«زالاوا» یک اتفاق قابل توجه و همزمان نادیده گرفته شده در سینمای ایران است و ارسلان امیری در این فیلم چند هدف را یکجا نشانه گرفته است.
«زالاوا» یک اتفاق قابل توجه و همزمان نادیده گرفته شده در سینمای ایران است. ارسلان امیری در «زالاوا» چند هدف را یکجا نشانه گرفته است. مهمتر از همه اینکه امیری بیش از آنکه دنبال بیان نظر و ایده و فلسفهای باشد، تلاش کرده از ساخت فیلمش لذت ببرد. این ویژگی در شوخ طبعی گزنده و سرخوشی بعضاً بیجا و اضافهای که به کار لطمه زده، قابل جستجوست. دیگر اینکه او جرأت به خرج داده و سراغ ساخت فیلمی جدای از جریان محافظه کار و بیخاصیت غالب در سینمای ایران رفته است.
«زالاوا» همزمان که به جن و جنگیری و ترس میپردازد، رگههای قدرتمندی از نقد اجتماعی و تاریخی و بالاتر از آن انسانی را در خود نهفته دارد. فیلم با انتخاب یک روستای دور افتاده در منطقهای کوهستانی سراغ دو قطبی میان جهل و آگاهی، خرافه و تعقل، سوءاستفاده از بیخردی و تلاش برای روشنگری، کاسبی بر مبنای نیازمردم یا تلاش برای برطرف کردن نیاز مردم و… رفته است.
در شکلی مستقیمتر شاید بتوان جامعه محل وقوع داستان را مشتی نمونه خروار رخدادها و رفتارهای تلخ و همزمان مضحک به جای مانده در تاریخ ایران زمین دانست که تا امروز و هر روز ادامه دارد. حتی به ظن این قلم پیوند زدن این جامعه نمونهای با ایران امری تقلیلگرایانه است. به ظن نوشته، جامعه انسانی و بشری به نمایش در آمده در فیلم، نشانه و رگههایی از جهل ازلی و احتمالاً ابدی بشر دو پا روی کره زمین و در طول تاریخ را نمایندگی میکند.
جدای از این تحلیلهای مضمونی، پرداختن به سینمای ترس بر مبنای ماجرا جن و جنگیری به خودی خود رخدادی هوشمندانه و همزمان پرخطر است. چرا هوشمندانه است؟ از یک سو پیوند عمیق ماجرای جن و جنگیری و باورهای تنیده شده در بطن اجتماع ایرانی به خودی خود جذابیتهایی دارد که باعث وصل شدن مخاطب به داستان و احتمالاً پس نزدن موقعیت روایی فیلم میشود. دست کم میتوان اینطور گفت که انتخاب این سوژه شانس بیشتری برای همسو و همراه شدن مخاطب با فیلمهای سینمای وحشت ایرانی را باعث میشود. این مسئله در قیاس با مؤلفههایی مثل خونآشامها، ترسهای شب هالووین و زامبیها و غیره که ریشه در فرهنگ و ادبیات غرب دارد، قابل درکتر میشود. پس جن و الخ برای مخاطب ایرانی خودیتر است. چرا که با باورهای ما ایرانیان امتزاج بیشتری دارد.
اما نکته مهم آن است که سینمای به شدت مافیایی و باندباز ایران اصولاً مجال عادت کردن به تماشای فیلم در فضای ژانر آن هم ژانر وحشت را به مخاطب نداده است. در کنار اینکه آثار شاخصی که به طور مستمر تولید شوند هم در کار نبوده تا مخاطب به تماشای این فیلمها در ایران عادت کند. در نتیجه بخش خطرناک ماجرای ساخت «زالاوا» آنجاست که پای پخشکننده و موعد اکران و سینمادار و عادتهای مخاطب سینمای ایران به میان میآید. اینجاست که خطر کردن سمیرا برادری به عنوان یک تهیهکننده جوان اما با تجربه و خطرپذیر و ارسلان امیری نویسنده و کارگردان خوشقریحه قابل توجهتر میشود.
