به بهانه سالگرد درگذشت زندهیاد سیفالله داد مرور کوتاهی به فیلم مشهور او به نام «کانیمانگا» داشتهایم.
۶ مرداد، سالگرد درگذشت زندهیاد سیفالله داد بود. به این بهانه، یادآوری کوتاهی از فیلم مشهور او به نام «کانیمانگا» خواهیم داشت.
اگر از فیلم مهجور و کمتر دیده شده و حالا دیگر ناپیدای «زیر باران» محصول سال۶۳ بگذریم، دو فیلم دیگری که سیفالله داد در سالهای ۶۶ و ۷۳ ساخت، از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران هستند؛ اولی فیلم جنگی «کانیمانگا» که یکی از بهترین و جذابترین فیلمهای مربوط به جنگ ایران و عراق بود و با التهاب و ماجراجوییهای قصه و اکشن و هیجانی که داشت تا مدتها و حتی چند سال در تهران و شهرستانها روی پرده سینماها بود و به دلیل استقبال همیشه بالای تماشاگران و فروش خیلی خوب در گیشه، رکورد طولانیترین اکران در تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرد.
دومی فیلم «بازمانده» که هنوز هم از آن بهعنوان بهترین فیلم سینمای ایران با موضوع مظلومیت فلسطین و جریان مقاومت در برابر جنایات رژیمصهیونیستی نام میبرند. اینکه دو فیلم از سه فیلم یک کارگردان، هرکدام به نحوی و در فضای متفاوتی سری در سرها داشتهباشند، هم به هنر و هوش و توانایی او برمیگردد و هم به خوشاقبالیاش. البته این مورد دوم هم ماحصل ویژگیهای اول است و اگر درک و درایت و مهارتش در فیلمسازی نبود، این دو اثر ویژهاش هم با استقبال مخاطبان مواجه نمیشد.
موفقیت «کانیمانگا» از همان اسم فیلم شروع و خاص بودن و خوشآهنگی این کلمه – که اسم منطقهای در کردستان است- حتی قبل از مواجهه با خود قصه هم، باعث کنجکاوی و جلب نظر تماشاگران میشود. به جز این قصه و فضای اکشن فیلم هم توقعات مخاطبان را برآورده میکند و رشادتهای تکاوران و نیروی هوایی ارتش در دوران دفاعمقدس به شکل جذابی به تصویر کشیده میشود. سیفالله داد که فیلمنامه را براساس فیلمنامه «کانیمانگا» به قلم احمدرضا درویش نوشته بود، تواناییاش را در نوشتن و ایجاد موقعیتهایی مهیج و نفسگیر و بعد هم در اجرا و کارگردانی آن نشان میدهد و مخاطب را تا نقطه پایانی در تب و تاب نگه میدارد. «کانیمانگا» با یک ترکیب بازیگری خوب چون فرامرز قریبیان، عبدالرضا اکبری، علی ثابت، رضا رویگری، رضا صفاییپور و کاظم افرندنیا، فیلمبرداری جمشید الوندی و موسیقی مجید انتظامی، پر از صحنهها و سکانسهای مهیج است. قطعاً اوج تعلیق و هیجان فیلم در سکانس پایانی است؛ همانجا که فرامرز قریبیان و عبدالرضا اکبری به عنوان تکاوران ارتش، موقع حمل علی ثابت – که نقش منفی فیلم را بازی میکند- در ارتفاعات کانیمانگا به مشکل برمیخورند و قریبیان پایش روی سنگی میلغزد و از صخره آویزان میشود. اکبری در حرکتی سریع، دست قریبیان را میگیرد تا مانع سقوط او از بلندی شود، اما شیطنت ثابت و پا گذاشتن روی دست اکبری، التهاب این لحظه را به اوج میرساند و نفس را در سینه تماشاگران آن سالها حبس میکند. این تعلیق و هیجان البته که پایان خوشی دارد، چون به قول آن جمله مشهور در آنونس فیلم، «کانیمانگا جای دشمن نیست».
منبع: روزنامه جامجم/ علی رستگار
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است