جایگاه رسانه‌های سینمایی در ایران امروز – 5؛

تنوع و چندصدایی فعلی به‌نفع فضای فرهنگی کشور است

در شماره دوازدهم ماهنامه صبا گزارش ویژه‌ای در مورد جایگاه رسانه‌های سینمایی در ایران امروز تهیه شده است.


در دوازدهمین شماره ماهنامه صبا و به مناسبت ده‌سالگی مجموعه رسانه‌ای صبا، گزارش ویژه‌ای در مورد جایگاه رسانه‌های سینمایی در ایران امروز تهیه کرده و با تعدادی از چهره‌های باتجربه عرصه رسانه به گفت‌وگو پرداختیم. یکی از این چهره‌ها، نغمه دانش آشتیانی (روزنامه‌نگار و معاون سردبیر مجموعه رسانه‌ای صبا) بود که سخنان او را در ادامه خواهید خواند:

دشواری‌ها و محدودیت‌های فعالیت رسانه‌ای (به‌طور ویژه رسانه‌های سینمایی) را در ایران امروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به‌طور کلی، جایگاه و اهمیت رسانه‌های سینمایی در سال‌های اخیر چه تغییری کرده و گسترش روزافزون اهمیت فضای مجازی – به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی – در سال‌های اخیر، چه تغییری در ماهیت، کارکرد و نحوه فعالیت رسانه‌های سینمایی ایجاد کرده است؟

امروز، نسبت به دو دهه و نیم قبل که فعالیتم را در حوزه مطبوعات فرهنگی – هنری شروع کردم، با تنوع و تکثر بیشتری از رسانه‌ها مواجه هستیم. به‌خصوص پس از آمدن شبکه‌های اجتماعی، اطلاع‌رسانی در انحصار رسانه‌های رسمی نیست و بخش قابل‌اعتنایی از اخبار فرهنگ و هنر در فضای مجازی تولید و منتشر می‌شود. این تکثر برای فضای رسانه‌ای سینما هم فرصت محسوب می‌شود و هم تهدید. از این منظر فرصت محسوب می‌شود که اخبار در انحصار یک یا چند رسانه نیست، منابع خبری متنوع‌تر شده‌اند و همچنین نوع نگاه به اخبار متنوع‌تر شده است. حتی سبک نوشتن و شکل خبرنویسی، گزارش‌نویسی و نقد نسبت به گذشته تنوع بیشتری پیدا کرده است. اما تهدید محسوب می‌شود چون در رسانه‌های کلاسیک، خودِ سلسله‌مراتب باعث کنترل برخی از آسیب‌ها یا آفت‌ها می‌شود. در رسانه سلسله‌مراتبی، فردی که مطلبی را منتشر می‌کند تنها فیلتر تصمیم‌گیرنده نیست بلکه نگاه‌های متعددی مراقب مطالب هستند و همین باعث می‌شود که مطالب در رسانه‌های رسمی با وسواس بیشتری منتشر شوند. ولی وقتی با رسانه‌های فردمحور روبه‌روییم، چشم دیگری مراقب آن آدم نیست و اشتباهات او را گوشزد نمی‌کند.

همچنین خیلی‌ها به این اشاره کرده‌اند که با آمدن شبکه‌های اجتماعی، هر کسی هر خبری را منتشر می‌کند و بخش زیادی از اخبار به سمت محتوایی رفته که ممکن است حریم شخصی افراد را مخدوش کند. نمونه‌هایی از این اتفاق را – به‌خصوص در اینستاگرام – می‌بینیم که یک فرد با انتشار مطالب خاص یا تهدید افراد به انتشار مطالب خاص، یک هنرمند را حتی تا خودکشی و مرگ هم برده است. این هم از آسیب‌های شکل مدرن اطلاع‌رسانی در همه حوزه‌ها از جمله فرهنگ و هنر و سینما است.

یک آسیب بزرگ دیگر نسبت به گذشته، ازبین‌رفتن مرز بین مطلب تولیدشده توسط یک رسانه و مطالب سفارش‌داده‌شده از سوی برخی از منابع خبری دارای قدرت و ثروت است. وقتی یک مجله را ورق می‌زنید، می‌دانید که فلان صفحه به آگهی اختصاص دارد. در چنین شرایطی تکلیف مخاطب مشخص است. ولی وقتی با مطلبی مواجه می‌شوید که صاحب رسانه آن را نوشته و منتشر کرده، توقع دیگری دارید. امروزه، این صاحبان ثروت و قدرت، بخشی از رسانه‌ها را هدف گرفته‌اند که مخاطب هم نمی‌تواند سره و ناسره را از هم تشخیص دهد. فلان فیلم یا سریال به نمایش درمی‌آید و حجم زیادی از نقد و یادداشت و اطلاعات در مدح و ستایش آن محتوا به‌شکل یکدست در رسانه‌ها منتشر می‌شود. چون مخاطب برچسب آگهی را در آن مطلب نمی‌بیند، فکر می‌کند مطلب از نگاه تیزبین یک رسانه و منتقد عبور کرده است. این، دروغ بزرگی است که برخی از رسانه‌ها به مخاطبان خود می‌گویند. از آن بدتر این است که اساساً ما با تعداد قابل اعتنایی از رسانه‌ها مواجه هستیم که دیگر چیزی به‌نام تولید محتوا ندارند و تمام ماهیت خود را از مطالبی می‌گیرند که برای انتشار آن‌ها پول دریافت کرده‌اند.

از سوی دیگر، متأسفانه الآن با برخی از دوستان صاحب رسانه مواجه هستیم که هیچ آموزش رسانه‌ای ندیده‌اند. آن‌ها فقط با تجربه‌اندوزی جلو می‌روند اما مبانی آن تجربه‌اندوزی اشتباه است. این مسأله فقط مبتلابه رسانه‌ها نیست بلکه در یک ارتباط تنگاتنگ بین فضای روابط عمومی و رسانه‌ها شکل گرفته است. الآن برخی از گروه‌های روابط عمومی، مثلاً در یک مؤسسه، از رسانه‌ها انتظار دارند که رسانه‌ها به‌طور مستقل هیچ خبری در مورد آن مؤسسه منتشر نکنند مگر خبری که از کانال آن روابط عمومی عبور کرده است. اگر دو دهه پیش من در یک رسانه چنین انتظاری را به سردبیر منتقل می‌کردم، با برخورد شدیدی روبه‌رو می‌شدم. چون نه روابط عمومی حق چنین کاری را داشت و نه من حق داشتم که چنین خواسته‌ای را بپذیرم. اما الآن این موضوع ضدّ ارزش به‌عنوان ارزش مطرح شده است. بعضی‌ها نمی‌دانند که آن‌چه امروز برایشان ارزش است، در ماهیت و ذات خودش و در حوزه علم رسانه و علم روابط عمومی یک ضدّ ارزش بوده و به‌خاطر نابسامانی به ارزش تبدیل شده است. کاش فرصت آموزش برای همه ما فراهم بود و این فرصت را برای خودمان فراهم می‌کردیم. آن‌چه در این‌جا نقش مهمی دارد، صنوف مرتبط است. الآن در خانه سینما حداقل دو صنف تخصصی و کاملاً مرتبط با این حوزه داریم: «انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی» و «انجمن طراحان و مدیران تبلیغات». این دو صنف، به‌عنوان دو بال تأثیرگذار در حوزه سینما، اگر دوره‌های آموزشی، جلسات نقد و تحلیل، و اساساً فرصت صحبت‌کردن ایجاد کنند، همه ما یکی – دو گام جلوتر می‌رویم.

با این وجود، در نهایت به‌نظرم این تنوع و چندصدایی به‌نفع فضای فرهنگی است. به‌عنوان یک فعال رسانه‌ای مخالف هر شکلی از بستن فضای رسانه‌ای هستم. نقد کردن فضای رسانه‌ای، به‌هیچ‌وجه در دیدگاه من به این معنا نیست که باید رسانه‌ها را، چه در تعداد و چه در شکل فعالیت، محدود کرد. بلکه معتقدم این رسانه‌ها باید دائماً رصد شوند، مورد آسیب‌شناسی و نقد قرار بگیرند و به آن‌ها آگاهی داده شود.

هدف‌گذاری و رویکرد اصلی شما در رسانه‌هایی که در آن‌ها فعالیت داشته‌اید و دارید چیست؟ آیا در طول دوران فعالیت در این رسانه‌ها و بنا به تحولات پیرامون، این رویکرد دستخوش تغییرات جدی شده است؟

هدف اول من همیشه این بوده که با فعالیت خودم، هر چقدر هم کوچک و کم‌اهمیت به‌نظر برسد، به ارتقاء فرهنگ و هنر کشورم کمک کنم. در این مسیر هم همیشه سعی کردم که برای افراد فعال این حوزه، فضای امنی ایجاد کنم و رسانه من خانه امن فرهنگ و هنر باشد، طوری که از جنبه‌های مختلف به من اعتماد کنند. البته در هر کاری که انجام می‌دهم به این نکته توجه می‌کنم که من مدیون حقیقت و نماینده مردم هستم. آن‌چه برای خودم اهمیت زیادی دارد، این است که هیچ‌وقت از طریق رسانه قصد مطرح‌کردن خودم و به‌شهرت رسیدن را نداشته‌ام. برخی از دوستانم را در این حرفه دیده‌ام که چنین هدفی داشته‌اند. انتخاب آن‌ها چنین بوده اما من چنین هدفی را نمی‌پسندم. رسانه‌ای که آبرومند و باشرافت باشد، خودش را به‌تدریج نشان خواهد داد و، در درازمدت، نه‌فقط فعالان آن حوزه بلکه مردم هم تو را به جا خواهند آورد.

من کارم را در فضای کاغذی شروع کردم و بعد دامنه فعالیت‌هایم به فضای سایبری هم کشیده شد. هیچ‌وقت شخصاً یک صفحه خبری اینستاگرامی را اداره نکرده‌ام ولی این‌ها قدرت‌های جدید هستند که خیلی مهم و ارزشمند هستند و نمی‌توان نادیده‌شان گرفت. این شکل از انتقال خبر، اقتضائات خود را دارد. همان‌طور که نمی‌توانید صفر تا صد یک خبرگزاری را با قواعد یک روزنامه اداره کنید، یک صفحه اینستاگرامی را هم نمی‌توانید به‌طور کامل با قواعد خبرگزاری اداره کنید. اما مهم این است که یک سری اصول کلی در هر رسانه‌ای وجود دارد: رسانه محل شهرت شخص نیست؛ رسانه فقط محل کسب درآمد شخصی نیست؛ نسبت ما باید با حقیقت، مردم و کانون‌های ثروت و قدرت مشخص باشد و مواردی از این قبیل. اگر این اصول را بدانیم، آن‌وقت در این مرزهای کلی کار رسانه‌ای، تنوع و تکثر خواهیم داشت. قرار نیست اگر من رسانه‌ای را به یک شکل اداره می‌کنم، فرد دیگری هم رسانه‌اش را مثل من اداره کند. اگر قرار بود این‌گونه باشد، چه لزومی به داشتن صدها رسانه بود؟

 

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید