سینما و تلویزیون ایران به فیلمسازان بیشتری همچون مهدی فخیمزاده نیاز دارد؛ فیلمسازانی انعطافپذیر که همگام با مخاطب عام پیش میروند.
قدرتگیری نگره مؤلف (و البته برخی از سوءبرداشتها نسبت به این مفهوم) در کنار تمام دستاوردهایش، عملاً به ادامهیافتن نادیدهگرفتن دستهای از فیلمسازان توانا منجر شد؛ فیلمسازانی که شاید نتوان آنها را با خیال راحت «مؤلف» نامید اما تکنسینهایی (فنسالارانی) کاربلد هستند که میتوانند از پس انواع پروژهها برآمده و هر بار آثار استانداردی عرضه کنند. بازپخش گزیدهای از مجموعه «ولایت عشق» در ماه گذشته، یک بار دیگر به یاد ما آورد که مهدی فخیمزاده یک فیلمساز توانا و یکی از همین فنسالاران کاربلد بوده که عموماً کمتر از شایستگیاش قدر دیده است.
فخیمزاده کار خود را به عنوان بازیگر از تئاتر آغاز کرد و از قضا اولین تجربهاش هم با گروه زندهیاد حمید سمندریان بود. او بهتدریج وارد سینما شد و تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در فیلمهای مختلفی بهعنوان بازیگر، کارگردان و تهیهکننده حضور پیدا کرد. با این وجود شاخصترین آثار فخیمزاده را باید در سینمای پس از انقلاب جستوجو کرد. «میراث من جنون» (که اکران محدودی در سال ۶۰ داشت) میتوانست پیشنهادی به سینمای ایران باشد. تریلر روانشناسانه فخیمزاده (که در آن خود او در نقش یک شخصیت مجنون حضوری بهیادماندنی داشت) فیلمی بود که هم فرصت را برای توجه به روانشناسی شخصیت و پرداخت عمیق آنها فراهم میکرد و هم قابلیت برقراری ارتباط با مخاطب عام را داشت. با این وجود «میراث من جنون» در فضای ویژه آن سالها که فیلمهایی صریحتر و مرتبطتر با حالوهوا و اتفاقات روز را میپسندید چندان مورد توجه قرار نگرفت.
فیلم بعدی فخیمزاده، «تشریفات» نمونه فیلمی بود که اگر مورد توجه بیشتری قرار میگرفت شاید سینمای ایران در مسیر متفاوتی حرکت میکرد. در اواخر دهه ۵۰ و در طول دهه ۶۰، گروهی از فیلمسازان تلاش میکردند آثاری بسازند که هم با مضامین روز سازگار باشند و هم بتوانند نظر مثبت عامه تماشاگران را به دست بیاورند. در مرور این دسته از فیلمها متوجه میشویم که بسیاری از آن آثار در مقیاس سینمای آن دوران از سر و شکل قابل قبولی برخوردارند. فیلمهایی چون «خونبارش» و «ترن» (زندهیاد امیر قویدل) و «شکار» (مجید جوانمرد) را میتوان در این دسته قرار داد. مهدی فخیمزاده سرآمد این فیلمسازان بود. «تشریفات» فیلمی بود که هر دو جنبه بهشکلی آشکار در آن مورد توجه قرار گرفته بود. اگر بهنظر میرسید «میراث من جنون» بخش عمدهای از اعتبارش را از کیفیت سینماییاش گرفته، «تشریفات» فیلمی همخوان با شعارهای روز هم بود. فیلم به فروش خوبی دست یافت و در جمع ده فیلم پرفروش سال قرار گرفت. با این وجود منتقدان روی خوشی به فیلم نشان ندادند. کمتر کسی در آن دوران به توانایی فخیمزاده در ساخت پروژههایی مناسب «صنعت سینما» و کیفیت استاندارد فیلمهایی مثل «تشریفات» توجه کرد.
این ماجرا در مورد اکثر فیلمهای بعدی فخیمزاده هم تکرار شد. به مدت یک دهه، فخیمزاده یکی از فیلمسازان مهم سینمای ایران بود. در کنار چند پروژه نهچندان موفق، فخیمزاده در فاصله سالهای ۶۴ تا ۷۴ بهجز «تشریفات» سه پروژه موفق تجاری دیگر هم ساخت: «مسافران مهتاب»، «خواستگاری» (که پرفروشترین فیلم سینماهای کشور در سال ۶۹ شد) و «همسر» (دومین فیلم پرفروش سال ۷۳). با این وجود، فخیمزاده در طول این دوران نه با روی خوشی از سوی نگاه رسمی مواجه شد و نه با نظر چندان مثبتی از طرف اکثر منتقدان. شاید اگر فیلمسازی با این قابلیت در دهه ۸۰ ظهور میکرد، با توجه بیشتری روبهرو میشد.
آنچه در بررسی کارنامه فخیمزاده در این دوران جلب نظر میکند، توانایی او در ساخت انواع و اقسام فیلمها است. او خودش را محدود به یک سبک یا گونه نمیکرد و توانایی به ثمر رساندن پروژههایی با ویژگیهای متفاوت را داشت. این ویژگی، در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ در کارهای تلویزیونی فخیمزاده هم به چشم میخورد. سریال «تنهاترین سردار» نشاندهنده بخش مغفولماندهای از تواناییهای فخیمزاده بود. «ولایت عشق» هم که به یکی از ماندگارترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران تبدیل شده و بعد از دو دهه هنوز دیدنی است. در کنار این آثار تاریخی-مذهبی، فخیمزاده با ساخت سریال بسیار محبوب «خواب و بیدار» یک بار دیگر نشان داد که از چه توانایی قابل ستایشی برخوردار است. تمام آنچه ذکر شد جدا از تواناییهای فخیمزاده در مقام بازیگر است.
موفقیت مجموعههای یاد شده به توجه بیشتر کارشناسان به کارنامه فخیمزاده کمک کرد. در دو دهه اخیر، توجه عده بیشتری به قابلیتهای کار فیلمسازی بهنام مهدی فخیمزاده جلب شده است. مروری بر کارنامه او نشان میدهد که فیلمی مثل «مسافران مهتاب»، بیش از بسیاری از فیلمهای تحویلگرفتهشده آن سالها گذر زمان را تاب آورده است. این در حالی است که فیلم در زمان اکران (در دورانی که نظام درجهبندی کیفی در سینمای ایران به اجرا درآمده بود) بدترین درجه ممکن (درجه د) را دریافت کرد (فیلمهای درجه د از امکاناتی همچون تبلیغات تلویزیونی و اکران در برخی از شهرهای مهم محروم بودند). محدودیتهای تحمیلی بر سر راه فیلمسازانی چون فخیمزاده، مسیر سینمای ایران را عوض کرد. شاید اگر مسیر حرکت چنین فیلمسازانی در آن دوران با دستانداز روبهرو و توجه مدیران وقت سینمای ایران معطوف به آثاری ضدّ مخاطب نمیشد، صنعت سینمای ایران در طول سه دهه اخیر مسیر پویاتری را طی میکرد.
سینما و تلویزیون ایران به فیلمسازان بیشتری از جنس مهدی فخیمزاده نیاز دارد؛ فیلمسازانی انعطافپذیر که هم همگام با مخاطب عام پیش میروند و هم کیفیت فنی آثارشان را فدای خواستههای مخاطب نمیکنند.
سید آریا قریشی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است