشنا شد. حدود ۵ سال بعد هم این سفر مجدداً تکرار شد و باعث شد شاه قاجار با بسیاری از مظاهر پیشرفت و مدرنیزاسیون از نزدیک آشنا شود. رهاورد این سفرها عملاً سبب پایهگذاری حرکت به سمت مدرنیزاسیون در ایران شد. در طی این سفرها شاه به مجالس رقص، کنسرتها و نمایشها رفت و با چهرههای سرشناس و هنرمندان گفتگو کرد و حتی با مردم عادی نیز به گپوگفت می پرداخت. این سفرها هزینههای مالی سنگینی به دولت و مردم وارد می کرد و این کسریها از افزایش مالیات و استقراض از دولتهای خارجی پوشش داده میشد. اما منافع زیادی هم نصیب جامعه ایران کرد. ورود دستگاههای ضرب سکه، چاپ اولین تمبرهای پست ایران، بنیانگذاری پلیس، تغییرات گسترده در شهرسازی و برداشتن دیوارهای شهر، ساخت اولین موزه، ساخت اولین باغ وحش و بنیانگذاری خیابان لالهزار و تغییر در نظام دولتی و حذف مقام صدراعظمی و تشکیل کابینه به سبک دولتهای اروپایی بخشی از این تغییرات هستند. این تغییرات اگرچه با نابهسامانیهای سالهای پایانی سلطنت قاجار و در گیرودار انتقال از خاندان قاجار به پهلوی چندان نتوانست نقش پررنگی ایفا کند اما عملاً تأثیر خود را در سالهای آغازین سلطنت رضاشاه پهلوی نشان داد.
مجموعه خروجی این اتفاقات که در خاطرات شخص ناصرالدینشاه و یا مکتوبات باقیمانده از آن دوران ثبت شده و به دست نسلهای بعدی رسیده است زمینهساز روایتهای زیادی شده است که پایهگذار فیلمها و سریالهای مختلفی شد.
هنرمند هنرشناس
آنچه که سلطان صاحبقران را از اخلاف و اسلافش بهنوعی متمایز می کند، اهل هنر بودن این پادشاه قجری است. ناصرالدینشاه علاقه ویژهای به هنر داشت. نقاشی میکرد، خطاطی میکرد، ساز مینواخت، به نمایش و تعزیه علاقه داشت و عکاسی میکرد. این بسته جذاب فرهنگی هر کسی را متقاعد میکند که زندگی این شاه هنرپرور را به رشته تحریر و تصویر دربیاورد. ناصرالدینشاه به نقاشی علاقه زیادی داشت و در کودکی نقاشی را نزد عموی کمالالملک فراگرفت و بعدها تلاش زیادی کرد که نقاشی را به کمال فرا بگیرد اما تصاویر باقیمانده از نقاشیهای شاه نشان میدهد تلاش او چندان قرین موفقیت نبوده است اما حمایتهای ویژه شاه از نقاشان سبب خلق شاهکارهایی مانند نقاشیهای کمالالملک شد.
شاه قاجار وقتی برای اولینبار با پدیده عکاسی مواجه شد و نخستین عکسهای ثبتشده از خودش را که معلم فرانسه دارالفنون گرفته بود، دید شیفته آن شد و تلاش کرد کار با دوربین را یاد بگیرد و عکسهای زیادی هم که منتسب به اوست باقیمانده است. ناصرالدینشاه عکسهایی گرفته است که گاهی بیانگر نوعی از نبوغ عکاسانه در او بود از جمله عکسهای خودنگارانهای که در تالار آینه انداخته و به نوعی جد بزرگ سلفیهای امروزی است.
در زمینه ادبیات هم شاه شهید تلاشهایی در سرودن شعر و داستانسرایی داشت که چندان موفق از آب درنیامد و ترجیح داد تنها به گوش دادن نوشتههای دیگران اکتفا کند.
آنتوان سوروگین
آنتوان سوروگین عکاس روس-گرجی تبار بود که در عهد ناصری در ایران میزیست و تا سالهای سلطنت رضاشاه همچنان مشغول به عکاسی بود. سوروگین که از زمان ولایت عهدی مظفرالدین شاه به دستگاه سلطنت راه پیدا کرده بود عکسهای زیادی از زندگی اجتماعی مردم در آن دوره و بهویژه عکسهای مشهوری از دربار ناصری گرفت و پرترههایی از شاه و اشخاص سرشناس دربار از هنر عکاسی سوروگین باقی مانده است. این تصاویر امکان شبیهسازی افراد و مکانهای آن دوره را برای فیلمسازان فراهم می کند.
خط قرمز
واقعیت این است که پرداختن به دوره قاجار و بهویژه ناصرالدینشاه با کمی اغماض خط قرمزهای حساس کمتری در قیاس با دوره پهلوی دارد. رعایت کمی از مسائل در خصوص روابط شاه و زنان حرمسرا، میتواند باقی مسائل را از زیر نگاه سانسور و ممیزی بهدر ببرد.
آنچه که به اختصار برشمرده شد، بخشی از دلایلی است که ناصرالدینشاه را برای نویسندگان و فیلمسازان سینما و تلویزیون ایران محبوب کرده است و حالا هم با همین دلایل و برخی دلایل دیگر، سریال «جیران» به تصویر درآمده است که علیرغم مشکلات متعددی که در نحوه روایت وقایع تاریخی دوره ناصری دارد، اما با اقبال نسبی مخاطبان خود مواجه شده است. بزرگترین مشکل سریال «جیران» این است که بین پایبندی به واقعیتهای تاریخی و یا روایت شخصی فیلمساز مردد مانده است و این سبب بروز اشتباهات متعدد تاریخی شده است که میتوان در یک مقاله مفصل به آن پرداخت. آنچنانکه میتوان اشاره کرد علیرغم این که بنابهروایت سریال، عقد شاه و جیران پس از قتل امیرکبیر رخ داده است اما در اسناد و روایات متقن تاریخی، امیرکبیر در زمان ازدواج جیران و ناصرالدینشاه زنده بود و مقام صدراعظمی را برعهده داشت.
شاید به خلاصه بتوان گفت ناصرالدینشاه محبوبیتش را از همان ابهامی برگرفته است که همیشه در روایت تاریخ از او با آن مواجهیم. شاهی که از یک مستبد عیاش تا غمازی عشوهگر تصویر شده و چهره واقعیاش در غباری از ابهام پوشیده است.
ابراهیم تبار
انتهای پیام/
There are no comments yet