• کد خبر: 4701
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:3 مرداد 1401 ساعت: 09:50

«تلفن سیاه»؛ نه نوآورانه و نه چندان ضعیف

کارگردانی فیلم «تلفن سیاه» نه آن‌چنان نوآورانه است که سرمنشأ الهام برای سایر فیلمسازها باشد، نه آن‌چنان ضعیف که از تک تک پلان‌ها بتوان عیب و ایراد گرفت.


شناسنامه فیلم «تلفن سیاه»

کارگردان: اسکات دریکسون

فیلمنامه‌نویسان: جو هیل، اسکات دریکسون، رابرت کرگیل

بازیگران: ایتان هاوک، مدلین مک‌گریو، میسن تیمز

امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰

خلاصه داستان: پسربچه سیزده ساله‌ای به اسم فینی توسط یک آدم‌ربا و قاتل سریالی دزدیده و به زیرزمین یک منزل منتقل می‌شود. فینی از تلفنی که سیمش قطع شده، تماس‌هایی را از قربانیان قبلی این قاتل دریافت می‌کند که در صدد کمک به او هستند.

فیلم «تلفن سیاه» (The Black Phone)، یکی از مورد انتظارترین آثار سینمای وحشت سال ۲۰۲۲ میلادی به شمار می‌رود؛ اثری که توسط اسکات دریکسون کارگردانی می‌شود. فردی که او را پیش‌تر با کارگردانی فیلم‌های سینمایی «دکتر استرنج» (Doctor Strange) و «شوم» (Sinister) می‌شناسیم. سؤال این‌جاست [که] آیا فیلم «تلفن سیاه» می‌تواند سطح انتظارات تماشاگرهای ژانر وحشت را برآورده کند یا صرفاً یک فیلم کاملاً عادی و فراموش‌شدنی است؟

داستان فیلم «تلفن سیاه»، یک قصه اورجینال و اصیل نیست. این فیلم برگرفته از داستان کوتاهی به همین نام، به قلم جو هیل است؛ نویسنده‌ای که در واقع به عنوان پسر استیون کینگ، نویسنده و رمان‌نویس مشهور آمریکایی شناخته می‌شود. اسکات دریکسون به همراه فرد دیگری، فیلم‌نامه‌ای را بر اساس این داستان به مرحله اجرا رساندند که به طرز قابل توجهی با اصل ماجرا تفاوت دارد.

«تلفن سیاه» قصه‌ متفاوتی را نسبت به داستان کوتاه تعریف می‌کند. برخی از جوانب داستان شاخ و برگ پیدا کرده و برخی دیگر از قسمت‌ها بنا به دلایلی حذف می‌شوند؛ برای نمونه می‌توان به شخصیت بروس یامادا اشاره کرد که به‌طور کلی، شخصیت کاملاً متفاوتی نسبت به داستان اصلی پیدا کرده و در نجات جان فینی نقش بسیار حیاتی را ایفا می‌کند. هر چند، سایر قربانیان هم در تلاش هستند تا برای نجات فینی، با او ارتباط برقرار کنند. به‌طور کلی دریکسون تلاش کرده با بهره‌وری از تغییرات ریز و درشت، بار هیجانی بیشتری به این قصه مرموز القا کند. برای مثال خواهر فینی تنها در نسخه سینمایی از نعمت قدرت‌های فراطبیعی بهره‌مند است و در نسخه اصلی داستان، خبری از این ماجرا نیست. این شخصیت فرعی، تنها حس ششم خوبی دارد و جو هیل از توضیح اضافه درباره قدرت‌هایش خودداری می‌کند. اسکات دریکسون از سمتی دیگر، بیش از اندازه به این شخصیت در داستان فیلم بها می‌دهد؛ آن هم بدون این‌که اصلاً توضیح دهد چرا دختربچه و به تبع مادرش قدرت‌هایی را دارند که دیگران در درکش ناتوان هستند.

فیلم «تلفن سیاه» می‌تواند به خوبی بیننده را مضطرب کند. فضاسازی‌، نوع ایفای نقش ایتان هاوک و صد البته بسترسازی‌های مناسب برای ایجاد حس تعلیق، همگی در خدمت چنین رویکردی، مفید تلقی می‌شوند. با این وجود، فیلم از لحاظ القای حس وحشت عملکرد موفقیت‌آمیزی ندارد؛ چراکه این اثر به جز چند صحنه کوتاه با استفاده از تکنیک «جامپ اسکر» (Jump Scare) و چند فقره صحنه خشونت‌آمیز، عنصر دیگری برای ترساندن مخاطب در چنته ندارد.

اصولاً فیلم‌های سینمایی طبقه‌بندی شده در ژانر وحشت، آن‌چنان نیازی به بسط دادن قصه و اتفاقات ندارند. بیننده نیز انتظار تماشای یک جهان غنی را از یک اثر وحشتناک ندارد اما در چنین فیلم‌هایی، به خصوص آثاری که درباره آدم‌ربایی است باید اهداف کاراکترها مشخص شود. این مسئله، حداقل چیزی است که مخاطب از داستان انتظار دارد. ایتان هاوک در قامت آدم‌ربا توانسته ایفای نقش قابل قبولی از خود نشان دهد، اما انگیزه و اهداف شخصیتش اصلاً و ابداً برای بیننده مشخص نمی‌شود. اتفاقاً دریکسون بیننده را وادار می‌کند تا خودش شخصیت آدم‌ربا را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. آیا آدم‌ربا از این بابت به دزدیدن و کشتن بچه‌ها روی آورده چون در بچگی مورد ضرب و شتم پدرش قرار گرفته است؟ چنین سؤال‌هایی به احتمال زیاد در ذهن بیننده‌ها در هنگام تماشای فیلم شکل می‌گیرد و این اثر هیچ تلاشی نمی‌کند تا به این دسته از سؤالات پاسخ دهد.

کارگردانی فیلم «تلفن سیاه» نه آن‌چنان نوآورانه است که سرمنشأ الهام برای سایر فیلمسازها باشد، نه آن‌چنان ضعیف که از تک تک پلان‌ها بتوان عیب و ایراد گرفت. بخش زیادی از داستان در زیر زمین خانه‌ای روایت می‌شود که فینی در آن‌جا زندانی است. به همین سبب، محیط زیرزمین باید از دو جنبه صحنه‌آرایی و نورپردازی در حد و اندازه‌ای باشد که حس خفقان و انزوا را بتوان از تماشای این منطقه تجربه کرد. فیلم‌ساز توانسته چنین حسی را به بیننده منتقل کند و از طرفی، تدوین فیلم هم در اواخر داستان که سطح اضطراب به شدت افزایش می‌یابد، بیشتر به چشم می‌آید. بیننده مدام از داخل و همچنین از بیرونِ خانه آدم‌ربا، ماجرا را دنبال می‌کند. باید اعتراف کرد که از نگاه فنی و کارگردانی، با اثری شسته و رفته طرف حساب هستیم.

فیلم «تلفن سیاه» در عمق دادن به اتفاقات خود به شدت سطحی رفتار می‌کند. خیلی از اتفاقات مهم فیلم در زمان گذشته رخ می‌دهد و به تبع بیننده از این وقایع بی‌اطلاع است. اطلاعاتی هر چند جزئی در طول روایت قصه به تدریج به خورد مخاطب داده می‌شود، اما شیوه آگاه‌سازی مخاطب به شدت ساده است. این‌که چه اتفاقاتی برای سایر قربانی‌ها رخ داده، به ساده‌ترین شکل ممکن و با چند خط دیالوگ بارها توضیح داده می‌شود. به جز آخرین قربانی که یک قلدر بزن بهادر در داستان به حساب می‌آمده، به سایر قربانی‌ها هیچ بهایی داده نمی‌شود و حتی بروس هم که رفیق صمیمی فینی معرفی شده، شخصیت‌پردازی‌اش شاخ و برگ درست و حسابی پیدا نمی‌کند.

به‌طور کلی، فیلم «تلفن سیاه» داستان هیجان‌انگیز و رازآلودی روی کاغذ داشته که متأسفانه در اجرا با نقص‌های ریز و درشتی روبه‌رو می‌شود. این اثر به جز چند صحنه کوتاه به هیچ وجه نمی‌تواند مخاطب را بترساند؛ چه یک مخاطب که عاشق و دلباخته ژانر وحشت است و چه بیننده‌ای که از سر کنجکاوی حاضر شده پای این فیلم بنشیند. از نقاط قوت این فیلم می‌توان به ایفای نقش قابل قبول ایتان هاوک، فضاسازی مناسب و همچنین استفاده درست از عناصر فنی اشاره کرد. اگر شما بتوانید با حفرات داستانی متعدد در فیلم‌نامه و صد البته سطحی روایت شدن قصه کنار بیایید، از تماشای فیلم «تلفن سیاه» احتمالاً لذت خواهید برد.

 

منبع: دیجی‌کالا مگ/ رسول خردمندی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید