«مهمونی»؛ لذت فهم انسان

تحلیل‌گر سینما و روانشناس تحلیلی در یادداشتی در دوازدهمین شماره از ماهنامه صبا، مجموعه «مهمونی» (ایرج طهماسب) را از منظر روان‌شناسی بررسی کرده است.


بهنام شریفی (تحلیل‌گر سینما و روانشناس تحلیلی) در یادداشتی در شماره دوازدهم ماهنامه صبا مجموعه «مهمونی» (ایرج طهماسب) را از منظر روان‌شناسی بررسی کرده است. متن کامل این یادداشت را می‌توانید در ادامه مطالعه کنید.

برنامه «مهمونی» … توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند. باید به این نکته توجه کنیم که «حمید جبلی» بزرگ و عروسک‌های خاطره‌ساز گذشته به خاطر رایت تلویزیونی حضور ندارند. در همه برنامه‌ها و آثار ایرج طهماسب ردپایی از آموزش، توجه به مسائل روان و جلوه‌هایی از ابعاد جامعه‌شناسانه دیده می‌شوند. این نوشته در پی این است که علل توفیق مجموعه تازه آقای طهماسب را از منظر روان‌شناسی بکاود.

اولین نکته،‌ هوش و به‌روز بودن این برنامه و شناختش از شرایط اجتماعی و حالت‌های روانی بچه‌های نسل دهه ۹۰ ایرانی است. اگر بچه‌های دهه شصت در ترکیبی از اطاعت و سرکشی و افتادن در دام تقلید از نسل‌های قبل از خود بود، نسل دهه ۹۰ کودکان ایرانی چنین ویژگی‌هایی ندارد. در بین آن‌ها احترام‌گذاشتن به نسل‌های قبل از خود چندان محلی از اعراب ندارد. این نسل از چهار طرف تحت نفوذ مدیا و جهان بی‌کران اطلاعاتی امروز است. آن‌ها با فشار چند دکمه می‌توانند به جهان‌های مختلفی کانکت شوند. پس شکل نصیحت‌گری‌ها (همراه با چاشنی شیطنت) برنامه‌های پیشین جواب نخواهند داد. این نگاه را می‌توانیم در کاراکتر «بچه» پیدا کنیم. کودک کاری که احترام برایش تعریف‌نشده است و با این وجود احساسات بسیار رقیقی دارد. او در کسری از ثانیه می‌تواند با نمایش‌گری همه را فریب دهد و اما تشنه محبت و دیده‌شدن است. کافی است گیمرهای دهه‌ نودی «یوتیوب» را رصد کنیم تا این میل به دیده‌شدن و نمایش‌گری‌هایشان برایمان ملموس شود. از طرفی بچه‌های حالا بزرگ‌شده دهه‌های شصت و هفتاد در گذر سالیان آن شور و شیطنت سرکوب‌شده را در قالب این عروسک‌ها پیدا می‌کنند.

طهماسب حتی به کاراکتر خودش هم رحم نمی‌کند. او در «مهمونی» از مقام دانای کل کلافه از شیطنت‌های عروسک‌ها به یاوری بزرگسال بدل شده، حتی شیطنت می‌کند و سر‌به‌سر شاگرد آشپز می‌گذارد. هنرمند کهنه‌کار سرگرمی‌سازی‌اش را در اولویت گذاشته و در لایه‌های زیرین حرف‌هایش را هم می‌زند. آقای مجری یک معلم امروزی با ذهنی باز و روانی پذیراست. توصیه‌های اخلاقی‌اش پابرجا هستند؛ اما می‌داند دوران تک‌صدایی به پایان رسیده.

طهماسب با طرح سؤال‌های هوشمندانه و هدف‌دار مهمان‌ها را با کودک درون‌شان روبه‌رو می‌کند. در نهایت ادب آن‌ها را وارد چالش می‌کند و مانند یک روان‌کاو تسهیل‌گر در حکم یک راهنما سکوت می‌کند تا مهمان از ‌حس‌هایش بگوید. جامعه ایرانی به تبع شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی- سیاسی دچار معضلات روانی جدی است. طبق اعلام‌ رسمی وزارت بهداشت یک چهارم ایرانی‌ها حداقل از یک عارضه روانی رنج می‌برند. جامعه‌ای که دچار یک بی‌حسی دائمی است، خشم‌هایش تبدیل به افسردگی جمعی شده، شادی‌کردن را بلد نیست و حتی شکل صحیح تعجب‌کردن و به‌خصوص سوگواری‌کردن را بلد نیست.

سؤال‌های هوشمندانه برنامه همراه با موسیقی ملل و نمایش ما را با سرچشمه‌های شادی‌های ازدست‌رفته روبه‌رو می‌کند. این‌که مهمان‌ها در بخشی از برنامه از تصورات خود می‌گویند و لحظه‌های دلپذیرشان را با تداعی آزاد تجسم می‌کنند، یک جور کاتارسیس و حال خوش درونی را در آن‌ها و بیننده به وجود می‌آورند. طهماسب توانسته همه این‌ نکات را در لوای یک برنامه صمیمی مطرح کند.

به یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل توفیق برنامه توجه کنیم: شخصیت‌پردازی عروسکی.

بچه در صدر محبوبیت عروسک‌های این برنامه است. از طرفی با رفتارهای یکی از آرکی‌تایپ‌های غالب جامعه ایرانی (پرسفون‌تایپ) و توجه منفی و مهرطلبی رفتارهایی نمایشی دارد و از طرفی دیگر کودک درونش به‌شدت آسیب‌ دیده و در مقابل محبت و جدیت گارد شدید می‌گیرد. او به‌راحتی دروغ می‌گوید تا اهداف خود را پیش ببرد (پرسفون خام)، فکر می‌کند همه باید تابع نظرش باشند و به سرعت با شخصیت‌ها و موقعیت‌ها رنگ عوض می‌کند. نکته جالب و رئالیستی کودک کار بودن اوست. در نتیجه بسیاری از مهمان‌ها را نمی‌شناسد و با آنها رفتاری تهاجمی دارد. رودررویی او با مهمان‌ها برخلاف سنت همیشگی ایرانی‌ها و برنامه‌های گذشته طهماسب است. انگار او کودک درون زخمی همه ما را حمل می‌کند. بسیاری از ما دوست داریم شوق درونی‌مان دیده شود و اما راه ابراز آن را بلد نیستیم. درگیری‌های زیادی با بخش والد و بالغ درونی‌مان داریم. در فرآیند جامعه‌پذیری، انسان‌های متعادل کسانی هستند که بتوانند این سه وجه را به شکلی صحیح در زندگی‌شان جاری کنند. اگر این امر رخ ندهد و کودک درون را نادیده بگیریم در بزنگاه‌ها با لجبازی‌ها، نحس‌بازی‌ها و کینه‌هایی بی‌جا موقعیت‌ها و روابط خود را تحت‌الشعاع قرار خواهیم داد. علاوه بر این همه عروسک‌های برنامه از تضاد و تناقض‌ بهره می‌گیرند تا ما را متوجه این نکته کنند که چقدر تضاد و تناقض داریم.

«پشه» که سمبل آزار و اذیت است، در این برنامه برای نیش زدن اجازه می‌گیرد و با شرح فتوحاتش می‌خواهد حیله به خرج دهد و هر بار ناموفق می‌ماند. در عین حال یک ناظر دقیق و علم‌گرا هم هست. آشنایی‌زدایی از یک موجود بیرونی و تبدیلش به کاراکتری ملموس و بامزه می‌تواند توجه ما را به قابلیت‌های متضاد و متناقض روان و سرشت دوگانه خوبی و بدی سرشتین‌مان جلب کند.

کاراکترهای «شاباش» و «دی جی» نماینده حقارت‌های درونی و بخش‌های مغفول‌مانده درونمان نیز هستند. کاراکترهایی که در دنیای بیرون در جایگاهی پایین هستند و به خاطر خودشیفتگی نگاهی غیرواقعی به پیرامونشان دارند. خواسته‌های غیرمنطقی دارند و می‌خواهند یک‌شبه ره صد ساله را بپیمایند. آنها نماینده بخش‌های به‌بلوغ‌نرسیده ما هستند.

«قیمه» یادآور آرکی‌تایپ مادرانگی مشدد (دیمیتر) با همان‌ بی‌مرزی‌ها و سنت‌گرایی‌های همیشگی و «کته» یادآور بخش‌های شاد گمشده و شوق‌های بر زبان نیامده ماست. زنی خیالباف که در خوابش خیال رسیدن به جفت‌ روحی‌اش ناممکن به تصویر کشیده شده است (خوابی یادآور سکانسی از «علفزار گریان» تئو آنگلوپولوس). و چرا «مگسی» در نیامده‌ترین کاراکتر مهمونی است؟ به این علت که تضادهای وجودی‌اش پررنگ نیست. «روحی» هم که به صورتی بسیار زیبا فقدان روح در جامعه کنونی ما را یادآور می‌شود. غایت روانشناسی تحلیلی و بسیاری از مسلک‌ها و آیین‌ها فهم گوهر روحی انسانی است. روحی که پیوند‌دهنده خودآگاه و ناخودآگاه ماست. روحی که می‌خواهد آواز بخواند و ما سرکوبش می‌کنیم، نادیده‌اش می‌گیریم و این انکار در درازمدت تبدیل به افسردگی و خشم‌های مزمن می‌شود. به خاطر همین علت حال بد و دردهای گاه‌وبی‌گاه وجودی را در نمی‌یابیم. چرا که نخواسته‌ایم مرداب‌های روحی را تشخیص دهیم و با آنها روبه‌رو شویم.

در شرایط کنونی همه ما نیاز داریم هر هفته این برنامه را با دقت ببینیم و از ریزبینی و استفاده درست از امکان‌های روان‌شناسی در این برنامه لذت ببریم. «مهمونی» ما را به ضیافت درون‌مان می‌برد، می‌گذارد صداقت بی‌رحمانه با حس‌هایمان داشته باشیم، دست کودک درون‌مان را می‌گیرد و از او علت خشم، رنجش و لجبازی‌هایش را می‌پرسد و کاری می‌کند بار دیگر به پیرامون‌مان نگاه کنیم. طهماسب و تیم جوان و خلاقش توانسته‌اند یک برنامه سرگرم‌کننده و آموزشی برایمان بسازند. پس کاری که می‌توانیم انجام دهیم، تماشا کردنش، لذت بردن و فکر کردن به موضوع‌های مطرح‌شده در این برنامه موفق است.

 

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید