مخاطبان «داستان یک شهر» میدانند که این سریال بعد از موفقیت برنامه «در شهر» شبکه پنج ساخته شد. این سریال یک خط واحد داشت و در هر اپیزود یک سوژه محور داستان میشد.
تب دنباله سازی در دهه نود اوج گرفت و به سریالهای قدیمیتر هم رسید. شبکه پنج بعد از «روزگار جوانی» سراغ «داستان یک شهر» رفت و سری سوم آنها را ساخت. هر دو نام اصغر فرهادی را یدک میکشند که پیش مخاطب صاحب محبوبیت و وجاهت هستند. نتیجهای که از فصل سوم این دو سریال بهدست آمد اما با آنچه در ذهن مخاطب است، فاصله بسیار دارد.
حتماً وضع برای «داستان یک شهر ۳» بهتر از «روزگار جوانی ۳» است با این حال هرگز نتوانست موفقیت دو سری قبل را تکرار کند. «داستان یک شهر» فرهادی از سریالهای جذاب و پرمخاطب تلویزیون در دهه هشتاد بود که دو فصل ۲۶ قسمتی در سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ از شبکه پنج پخش شد. سری سوم آن به کارگردانی محمدرضا آهنج چند شب پیش به پایان رسید.
مورد اول| قصه
مخاطبان «داستان یک شهر» میدانند که این سریال بعد از موفقیت برنامه «در شهر» شبکه پنج ساخته شد. این سریال یک خط واحد داشت و در هر اپیزود یک سوژه محور داستان میشد. علاوه بر تبحر فرهادی در قصهگویی، همزمانی پخش سریال با روزهای اوج «در شهر» را نمیتوان در محبوبیت سریال نادیده گرفت.
حالا از قلهنشینی «در شهر» خبری نیست اما سازندگان «داستان یک شهر ۳» آن را همچون برنامهای موفق و تأثیرگذار دیدهاند. وانگهی، قصههای سری اول و دوم ریشه در واقعیت داشت و برای مخاطب ملموس بود. در سری سوم داستانها رنگ و بوی معمایی (بخوانید تخیلی) گرفت. پیمان عباسی نتوانست یک فیلمنامه جذاب و پرکشش تحویل دهد و بخش اعظم داستان بر مدار اتفاقات تکراری و زائد پیش رفت.
مورد دوم| کارگردانی
محمدرضا آهنج از جمله کارگردانهای موفق تلویزیون است که پیشتر توانایی خود را با سریالهایی چون «عملیات ۱۲۵» ، «آسمان من» و …. اثبات کرده. او در ساخت «داستان یک شهر ۳» کاری که باید را کرد اما وقتی قصه مشکل داشته باشد از دست کارگردان چه چیزی ساخته است؟ همین که او دنبال بازیگوشیهای بیهوده در کارگردانی نبود و تمرکز را بر روایت داستان گذاشت، یعنی موفق بوده. از قضا صحنههای اکشن جزو امتیازهای «داستان یک شهر ۳» محسوب میشود.
مورد سوم| ترکیب بازیگران
علاوه بر فیلمنامه، لطمه مهم دیگری که به «داستان یک شهر ۳» وارد شد، از جانب ترکیب بازیگران است. در سریهای پیش بازیگران از چهرههای محبوب بودند و در خدمت داستان قرار داشتند. در سری جدید نیاز بود بازیگرانی مورد استفاده قرار گیرند که پیش مخاطب دارای محبوبیت هستند. با این حال چنین اتفاقی رخ نداد و دانیال عبادی، هلیا امامی، یوسف مرادیان، امین ایمانی، ایرج نوذری و … عملکردی ناموفق داشتند. به همین خاطر است که فصل عشق و عاشقی (با بازی عبادی) باسمه ای از آب درآمد و تبدیل به پاشنه آشیل شد.
مورد چهارم| آمار
«داستان یک شهر ۳» بر اساس نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان در نیمه اول تیر، شکست خورده مطلق است. این سریال در رده آخر نظرسنجی قرار گرفت و فقط ۳٫۵ درصد مخاطب داشت. شاید در سری جدید نظرسنجی وضعیت آن بهتر شود اما معجزه که رخ نمیدهد! آمار سریال در تلوبیون هم فاجعه بار است. کافی است بدانید قسمت اول این سریال بعد از گذشت بیش از یک ماه کمتر از ۳۷ هزار بازدید داشته! این اتفاق درحالی رخ میدهد که در همین بازه زمانی، آمار سریالهایی چون «برف بیصدا میبارد» و «مستوران» چند برابر است.
مورد پنجم| مثل روزگار جوانی ۳
ناکامی سری سوم «از سرنوشت» یادآور اتفاقی است که سال پیش برای «روزگار جوانی» رخ داد. فصل اول این سریال اواخر دهه هفتاد به نویسندگی و کارگردانی اصغر فرهادی رفت که در نیمه راه ۱۳ قسمت باقی مانده به اصغر توسلی رسید. خودش فصل دوم را هم ساخت. بعد از دو دهه توسلی فصل سوم «روزگار جوانی» را کارگردانی کرد که کیفیت پایین آن داد همه را درآورد. این شکستهای سریالی درسی است برای مدیران سیما تا گرفتار خیال خام نشوند و هزینهها را صرف برندهایی که در زمان خود موفق بودند، نکنند. ساخت ادامه سریالها ابتدا به ساکن توأم با خطر است چه برسد به اینکه فیلمنامه و ترکیب بازیگران ضعیفتر از فصلهای قبل باشد.
منبع: روزنامه هفت صبح
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است