در بخش ساختار و فرم روایی «زالاوا» ویژگیهایی در خور توجه دارد. در کنار اینکه شوخیهای بیش از حد باعث شده وزن و بار موجود در برخی از موقعیتها تقلیل پیدا کند و تمام دارایی درونی فیلم بروز پیدا نکند. که البته خب این سلیقه فیلمساز است. اما مورد پسند این قلم نیست. در کل اما امیری نمره قبولی میگیرد. بخش مهمی از آورده فیلم هم متوجه فیلمنامه آن است. از امیری که بیشتر به عنوان فیلمنامهنویس شناخته میشود انتظاری غیر از این هم نمیتوان داشت. ترسیم دو قطبی عقل و خرافه با مقابل هم قرار دادن استوار احمدی رییس پاسگاه و آمردان جنگیر که هر یک در تلاشاند تا نبض قضاوت، تفکر نیمبند و رفتار اهالی را در دست بگیرند از یک سو و ماجرای عاشقیت میان ملیحه و استوار احمدی از سوی دیگر در کنار کارگردانی قابل قبول برخی از سکانسهای پر تلاطم فیلم جزو ویژگیهای مثبت فیلم هستند.
در کنار اینکه امیری با رندی موقعیتها را طوری ترسیم میکند که جا برای چرخش به سمت آمردان و استوار احمدی در بزنگاههای مختلف برای مخاطب وجود دارد. در واقع نوعی از مشارکت دادن مخاطب برای قضاوت اینکه آیا جنی در کار هست یا نیست.
فیلم «زالاوا» سکانسهای خوب و همراه کننده کم ندارد اما مشخصاً یکی از بهترین سکانسهای فیلم سکانس درون خانه خانم دکتر است و درگیریهای لفظی و تهدید و تنشی که در آن موج میزند به شدت سینمایی و پرکشش از آب در آمده است.
در کنار این همه دستکم ۲ بازی خوب در فیلم به چشم میآید؛ یکی بازی پوریا رحیمی سام در نقش آمردان که یکی از منسجمترین اجراهای او در مقام بازیگر تا به امروز است و شکل اجرایش به شدت در باورپذیر بودن و مضحک نشدن نقش آمردان جنگیر تأثیرگذار بوده است. رحیمی سام موفق شده تا مرز میان کاسبکار یا باورمند بودن را همزمان ترسیم کند. همین ویژگی هم هست که باعث میشود در برخی موقعیتها سمت صادق بودن او را بگیریم و در برخی از بزنگاهها او را مردی کاسب کار و سوءاستفادهچی تلقی کنیم. این همه ناشی از تسلط رحیمی سام بر امکانات ذاتی و تکنیکیای است که به عنوان یک بازیگر در اختیار داشته است.
در کنار رحیمی سام باید به اجرای هدی زینالعابدین که این روزها در مرحله پختگی در قامت یک بازیگر قابل اتکا در سینمای ایران ظاهر شده است، اشاره کنیم. زینالعابدین در این فیلم در نقش ملیحه، موفق شده همزمان معصومیت و صلابت را با بهرهگیری از تغییر لحن و حرکات چشم و عضلات صورت و بدن و هر آنچه که به شکل تکنیکی و فیزیکی در اختیار داشته، به نمایش بگذارد. ویژگیهایی که از شخصیتی که نگران سلامت جسم و روان اهالی است و عاشقی بلد است و همزمان قابلیت مقابله با اهالی و مجادله با استوار احمدی را دارد و میبایست تمام وجوه مربوط به همدلی و مستقل بودن را یکجا به نمایش بگذارد، انتظار میرود. ویژگیهایی که انتخاب او از سوی استوار احمدی به عنوان یک مرد عاشق و همزمان منظم و قاطع و کمانعطاف را معنادار میکند.
در بخش صدابرداری و صداگذاری، تدوین، طراحی صحنه و لباس و البته نورپردازی و فیلمبرداری هم فیلم «زالاوا» نکات قابل توجه بسیاری را در خود نهفته دارد. یکی از مهمترینهای آن دشواری طراحی بصری و اجرای فیلمبرداری (محمد رسولی) در این فیلم با توجه به جنس جغرافیا، پستی و بلندیها و خصوصیتهای ذاتی داستان چه در سکانسهای شب و چه سکانسهای روز آن است که البته در نهایت به نسبت موفقیتآمیز از آب در آمده است. در مجموع اما باید گفت ارسلان امیری در «زالاوا» نمره قابل قبولی میگیرد و طبیعتاً مثل هر اثر موفق دیگری این دستاورد را مرهون انتخاب و همکاری گروه تولید یکدست این فیلم است که در خروجی کار هم نوعی از همگن بودن در جمیع جهات را باعث شده است.
منبع: فیلیموشات/ محمدرضا مقدسیان
انتهای پیام/
There are no comments yet