مینی سریال «درمانگر»، با پایان هر قسمتش، اشتیاق فراوانی برای تماشای اپیزود بعدی را در تماشاگر برمیانگیزد و همین نکته ساده، تبدیل به برگ برنده امین حسینپور و تیم تولید او شده است.
مینی سریال «درمانگر» با تکیه بر اپیزودهای کوتاهی که هر کدام چیزی حدود ۷ دقیقه از وقت تماشاگر را به خود اختصاص میدهند، اتفاقی تازه و رویکرد جدیدی را در صنعت تولیدات سریالهای تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی به مخاطب پیشنهاد میدهد. در این روزها که بسیاری از فیلمها و سریالها، از طریق پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی و در بستر اینترنت راهی برای خودنمایی پیدا کردهاند، تولید آثار کوتاهی که بدون زیادهگویی و ترفندهای مبتذل و بیربطی که تنها به قصد طولانیتر شدن (بخوانید کش آمدن) فیلم یا سریال مورد نظر به کار گرفته میشوند، مغتنم و محترم شمرده میشود.
هنوز هم سریالهایی که با یک داستان یک خطی و بهکارگیری سکانسهای پر گفتوگوی بیربط، سعی در رساندن اپیزود مورد نظر به زمان استاندارد ۴۵ دقیقه (و دریافت هزینههای آن بر اساس میزان دقیقه به نمایش در آمده) را داشتهاند را به خاطر داریم. سریالهایی با کیفیت نازل که یا به پایان حتی یک فصل از داستان خود نرسیدند و یا با یک حرکت سرهمبندی شده کوشیدند داغ بدنامی و بیسرانجامی را از روی پیشانی خود پاک کنند.
در این میان اما جسارت و پیشرو بودن عوامل تولید و پلتفرم نمایشدهنده سریال «درمانگر» ستودنی است. اینکه یک فیلم کوتاه کمتر از ۴۰ دقیقهای را تبدیل به ۵ اپیزود کوتاه کرده و بدون هیچ زیادهگویی و به سرعت سراغ داستان اصلی میروی، یعنی اینکه این وعده مهم را به تماشاگر دادهای که در صورت نارضایتی، حداقل وقت چندانی از او نگرفتهای. آن هم وقتی بدانیم قسمت اول سریال چیزی حدود هفت دقیقه (کمی بیش از ویدئوهای روزمره اینستاگرامی) بیشتر نیست و در صورت نارضایتی میتوان بدون اینکه عصبانیت خاصی از تلف شدن وقتمان داشته باشیم، از دیدن بقیه قسمتها صرف نظر کنیم. اما واقعیت این است که مینی سریال «درمانگر»، با پایان هر قسمتش، اشتیاق فراوانی برای تماشای اپیزود بعدی را در تماشاگر برمیانگیزد و همین نکته ساده، تبدیل به برگ برنده امین حسینپور و تیم تولید او شده است.
کارگردان با هوشمندی و با بهکارگیری یک داستان معمایی به راحتی توانسته تماشاگر را با خود همراه ساخته و او را تا پایان اپیزود پنجم و گرهگشایی نهایی منتظر نگه دارد. امین حسینپور بهعنوان یکی از مطرحترین کارگردانانی که در زمینه ساخت ویدئو کلیپ با خوانندههای بسیاری کار کرده است، بعد از ساخت یک فیلم کوتاه، حالا مسیر حرفهای خود را گسترش داده و با یک ایده نوین به سراغ سریالسازی آمده است.
برای کارگردانانی که از فضای تیزرهای تبلیغاتی و یا کلیپهای ویدئویی قدم به دنیای فیلمسازی داستانپردازانه میگذارند، کیفیت تصویربرداری و جزئیات تکنیکی آثارشان همواره از استاندارد بالایی برخوردار است که عمدتاً تأثیر گرفته از سالها کار و تمرکز در فضایی است که بیشترین اعتبارش را از وجوه تکنیکی آثار تولیدی به دست آورده است.
شاید بابت همین مسئله باشد که امین حسینپور، گاه بیاعتنا به رعایت اصل مهمی چون خط فرضی در سینمای داستانگو، همچنان معیارهای تکنیکی کلیپهایی که پیش از این ساخته بوده را مد نظر قرار میدهد. معیارهایی که وجوه بارز آن را میتوان در طراحی صحنه، نوع رنگآمیزی و نورپردازی خفیفی ردیابی کرد که بیش از هر چیز ما را به یاد آثاری میاندازد که با تأثیر گرفتن از داستانهای مصور (کمیک استریپ) نوآر، میکوشند تصاویری بدیع و کنترل شده را پیش روی تماشاگرشان بگشایند. شاید تأثیری که سریال «درمانگر» از آثاری چون «شهر گناه» و «شهر تاریک» در این زمینه گرفته است انکار ناپذیر باشد.
اما چیزی که باعث شده، مینی سریال «درمانگر» تا حد یک اثر به یاد ماندنی در ذهنها تثبیت نشود، شاید به فیلمنامهای برگردد که در پرداخت ایده اصلی به کارگرفته شده است. کارگردان اگرچه کوشیده است در این زمینه از حضور یک فیلمساز شناخته شده (حسین مهکام) هم بهعنوان همکار فیلمنامهنویس استفاده کند اما ماحصل کار به نتیجه درخشانی منجر نشده است.
به نظر میرسد فیلمنامهنویسان آنقدر درگیر طراحی حوادث و دیالوگهای مبتنی بر ژانر بودهاند که از نزدیک شدن به کاراکتر واقعی یک روانشناس خبره و باهوش غافل ماندهاند. کاراکتر روانشناس، بیش از آنکه رفتار و گفتاری مبتنی بر حرفه خود را داشته باشد، به یک مأمور مخفی و یا کارآگاهی شبیه است که میخواهد راز یک معمای پیچیده و تودرتو را کشف کند.
در همان سکانس ابتدایی که روانشناس با تحکم رو به دختر جوان، از او میخواهد به جای تو به او شما بگوید، راه به بیراهه میرود. واقعیت این است که یک روانشناس هر چقدر هم که جدی و قاطع باشد، در برابر استیصال مراجعه کنندهاش، سعی میکند فضایی راحت و بدون تنش را ایجاد کرده تا او با آسودگی خیال خودش را تخلیه کند. اما این جمله دکتر مسعودی (بانیپال شومون) نوعی انحراف از مسیر حرفهای او به شمار میرود که میتواند مانعی بزرگ بر سر راه پذیرفتنش بعنوان یک درمانگر باشد.
اینکه یک روانشناس در یک تریلر معمایی-جنایی، کم کم تبدیل به یک کارآگاه زبده و باهوش شود که خودش را به آخرین ابزار جاسوسی مجهز نموده و معمای نهایی را کشف کند، نه اینکه در دنیای سینما قابل پذیرش نباشد، بلکه احتیاج به از سر گذراندن حوادث و اتفاقات باورپذیری دارد که در مدت زمان ۳۵ دقیقهای این اثر، مجال چندانی برای بروز پیدا نمیکند.
در این بین حتی برخی میزانسنهای طراحی شده توسط کارگردان هم نه بر اساس کاراکتر یک روانشناس، که بر اساس کلیشههای ژانری آثار جنایی و کارآگاهی اجرا شده است. به شکل مشخص میتوان به صحنه گفتوگوی دکتر مسعودی و باران اشاره کرد که در آن صحنه باران با حالتی مستأصل بر روی صندلی نشسته و به سؤالات دکتر مسعودی در حالی که ایستاده و بالای سر او قدم میزند جواب میدهد. زاویه دوربین در این صحنه و نورپردازی خاصی که در فضای تیره اتاق صورت گرفته، به تمامی یادآور آثار جنایی سینما در مواجهه متهم با بازرس است.
به نظر میرسد که فیلمساز در استفاده از عنوان روانشناس، تنها به ذکر لغاتی چون اسکیزوفرنی بسنده کرده و بقیه فیلم را بر پایه رفتارهای یک بازرس جنایی پیریزی کرده است. اما با همه اینها، مینی سریال «درمانگر» به لطف زمان کوتاه و ایده مرکزی جذابش میتواند یک تجربه دلچسب برای مخاطبی باشد که از پرگوییهای بیهوده بسیاری از آثار امروزی خسته و دلزده شده و به دنبال درگیر شدن با یک داستان معمایی است. در این بین شاید بتوانیم یک نام و استعداد جدید را هم به حافظه سینمایی خودمان بسپاریم. جایی که پدرام آزاد با ساخت موسیقی درگیرکنندهاش دوباره بر نقش پر اهمیت آن بر فضاسازی یک صحنه تأکید میکند و ما را بهعنوان تماشاگر با اغلب حوادث بهوجود آمده همراه میسازد. شاید چراغی که امین حسینپور با ساخت سریال «درمانگر» روشن کرده است، در آینده بتواند به تولید آثار درخشانی منجر شود که تا سالها در حافظه سینمایی ما باقی بماند.
منبع: فیلیموشات/ کمال پورکاوه
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است