«پیتوک»؛ نوآر به سبک ایرانی

«پیتوک» در درام خود پتانسیلی دارد که برای تمام افرادی که تجربه زیستن در دهه‌های شصت و پنجاه را دارند، تداعی‌گر چیزهایی خواهد شد که ممکن است به راحتی متوجه علت این آشناپنداری نشوند.


اگر به فیلم‌هایی که در آن به چشم‌نواز بودن لوکیشن‌ها اهمیت داده شده نگاهی بیاندازیم، متوجه می‌شویم که این زیبایی مکان‌های وقوع در فیلم از منطق درونی هم برخوردار است. فیلم «پیتوک» اثری است که به ذائقه زیبای چنین مخاطبانی خوش می‌آید و از این حیث داستان و ماجراها را تا انتهای آن دنبال خواهید کرد. اما خوش‌رنگ‌ولعاب بودن تنها ویژگی‌ای نیست که فیلمی مانند «پیتوک» بخواهد به آن ببالد.

«پیتوک» در درام خود پتانسیلی دارد که برای تمام افرادی که تجربه زیستن در دهه‌های شصت و پنجاه را دارند، تداعی‌گر چیزهایی خواهد شد که ممکن است به راحتی متوجه علت این آشناپنداری نشوند. این پتانسیل متکی به مؤلفه‌هایی از یک ژانر معروف سینمایی است که درامِ این اثر به اعتبار آن مؤلفه‌ها شکل گرفته و نام آن ژانر، نوآر است.

واژه فرانسوی نوآر به معنای سیاه و تاریک است و شاید بد نباشد برای درک فیلمی مانند «پیتوک» کمی درباره این‌ گونه بسیار محبوب سینمای کلاسیک بدانیم. سبک نوآر بعد از جنگ دوم جهانی خود را به سینمادوستان معرفی کرد. فیلم‌هایی سیاه و سفید و با نورهایی تیره‌مایه، با مضامینی سرشار از نامیدی که با قهرمانانی متفاوت از سایر ژانرها ساخته می‌شدند. قهرمان این فیلم‌ها مردانی خسته و به آخر خط رسیده هستند که در اوج ناامیدی زنی بسیار زیبا سر راه آن‌ها قرار می‌گیرد و زن چنان وانمود می‌کند که قصد کمک به قهرمان را دارد اما این‌گونه نیست. به واقع در توصیف زنان فیلم نوآر می‌توان گفت: صورتی فرشته‌آسا و مابقی جانوری موذی.

این زنان اغواگر را فم‌فتال می‌نامند که در ادبیات فارسی به شهرآشوب مشهور هستند. اینان برای رسیدن به اهداف و زیاده‌خواهی‌هایشان قهرمانان شجاع اما مأیوس را به دام می‌اندازند و درنهایت با کشته شدن این مردان، به خواسته‌های شیطانی خود می‌رسند. اگر طالب این فیلم‌های خاطره‌انگیز سیاه‌وسفید تاریخ سینما باشید سه فیلم «غرامت مضاعف»، «پستچی دوبار در می‌زند» و همچنین «شاهین مالت» پیشنهاداتی است که علاوه‌بر درک ماهیت این ژانر جذاب، شما را نیز سرگرم خواهد کرد.

با این توضیحات، تقریباً حال‌وهوای فیلم «پیتوک» برای خواننده‌ای که هنوز فیلم را ندیده مشخص شده است. جوانی جنوب شهری که بر اثر اتفاقی با زنی متمول و زیبا آشنا و جذب جمال و ثروت او می‌شود. زن نیز به همین ترتیب نشان می‌دهد شیفته تهور، مردانگی و جوانمردی وی شده غافل از آن‌که نیاز و نیتی که زن در پی آن است شریرانه‌تر از دلیل علاقه‌مندی مرد به او است. اما از آن‌جاکه قهرمان کودن و کم‌هوش به جز در فیلم‌های کمدی برای هیچ مخاطبی جذاب نیست، اغفال شدن مرد و یا تن دادن به خواسته شریرانه زن باید فراتر از یک فریب ساده و یا یک هوس آنی باشد.

از این‌رو نویسندگان برای تن دادن مرد به خواسته زن لازم بوده که دلایلی تکمیلی را بیافزایند و این کار را نیز به درستی بر طبق الزامات ژانر انجام داده‌اند. بدین معنا مرد داستان که خیلی زود پی به ماهیت زن برده، ‌هیچ‌عنوان نیرنگ نمی‌خورد اما زندگی خانوادگی وی چنان کلاف سردرگمی‌ است که عملاً تنها راه نجاتش همراه شدن با خواسته بی‌فرجام زن است. در واقع همان‌طور که اشاره شده، قهرمان این آثار که از هر طرف به بن‌بست خورده و پیشنهاد زن داستان برای او به مانند شرکت در قمار رولت روسی است که در انتهای خط از باختن خبری نیست؛ یا می‌برد و یا می‌میرد.

با این‌حال، نویسندگان ‌فیلمنامه «پیتوک» برای آن‌که به ساحت یک قهرمان تک‌بعدی گرفتار نشوند و لایه‌های زیرین درام را بیشتر کنند و به روند حرکتی شخصیت‌ها معنا ببخشند، دست به ابتکاری دیگر نیز زده‌اند. توضیح این ابتکارِ دراماتیک با طرح پرسشی موسوم به (اگر جادویی) میسر می‌شود: چه می‌شود اگر زنی که برای رسیدن به هدفی شرارت‌بار قصد فریب و اغوای مردی را دارد تا مرد با خطر کردن وی را به هدفش برساند اما در میانه راه، این زن واقعاً عاشق مرد نیز بشود؟

این تفاوت فیلم «پیتوک» با سه فیلم مهمی است که از آن‌ها یاد کردیم. برای مثال در فیلم «غرامت مضاعف» اگر همسرِ مرد متمول، مأمور بیمه را به نیت گرفتن غرامت بسیار چرب از شرکت بیمه به کشتن شوهرش ترغیب می‌کند، تا انتهای کار نیز هیچ علاقه‌ای هم در کار زن نیست و او تنها برای رسیدن به هدف خود وانمود می‌کند که به مرد علاقه‌مند شده است. از این‌رو در «پیتوک» ما علاوه‌بر یک نئونوآر (نوآر جدید) با یک ملودرام هم سروکار داریم و به نوعی تلفیق ژانری که در این فیلم صورت گرفته، داستان را با ذائقه ملودرام‌پسند خانواده ایرانی نیز آداپته کرده است.

علاوه‌بر افزودن جنبه ملودراماتیک، فیلمنامه‌نویسان «پیتوک» برای نزدیک کردن این گونه سینمایی که اساساً متعلق به جامعه آمریکاست، تمهیداتی دیگر نیز اتخاذ کرده‌اند تا هرچه بیشتر قصه و فضاسازی برای تماشاگر ایرانی ملموس شود. عمده این تمهیدات در داستان‌های فرعی گنجانده شده است. از جمله دختری که به‌خاطر انتشار فیلمی خصوصی از وی، اکنون به یک قربانی تمام‌عیار یک کش‌و‌مکش زناشویی بدل شده که همین خط فرعی قصه در بزنگاه‌های نهایی با خط اصلی داستان تلاقی پیدا می‌کند و منجر می‌شود به این‌که داستان به نقطه اوج نفس‌گیر خود برسد.

اما پیش از این نقطه اوج در سکانسی دیدنی و البته شنیدنی، هادی حجازی‌فر کلیت مضمون و درون‌مایه فیلم که له شدن ضعیف زیر پای قوی است را به گوی‌های بازی بیلیارد تشبیه می‌کند. بعد از این مونولوگ طولانی است که بیننده به‌خوبی آماده مواجه شدن با فاجعه نهایی می‌شود. چیزی که نمونه متعالی‌اش را در سکانس پایانی فیلم درخشان «خون به پا خواهد شد» ساخته پل توماس اندرسون نیز دیده‌ایم.

«پیتوک» را به‌خاطر پیچش‌های داستانی و غیرمنتظرگی‌هایی که از نیمه به بعد در آستین خود دارد، می‌توان از جنس آثار فیلمنامه‌محور دانست که به‌واسطه داستان پرکشش خود، قادر است برخی از کاستی‌های فیلم مانند انتخاب نادرست یکی دو بازیگر در نقش‌های اصلی را نیز جبران ‌کند.

منبع: مجله سینماتیکت/ محمدرضا نعمتی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید