• کد خبر: 4742
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:6 مرداد 1401 ساعت: 13:41

امید روشن‌ضمیر؛ منبع پایان‌ناپذیر عشق به سینما

شاید امید روشن ضمیر برای نسل جدید سینمادوستان نام چندان آشنایی نباشد، اما بسیاری از سینمادوستان قدیمی به او مدیون‌اند.


۱

غم‌انگیز است که خبر دریغ‌آلود درگذشت امید روشن‌ضمیر، نویسنده و مترجم زبردست، بازتاب اندکی در رسانه‌های سینمایی داشت. شاید او برای نسل جدید سینمادوستان نام چندان آشنایی نباشد. اما بسیاری از سینمادوستان قدیمی به روشن‌ضمیر و امثال او مدیون‌اند.

۲

«جوزف لاشل فیلمبردار می‌گوید: داشتیم فیلمی می‌ساختیم و رییس استودیو، دستیارش را فرستاده به صحنه فیلمبرداری تا به فورد بگوید که یک روز از برنامه عقب است. فورد بسیار مؤدبانه گفت: “خب، فکر می‌کنی روزی چند صفحه فیلمبرداری می‌کنیم؟” آن مرد گفت: “فکر می‌کنم حدوداً ۸ صفحه.” و فورد گفت: “ممکن است فیلمنامه را به من بدهی؟” و آن یارو فیلمنامه را به دستش داد. ۸ صفحه را که هنوز فیلمبرداری نشده بود، شمرد و پاره کرد و آنها را به آن مرد داد و گفت: “حالا می‌توانی به رییست بگویی که دوباره سر برنامه هستیم” و هرگز هم آن ۸ صفحه را فیلمبرداری نکرد.»

آن‌چه خواندید تنها یکی از خاطرات خواندنی و جذابی است که در کتاب درخشان «سینمای جان فورد» (پیتر باگدانوویچ) با ترجمه امید روشن‌ضمیر ذکر شده است. این کتاب در سال ۱۳۶۹ توسط انتشارات سروش در ایران منتشر شد و تا سال‌ها یکی از مهم‌ترین منابع (اگر نگوییم مهم‌ترین منبع) برای شناخت سینمای غنی و تکرارنشدنی جان فورد به شمار می‌رفت. شاید علاقه‌مندان به سینمای کلاسیک بارها خاطره روزی را شنیده باشند که فورد در میانه یک جلسه برخاست و خودش را چنین معرفی کرد: «نام من جان فورد است. من وسترن می‌سازم.» این عبارت در طول سه دهه اخیر بارها در مطالب تحلیلی مرتبط با سینمای جان فورد تکرار شده است. این هم یکی دیگر از خاطراتی است که می‌توانید در همین کتاب بخواند.

غرض از اشاره به این موارد، تأکید بر این نکته است که زنده‌یاد روشن‌ضمیر، در دورانی که امکان چندانی برای مواجهه با بهترین محصولات تاریخ سینما وجود نداشت، نقش مهمی در راه آشنایی بیشتر عشاق سینما با برخی از بزرگان تاریخ این هنر ایفا کرد. فراموش نکنید که آن سال‌ها، دوره غلبه سینمای استراتژیک بود. بسیاری از فیلم‌هایی که در آن سال‌ها از میان محصولات سینمای جهان از تلویزیون پخش شده یا در سالن‌های سینما به نمایش درمی‌آمدند، آثار ایدئولوژیکی متعلق به برخی از کشورهای اروپایی بودند: فیلم‌هایی عموماً کم‌اهمیت و کسالت‌آور که البته قرار بود مفاهیم سیاسی یا عرفانی ویژه‌ای را منتقل کنند. در دوره‌ای که حتی داشتن دستگاه پخش نوارهای ویدیویی هم مجاز نبود، روشن‌ضمیر و تعدادی از نویسندگان و مترجمان برجسته دیگر، حق بزرگی به گردن عاشقان سینما داشتند. پرویز دوایی و نادر تکمیل همایون (که عمرشان با عزت و سرشان سلامت) و زنده‌یادان ایرج کریمی، حمیدرضا صدر، هوشنگ طاهری (که عمدتاً کتبی در مورد سینمای اروپا را ترجمه می‌کرد) و عبدالله تربیت از جمله این بزرگان محسوب می‌شوند (این فهرست تنها با مراجعه به حافظه‌ام و در فرصت کوتاهی که برای نگارش این مطلب داشتم آماده شده و قطعاً نام بسیاری از بزرگان دیگر از قلم افتاده است).

۳

اما «سینمای جان فورد» تنها کتاب مهمی نبود که روشن‌ضمیر تألیف کرد یا به فارسی برگرداند. تنوع کارنامه او غبطه‌برانگیز است. در میان آثار روشن‌ضمیر می‌توان رد طیف گسترده‌ای از سلایق را پیدا کرد: «شبیه یک شرح حال» (خودزندگی‌نامه آکیرا کوروساوا)، «از غربتی به غربت دیگر» (نگاهی به فیلم‌های ویم وندرس)، «سینما و رئالیسم»، «سینمای جدایی» (در مورد سینمای میکل‌آنجلو آنتونیونی)، «واقعیت و اشتیاق» (در مورد سینمای بونوئل) و ترجمه چند فیلمنامه و نمایشنامه مهم (از «گلن گری گلن راس» دیوید ممت تا «پاترپانچالی» ساتیا جیت‌رای) تنها بخشی از کارنامه روشن‌ضمیر است.
خواندن این کتاب‌ها برای هر سینمادوستی غنیمت بزرگی بود و هست؛ کتاب‌هایی که نه‌تنها عشق به سینما را شعله‌ور می‌کردند بلکه شناخت عمیقی از سینمای تعدادی از بزرگ‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما به ما می‌دادند و گاه حتی درس‌های بزرگی در مورد زندگی هم در آن‌ها نهفته بود.

شاید یادآوری یکی از خاطراتی که آکیرا کوروساوا در کتاب معرکه «شبیه یک شرح حال» ذکر کرده، این نکته را بهتر توضیح دهد: «یک دفعه به بازدید خانه یک کشاورز رفتم و او خوراک سبزیجات و ماهی به من داد که در سس خمیر لوبیای «میسو» که در پوسته صدف خوراکی آماده شده، پخته شده بود. این سبک را در این قسمت کشور «کایاکی» می‌نامیدند. در حالی‌که با غذایش «ساکه» می‌نوشید، با لهجه‌ای غلیظ به من گفت: “شاید به فکر بیفتی که زندگی در چنین آلونکی و خوردن غذای آشغال چه چیز جالبی دارد. خب، بهت بگم، خود زنده بودن جالبه.”» آیا این، جدا از نگاه تأمل‌برانگیزش نسبت به زندگی، یکی از مضامین تکرارشونده در بسیاری از آثار کوروساوای بزرگ نیست؟

به همه این‌ها باید مطالب خواندنی و تأثیرگذاری را هم اضافه کرد که روشن‌ضمیر گاه (از جمله برای ماهنامه فیلم) نوشت. با این میزان از تأثیرگذاری روی نسلی از علاقه‌مندان ایرانی سینما، امید روشن‌ضمیر شایستگی این را داشت که بیش از این‌ها مورد توجه و ستایش رسانه‌های سینمایی قرار گیرد. روحش شاد و یادش مانا.

۴

 امید روشن‌ضمیر (۱۳۳۳-۱۴۰۱) فرزند امیرناصر (مهندس، شاعر و نقاش) و مهربانو (ماری، تنها دختر کریم‌ کشاورز نویسنده و مترجم صاحب‌نام) بود. تحصیلات خود را در رشته کارگردانی سینما تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه نیویورک به پایان رساند.

از ۱۳۵۹ فعالیت مطبوعاتی را در ایران با «دفترهای سینما» و ده سال بعد همکاری‌اش را با ماهنامه «فیلم» آغاز کرد. در سال‌های اخیر بیشتر با نشر نیلا و «دفترهای تآتر» به مدیریت حمید امجد همکاری داشت. گزیده‌کار بود و به‌واسطه تسلط بر زبان‌های فرانسه و انگلیسی بیشتر به ترجمه نوشته‌های سینمایی و نمایشی پرداخت. کتاب‌شناسی زنده‌یاد روشن‌ضمیر به شرح زیر است:

– «سینما از نظر چند نویسنده»/ گردآوری و ترجمه/ پیام ۱۳۵۸
– «پیام سینما»/ گردآوری و ترجمه/ بی‌ناشر ۱۳۶۰
– «سینما و رئالیسم»/ گردآوری و ترجمه/ نشر نما ۱۳۶۲
– «سینمای جان فورد»/ پیتر باگدانوویچ/ ترجمه/ سروش ۱۳۶۹
– «از غربتی به غربت دیگر: نگاهی به فیلم‌های ویم وندرس»/ تألیف/ نشر ناهید ۱۳۷۱
– «پاترپانچالی»/ ساتیا جیت‌رای/ ترجمه/ نشر نی ۱۳۷۶
– «شبیه یک شرح‌حال»/ آکیرا کوروساوا/ ترجمه/ روزنه ۱۳۷۷
– «گلن گری گلن راس»/ نمایشنامه از دیوید مامت/ ترجمه/ نیلا ۱۳۸۶
– «سینمای جدایی: فیلم‌های میکل‌آنجلو آنتونیونی»/ تألیف/ نیلا ۱۳۸۶
– «معمای شکسپیر»/ خورخه لوییس بورخس/ ترجمه/ نیلا ۱۳۸۹
– «یک شب برفی و سه نمایشنامه دیگر»/ نویسنده/ افراز ۱۳۸۹
– «واقعیت و اشتیاق: دیباچه‌ای بر سینمای لوییس بونوئل»/ تألیف/ نیلا ۱۳۹۴
– «من راپاپورت نیستم»/ نمایشنامه از هرب گاردنر/ ترجمه/ نیلا ۱۳۹۶

 

سید آریا قریشی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید