معرفی چند فیلم کنجکاوی‌برانگیز ۲۰۲۲: از یک نوآر ابرقهرمانی تا یک فیلم عظیم

در بخش سینمای جهان دوازدهمین شماره ماهنامه صبا به معرفی چند فیلم قابل پیشنهاد برای سلیقه‌های گوناگون پرداخته شده است.


در بخش سینمای جهان شماره دوازدهم ماهنامه صبا مروا موسوی به معرفی چند فیلم قابل پیشنهاد برای سلیقه‌های گوناگون پرداخته است. متن کامل این یادداشت را می‌توانید در ادامه بخوانید.

معمولاً چنین گفته می‌شود که چند ماه اول سال زمان چندان خوبی برای پیدا کردن فیلم‌های مهم آن سال نیست. اکثر فیلم‌های ابرقهرمانی و دیگر آثار سینمایی عظیمی که برای ارتباط با انبوه تماشاگران ساخته شده‌اند (بلاک‌باسترها) در تابستان اکران می‌شود و نمایش فیلم‌های مهم فصل جوایز (به‌اصطلاح فیلم‌های اسکاری) هم معمولاً در ماه‌های پایانی سال میلادی اتفاق می‌افتد. اما ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست. اول این‌که دوران استریم این محاسبات را تغییر داده است. تماشاگر شیفته فیلم، اگر بخواهد در خانه فیلم ببیند، اهمیت چندانی به فصل نمی‌دهد. بنابراین فیلم‌های جالبی ممکن است در طول این مدت در سرویس‌های ویدیوی درخواستی در دسترس مخاطبان قرار گیرد. همچنین همواره الماس‌های کوچکی وجود دارند که از قابلیت‌های هنری بالایی برخوردارند و اساساً برای فروش بالا ساخته نشده‌اند. این فیلم‌ها معمولاً از قواعد پذیرفته‌شده فیلم‌های عامه‌پسند تخطی می‌کنند و ممکن است برای مخاطب عام چندان جذاب نباشند اما همواره برای مخاطبان خاص شگفتی‌های زیادی را به همراه دارند. فهرستی که در ادامه می‌آید، تنها بخشی از فیلم‌های کنجکاوی‌برانگیزی است که در ماه‌های اخیر عرضه شده است. در این فهرست، فیلم‌های متنوعی برای سلیقه‌های مختلف خواهید یافت: از یک فیلم موفق ابرقهرمانی تا انیمیشن تازه و موفق پیکسار، یک فیلم دیده‌شده هندی و فیلم‌های مستقلی که شاید کمتر کسی حتی اسم‌شان را شنیده باشد اما همگی از قابلیت‌های بالایی برای جذب گروهی از مخاطبان برخوردارند. تنوع همین فهرست از نظر ژانر و بودجه نشان می‌دهد که ماه‌های اول سال را هرگز نباید نادیده گرفت.

آرآرآر (RRR)
کارگردان: س. س. راجامولی. بازیگران: ن. ت. راما رائو جونیور، رام چاران، آلیا بهات.

اغراق نیست اگر این درام تاریخی عظیم و پرهزینه هندی را یکی از پرسروصداترین و مهیب‌ترین فیلم‌هایی بدانیم که امسال در سینماها اکران شده‌اند. این فیلم فانتزی تاریخی، داستان دو مرد را دنبال می‌کند که در مقابل اشغال کشورشان توسط بریتانیا در دهه ۱۹۵۰ قرار گرفته‌اند – یا لااقل این‌طور فکر می‌کنند. این دو که به‌شکل موازی در حال انجام مأموریت‌هایی مخفی هستند، در نهایت به‌خاطر شجاعت و قدرت خود با هم پیوند برقرار کرده و یک دوستی عمیق را شکل می‌دهند که برای آزادی کل کشور به‌اندازه کافی قدرتمند به‌نظر می‌رسد.

«آرآرآر» چند سکانس رقص شگفت‌انگیز، مبارزات و شیرین‌کاری‌هایی فوق‌العاده از جمله چند نبرد با موجودات مختلف در جنگل‌های هند دارد. با این وجود، با فیلمی روبه‌رو هستیم که کاملاً خود را جدی می‌گیرد و البته فاقد هرگونه نگاه بدبینانه است. به‌طوری‌که می‌توان آن را پادزهری خوشایند برای اکثر فیلم‌های پرفروش سینمای آمریکا دانست.

«آرآرآر» ابتدا قرار بود ۳۰ ژوییه ۲۰۲۰ به نمایش عمومی درآید اما اکران آن بارها به‌دلایل تأخیر در آماده‌سازی فیلم و سپس شرایط همه‌گیری کرونا به تعویق افتاد. فیلم در نهایت ۲۵ مارس ۲۰۲۲ روی پرده رفت و با استقبال عمومی منتقدانی روبه‌رو شد که به‌خصوص اجرای بازیگران و فیلمنامه کار را ستودند. «آرآرآر» با فروش جهانی ۳۱ میلیون دلار در روز اول اکران، رکورد بهترین افتتاحیه یک فیلم هندی در تاریخ سینما را شکست. فیلم تاکنون در سطح جهان بیش از ۱۵۰ میلیون دلار فروخته و فعلاً در رتبه نهم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال جهان قرار گرفته است. علاقه‌مندان جدی سینمای هند می‌دانند که س. س. راجامولی متخصص ساخت درام‌های تاریخی عظیم و پرفروش است و حالا یک بار دیگر توانایی‌های خود را در این زمینه نشان داده است.

آمبولانس (Ambulance)

کارگردان: مایکل بی. بازیگران: جیک گیلنهال، یحیی عبدالمتین، الیزا گونزالز
تعقیب‌کنندگان فیلم‌های عظیم ماجرایی دو دهه اخیر با نام مایکل بی آشنایی دارند. بی، بعد از ساخت فیلم‌های مطرحی چون «صخره»، «آرماگدون»، «پرل هاربر» و مجموعه فیلم‌های «تبدیل‌شوندگان/ ترنسفورمرها» حالا با یک اکشن دلهره‌آور تازه به نام «آمبولانس» بازگشته است. «آمبولانس» داستان دو برادر را روایت می‌کند که پس از یک سرقت بانک، آمبولانسی را دزدیده و به یک تعقیب‌وگریز هیجان‌انگیز با نیروهای پلیس لس‌آنجلس در سطح شهر مشغول می‌شوند. نقش این دو برادر را یحیی عبدالمتین و جیک گیلنهال با مهارت بازی می‌کنند. اما ستاره اصلی این فیلم خود مایکل بی است.

پس از یک دهه پرسه‌زدن در دنیای «ترنسفورمرها»، «آمبولانس» بهترین نسخه مایکل بی را نشان می‌دهد. فیلم تمام ویژگی‌های بارز بهترین آثار بی (مثل «صخره» و «پسران بد») را در خود دارد؛ خصوصیتی که با تسلط بر فناوری‌های جدیدی که بی در فیلم‌های اخیرش به‌کار برده ترکیب شده است. دوربین‌هایی که در هواپیماهای بدون سرنشین قرار دارند تعقیب‌وگریز ماشین‌ها را به اوج می‌رسانند و هر انفجاری در فیلم تکان‌دهنده به‌نظر می‌رسد. آیا ذره‌به‌ذره فیلم کاملاً منطقی است و با قوانین دنیای واقعی مطابقت دارد؟ به‌هیچ وجه. با این وجود این فیلم یک تعقیب‌وگریز دوساعته فوق‌العاده سرگرم‌کننده است که می‌تواند تماشاگران را به‌دنبال خود بکشاند. لذت‌بخش است که مایکل بی به دوران اوج خود بازگشته و می‌تواند حس‌وحال دلنشین سرگرم‌شدنِ بی‌واسطه و خالص را یک بار دیگر به مخاطبان خود بچشاند. اگر به تماشای فیلم‌هایی با ریتم تند و قدرت داستان‌گویی و سرگرم‌کنندگی در خالص‌ترین شکل خود علاقه دارید، «آمبولانس» را از دست ندهید.

بتمن (The Batman)

کارگردان: مت ریوز. بازیگران: رابرت پتینسن، زوئی کراویتز، پل دانو، کالین فارل، جفری رایت، جان تورتورو، پیتر اسکارسگارد، اندی سرکیس.

عوامل این نسخه از «بتمن» (بیش‌ازهمه خودِ مت ریوز) پیش از نمایش فیلم‌شان ادعاهای بزرگی را مطرح می‌کردند: از جمله این‌که فیلم قرار است از «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان – که جایگاهی افسانه‌ای در تاریخ فیلم‌های ابرقهرمانی و به‌خصوص آثار مرتبط با بتمن پیدا کرده – فراتر رود. محصول نهایی، شاید آن‌قدر که انتظار می‌رفت جسورانه نباشد و شاید هنوز بتوان «شوالیه تاریکی» را بهترین اثری دانست که در تاریخ سینما در مورد بتمن ساخته شده، اما مطمئناً فیلمی زیبا و دیدنی است: یک معمای طولانی که به آرامی تأثیر می‌گذارد و آدم را یاد «هفت» دیوید فینچر می‌اندازد (در فیلم حتی به عدد هفت هم اشاره می‌شود). «بتمن» داستانی آشنا و تیره‌وتار را با تصویرسازی زیبا و اجراهایی هوش‌ربا از رابرت پتینسون و زوئی کراویتز بیان می‌کند. فیلم به‌شکلی قابل‌درک وامدار سه‌گانه کریستوفر نولان است اما در بخش‌هایی که شیفته ایده‌های نولان و همکارانش نیست، پایه‌های هیجان‌انگیزی برای نمایش شکلی غنی‌تر و غریب‌تر از پدیده بتمن ایجاد می‌کند؛ شکلی که امیدواریم در دنباله‌های این فیلم ادامه پیدا کند. بسیاری از منتقدان بر این نکته تأکید کرده‌اند که «بتمن» بیش از این‌که در دسته فیلم‌های ابرقهرمانی قرار گیرد، یک نوآر جاه‌طلبانه و تأثیرگذار است. «بتمن» با استقبال عمومی منتقدان روبه‌رو شده و در سایت متاکریتیک امتیاز ۷۲ را از ۱۰۰ به‌دست آورده است. ضمن این‌که تا امروز پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۲۲ در سطح سینماهای جهان نیز لقب گرفته است.

پیاده‌روی طولانی (The Long Walk)

کارگردان: متی دو. بازیگران: یاناووتی، چانتالونگزی، ویلونا فتمانی.

این فیلم محصول سال ۲۰۱۹ است و همان سال در بخش‌های جنبی جشنواره‌های معتبری همچون ونیز و تورنتو هم به نمایش درآمد. ولی امسال در پلتفرم‌های دیجیتال در دسترس قرار گرفته است. متی دو چهره ویژه‌ای در سینمای لائوس به‌شمار می‌رود. این فیلمساز لائوسی – آمریکایی، اولین و تنها کارگردان زن سینمای لائوس و همین‌طور اولین سازنده شناخته‌شده فیلم‌های ترسناک در این کشور است. او به ساختن داستان‌های ارواح علاقه دارد: فیلم‌هایی در مورد شخصیت‌هایی که با مردگان وارد تعامل شده و از آن‌ها می‌آموزند اما بهایی را برای این دانش خود پرداخت می‌کنند. برخی از مضامین اولین کار او («چانتالی» که آن را در یوتیوب منتشر کرد) و فیلم بعدی‌اش («عزیزترین خواهر») به‌شکل کامل‌تر و غنی‌تری در «پیاده‌روی طولانی» پیاده شده‌اند. این یک فیلمِ ترکیبی است که سفر در زمان را با داستان قاتل زنجیره‌ای درهم می‌آمیزد اما کماکان درگیر ماجرای ارواح مردگان است: این‌که چگونه آن‌ها خواسته‌های خود را بیان و خواسته‌های افراد زنده را امکان‌پذیر می‌سازند.
داستان فیلم در مورد یک فرد لائوسی است که در آینده‌ای مبتنی بر فناوری زندگی می‌کند. او به پنجاه سال قبل سفر کرده و با کمک روح زنی که در کودکی در جنگل مجاور مرده بود، در حوادثی که در طول زندگی به خودش آسیب زده‌اند مداخله می‌کند. این خط داستانی جسورانه به‌راحتی می‌توانست به یک فیلم آشفته و حتی احمقانه تبدیل شود اما «پیاده‌روی طولانی» به اثری تحسین‌برانگیز تبدیل شده و به‌آرامی به سمت یک پایان احساسی و تأثیرگذار حرکت می‌کند؛ جایی که تمام ژانرها، خطوط زمانی و موضوعات فیلم به هم می‌پیوندند.

تو تنها نخواهی بود (You Won’t be Alone)

کارگردان: گوران استولفسکی. بازیگران: نومی راپاس، آناماریا مارینکا، آلیس انگلرت.

«تو تنها نخواهی بود» اولین فیلم بلند گوران استولفسکی است که البته پیش از این سال‌‎‎ها در عرصه فیلم کوتاه تجربه اندوخته است. این فیلمِ متعلق به ژانر وحشت، به‌صورت بین‌المللی و با مشارکت چند کمپانی مختلف ساخته شده است. حضور نومی راپاس، ستاره بین‌المللی سینمای سوئد، یکی از نکات کنجکاوی‌برانگیز فیلم محسوب می‌شود. اولین نمایش فیلم در ژانویه ۲۰۲۲ در جشنواره فیلم ساندنس اتفاق افتاد. همچنین در جشنواره فیلم پالم‌اسپرینگز، جایزه بخش فیلمسازان تازه‌کاری که ارزش دنبال‌کردن دارند به استولفسکی تعلق گرفت.

«تو تنها نخواهی بود» که در یک فضای ایزوله و کوهستانی در مقدونیه قرن ۱۹ می‌گذرد، ماجرای جادوگر جوانی را دنبال می‌کند که از قدرت خود برای تغییر شکل جهت زندگی در میان انسان‌ها استفاده می‌کند. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، ماجرا از جایی شروع می‌شود که این جادوگر با کشتن تصادفی یک دهقان، «در پوست او می‌رود» تا ببیند این شکل از زندگی چگونه است؛ تجربه‌ای که او را ترغیب به زندگی در بدن دیگران می‌کند. «تو تنها نخواهی بود» با این خلاصه داستان کنجکاوی‌برانگیز، یک فیلم وحشت شاعرانه با لحنی فولکلور است که در لحظاتی ممکن است تماشاگر را یاد حال‌وهوای برخی از آثار ترنس مالیک بیاندازد. نمایش محدود فیلم با استقبال روبه‌رو شده به‌طوری که ۹۲ درصد یادداشت‌های منتشرشده بر فیلم در سایت راتن تومیتوز، لحنی مثبت دارند.

قرمز شدن (Turning Red)

کارگردان: دومی شی. صداپیشگان: رزالی چیانگ، ساندرا اُ، آوا مورس.

سخت است که با محبت به سال‌های دردناک مدرسه نگاه کنیم، اما انیمیشن جدید کمپانی پیکسار، فرازونشیب‌های آن دوره را با نمایش مقداری شگفت‌انگیز از عشق و علاقه به نمایش می‌گذارد. دومی شی، که پیش از این انیمیشن کوتاه «بائو» را در سال ۲۰۱۸ برای پیکسار ساخته بود، در اولین تجربه‌اش در ساخت انیمیشن بلند کاملاً موفق نشان داده است. این کارگردان ۳۳ ساله کانادایی (متولد چین)، فیلمی ساخته که سرشار از یک حس جادویی، ویژگی‌های منحصربه‌فرد فرهنگی، و از همه مهم‌تر عشق مطلق به دوران نوجوانی دختران – علی‌رغم تمام آشفتگی‌هایش – است.

«قرمز شدن» در مورد یک دختر سیزده ساله چینی – کانادایی به‌نام مِی است که می‌فهمد وقتی تحت تأثیر احساسات شدید قرار بگیرد به یک پاندای قرمز غول‌پیکر تبدیل می‌شود – تغییر عجیب‌وغریبی که همه زنان خانواده او از زمان‌های قدیم دچارش بوده‌اند. می تلاش می‌کند تا – همچون دیگر زنان خانواده – پاندا را کنترل کند اما به‌تدریج شروع به کشف هویت منحصربه‌فرد خودش خارج از حوزه خانواده می‌کند. احساساتی که مِی در دوران بلوغ فکری دریافت می‌کند، به احساساتی غول‌پیکر برای مخاطبی تبدیل می‌شوند که، به‌کمک این انیمیشن، می‌تواند آن دوران حیاتی زندگی‌اش را یک بار دیگر مرور کند. «قرمز شدن» این احساسات عمیق را با کمک طنزی جذاب متعادل می‌کند تا به یکی از آثار منحصربه‌فرد و جذاب پیکسار تبدیل شود.

کیمی (Kimi)

کارگردان: استیون سودربرگ. بازیگران: زوئی کراویتز، بتسی برنتلی، ریتا ویلسون.

استیون سودربرگ برای سینمادوستان ایرانی نامی آشناست. این فیلمساز پرکار با انبوهی از آثار مشهور («جنیست، دروغ، و نوارهای ویدیویی»، «خارج از دید»، «ارین براکوویچ»، «قاچاق»، «یازده یار اوشن» و دنباله‌هایش، «سولاریس» و…) حالا با یک فیلم پرتعلیق و جنایی متعلق به عصر فناوری بازگشته است. قهرمان این فیلم در همه جای دنیا سرک می‌کشد جوری که انگار مستقیماً به سیم برق وصل شده و از این ناامید است که انرژی اضافی‌اش هدر می‌رود. فیلم درست مثل قهرمانش در همین سطح از سرعت عمل می‌کند. «کیمی» را می‌توان برداشتی از «پنجره عقبی» (آلفرد هیچکاک) به سبک فرانسیس فورد کاپولا (در «مکالمه») و برایان دی‌پالما (در «انفجار») دانست که با مختصات عصر اینترنت هماهنگ شده است. «کیمی» داستان یک کارمند فناوری مشغول در سیاتل را دنبال می‌کند که به‌طور تصادفی با شواهدی از یک جنایت روبه‌رو می‌شود، و تلاش او برای گزارش‌کردن این شواهد باعث می‌شود توجهات به‌شکل خطرناکی به او جلب شود. دیوید کوئپ (فیلمنامه‌نویس «کیمی» که سابقه نوشتن فیلمنامه‌هایی چون «اتاق امن» (دیوید فینچر) را داشته) و سودربرگ، داستان را تا حد اصول اولیه‌اش فشرده کرده و یک اکشن سریع ۸۹ دقیقه‌ای از آن بیرون می‌کشند. طرح داستانی فیلم ساده است و قطعاً با فیلم عمیقی روبه‌رو نیستیم اما می‌توان گفت با فیلم سرگرم‌کننده‌ای طرف‌ایم.

مرد شمالی (The Northman)

کارگردان: رابرت اگرز. بازیگران: الکساندر اسکارسگارد، نیکول کیدمن، آنیا تیلور جوی، ایتن هاوک، ویلم دافو، بیورک.

رابرت اگرز ۳۸ ساله، بعد از دو فیلم مستقل و تحسین‌شده «جادوگر» و «فانوس دریایی»، یک بار دیگر با «مرد شمالی» اکثر منتقدان و مخاطبان جدی سینما را به تحسین واداشته است. ترکیب وایکینگ‌ها و انتقام می‌تواند انرژی زیادی را آزاد و اکثر تماشاگران را راضی کند. «مرد شمالی» مصداق بارز این ادعا است. اگرز در این فیلم به‌سراغ اسطوره «نورس» رفته است؛ اسطوره‌ای که الهام‌بخش شکسپیر در خلق «هملت» بود. حاصل کار، حماسه‌ای تاریخی است که شبیه نمونه‌های دیگر نیست. «مرد شمالی» داستان املث (اسکارسگارد) را روایت می‌کند که به‌دنبال گرفتن انتقام از عمویش است؛ عمویی که پدر املث را به قتل رسانده و تاج‌وتخت او را تصاحب کرده است.

«مرد شمالی» فیلم خشن و بی‌رحمی است اما در دل نبردهای حماسی املث، به‌شکلی غافلگیرکننده با عواطف و انسانیتی شگفت‌انگیز مواجه می‌شویم. همین ویژگی باعث می‌شود تا انگیزه شخصیت متقاعدکننده‌تر از اکثر فیلم‌های انتقام‌جویانه دیگر باشد. این تعادل، شاید برجسته‌ترین ویژگی فیلم باشد؛ تعادلی که در جنبه‌های مختلف فیلم قابل مشاهده است: مثلاً فیلم ترکیب متعادلی است از زیبایی و سرسختی چشم‌اندازهای ایسلند، یا همچنین ترکیبی است از واقع‌گرایی بسیار دقیق و شگفت‌انگیز با جنبه‌ای که باشکوه‌تر و اپرایی‌تر از یک درام واقع‌گرایانه به‌نظر می‌رسد. با این تقارن دقیقی که در فیلم میان ابعاد واقع‌گرا و فراواقع‌گرا وجود دارد، «مرد شمالی» شاید بیش از اکثر نمونه‌های دیگر یکی – دو دهه اخیر توانسته حال‌وهوای یک اسطوره فانتزی را به یک فیلم زنده سینمایی برگرداند.

همه به نمایشگاه جهانی می‌رویم (We’re All Going to the World’s Fair)

کارگردان: جین شوئن‌بران. بازیگران: آنا کاب، مایکل جی راجرز.

این فیلم جمع‌وجور که محصول سال گذشته است و اولین نمایش خود را هم ژانویه ۲۰۲۱ در جشنواره ساندنس تجربه کرد، واقعاً محصول ویژه‌ای است: یک فیلم ترسناک دوران بلوغ (coming-of-age) برای نسلی که بیش‌ازحد آنلاین بزرگ شده است. «همه به نمایشگاه جهانی می‌رویم» هیجان و وحشت ناشی از ایجاد یک “خودِ” جدید در اینترنت، و همچنین هیجان و وحشت رویارویی آنلاین با دیگرانی که فکر می‌کنند شما را می‌شناسند، بیان می‌کند. شخصیت اصلی این فیلم کیسی (آنا کاب در اولین نقش‌آفرینی سینمایی‌اش که اتفاقاً حضوری تأثیرگذار و فراموش‌نشدنی است) نام دارد: یک نوجوان تنها و وابسته به اینترنت. او به‌طور تصادفی با چالشی به نام نمایشگاه جهانی مواجه می‌شود؛ یک چالش آنلاین با مضمون ترسناک که وعده تغییرات فیزیکی را به کسانی می‌دهد که در آن شرکت می‌کنند. کیسی برای حضور در این چالش شروع به تولید ویدیوهایی می‌کند؛ ویدیوهایی که در را به روی تجربیات (و تماشاگران) جدیدی در زندگی فیزیکی و مجازی او باز می‌کند.

«همه به نمایشگاه جهانی می‌رویم» با استفاده مؤثرش از نوعی زیبایی‌شناسی وحشت (که شامل همکاری جالبی با تعدادی از چهره‌های سرشناس یوتیوب هم هست) به یک تجربه ترسناک اینترنتی تبدیل شده که تماشاگر را در خود غوطه‌ور می‌سازد و البته ممکن است جنبه‌های آشنایی برای آدم‌هایی که به سرک‌کشیدن در گوشه و کنار اینترنت عادت دارند داشته باشد. اولین فیلم شوئن‌بران می‌تواند خوره‌های فیلم‌های وحشت را سیراب کرده و آن‌ها را مشتاقانه منتظر آثار بعدی‌اش نگاه دارد.

همه‌چیز در همه‌جا به‌‎یک‌باره (Everything Everywhere All at Once)

کارگردان: دن کوان و دنیل شاینرت. بازیگران: میشل یئو، استفانی سو، که هوی کوان، جنی اسلیت.

کسانی که دنیل کوان و دنیل شاینرت را با تنها همکاری مشترک قبلی‌شان، یک فیلم مستقل به‌نام «مرد ارتشی سوییسی» (محصول ۲۰۱۶ با بازی پل دنو و دنیل رادکلیف)، به یاد می‌آورند، احتمالاً از تماشای «همه‌چیز در همه‌جا به‌یک‌باره» شگفت‌زده خواهند شد. «مرد ارتشی سوییسی»ِ هم از جنبه‌هایی فیلم عجیبی بود – رادکلیف در بخش عمده فیلم نقش یک جسد را ایفا می‌کرد – اما مقیاس فیلم جدید و گستره جاه‌طلبی آن قابل مقایسه با فیلم قبلی این دو کارگردان نیست. «همه‌چیز در همه‌جا به‌یک‌باره» یک کمدی بُرنده و کنترل‌ناپذیر با مایه‌های حماسی کونگ‌فویی است که به داستان یک زن معمولی (صاحب یک رختشوی‌خانه) می‌پردازد که در شرایط ویژه‌ای قرار می‌گیرد که طی آن باید میلیاردها جهان موازی را از دست نیروی شر و از خطر نابودی حتمی نجات دهد. همین خلاصه یک‌خطی می‌تواند تا حدی نشان دهد که با چه فیلم عجیبی روبه‌روییم. فیلم هم جنبه استعاری قدرتمندی در ارتباط با آشوب عصر اینترنت دارد، هم واجد جنبه‌ای معنایی در مورد جدال میان زندگی و بی‌معنایی است، هم یک اکشن بی‌پروا است که پهلو به پهلوی ابزوردیسم می‌زند و هم یک کمدی تأثیرگذار محسوب می‌شود.

اگر این توضیحات برای ترغیب شما به تماشای «همه‌چیز در همه‌جا به‌یک‌باره» کفایت نمی‌کند، کافی است بدانید که در سایت IMDB، این فیلم با کسب ۳۳ هزار رأی امتیاز خیره‌کننده ۸.۸ را از کاربران این وبسایت دریافت کرده و فعلاً در رتبه ۵۵ بهترین فیلم‌های تاریخ به انتخاب کاربران IMDB قرار دارد.

منبع: polygon.com

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید