بحث تغییر کاربری سینماها پس از شیوع گسترده ویروس کرونا، به یکی از نگرانیهای جدی سینمای ایران تبدیل شد.
بحث تغییر کاربری سینماها طی ماهها و سالیان اخیر و بهخصوص از زمانیکه کرونا، شیوع گستردهای یافت، به یکی از بحثها و نگرانیهای جدی سینمای ایران تبدیل شد. برای سینمایی که نهضت سالنسازی را از اوایل دهه ۹۰ آغاز کرده بود و تا همین امروز به توفیقهایی هم در این حوزه دست یافت، خیلی سخت است که حالا بخواهد بخشی از لجستیک خود را که از قضا، ساختمانها و سینماهای نوستالژیک برای حافظه جمعی این ملت هستند از دست بدهد.
از دیگر سو، استیصال سازمان سینمایی در حمایت جدی از این سالنها و سینماداران آنها و افزایش مشکلاتی چون هزینههای جاری و نبود فیلم مناسب برای اکران، راهی را برای سینماداران باقی نگذاشت جز اینکه برخلاف میل قلبی خود، تصمیم به تغییر کاربری سینماها بگیرند.
زمزمه تغییر کاربریها در سینمای ایران از اوایل کرونا که سینماها برای چندماه تعطیل بودند، به شکلی جدی شنیده شد و در ادامه و با تداوم این روند، آشکارتر شد. آنقدر آشکار و پرتکرار که انتشار اخبار هرازچندگاه آن، دیگر برای مخاطبان سینما و دوستداران هنر هفتم به یک عادت تبدیل شد.
اما آنچه این بحث را طی روزهای اخیر، به یک سوژه داغ تبدیل کرده است، گزارش و آمارهایی بود که از تعداد سینماهایی که در صف تغییر کاربری هستند، منتشر شد. براین اساس به تعبیری ۱۰ سینما و به تعبیر دیگر ۲۰ سینما درصدد تغییر کاربری هستند که عمده این سینماها را سینماهایی نوستالژیک و پرخاطره تشکیل میدادند که خبر تغییر کاربری هریک از آنها میتواند مانند یک بمب ساعتی عمل کند.
پس از انتشار این آمارها بود که معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی با درست نبودن این اعداد و ارقام اعلام کرد که فهرست منتشرشده بهعنوان متقاضیان انحلال بههیچوجه صحیح نیست و متقاضیان بالقوه انحلال عمدتا سینماهای تعطیل و متروک هستند که اغلب بهدلیل مشکلات مربوط به انحصار وراثت و ابهام در مالکیت یا عدمدسترسی به کلیه شرکای ملک، تاکنون موفق به ثبت درخواست در سازمان سینمایی نشدهاند. تقاضای قانونی سینمادارانی که کلیه شرایط موردنظر را لحاظ و مدارک خود را ارائه کردهاند پس از تکمیل مراحل کارشناسی بررسی شده، نتیجه درصورت موافقت شورا اطلاعرسانی عمومی خواهد شد. تاکنون شورا فقط با انحلال و خاتمه فعالیت سه سینمای اروپا (واقع در خیابان جمهوری)، استیل (واقع در جوادیه) و عصر جدید (واقع در خیابان طالقانی) موافقت کرده که قبلا نیز در زمان تصویب پس از ابلاغ به مالکان اطلاعرسانی عمومی شده و خبر جدیدی نیست. هر سه سینمای مورداشاره متعلق به بخش خصوصی بوده و شرایط مندرج در ضوابط مصوب را داشتهاند.
در فهرست سینماهایی که درصدد تغییر مالکیت هستند، چند نام وجود دارد که عبارت هستند از: سینماهای صحرا، پایتخت، پردیس کیان، ماندانا، ایران، عصر جدید، پارس، حافظ، میلاد و کارون در تهران و سینما دریا در آستارا، مهتاب در قزوین، عصر جدید در اراک، مصلینژاد در جهرم، کیهان در درود، ساویز در کرج، گلسرخ در بندرانزلی، پرشین مهرشهر در کرج و طلوع در فومن.
برای اطلاع از آمار دقیق اعداد سینماهایی که درصدد تغییر مالکیت هستند، با مالکان یا مدیران این سینماها تماس میگیریم. نکته قابلتوجه آنکه بسیاری از این مالکان و مدیران، سیاست محافظهکاری را در پیش گرفتند و ترجیح دادند در این مورد صحبت نکنند. برخی از آنها که مدیریت سینما را برعهده داشتند نیز به همین جمله بسنده کردند که نمیدانند مالک سینما چه تصمیمی گرفته است.
با این حال اما، مالک و مدیران چند سینما حاضر شدند تا بهصورت کوتاه با ما صحبت کنند.
فروزنده، مدیر سینما صحرا گفت: «بله این خبر درست است که سینما صحرا درصدد تغییر کاربری خود است. چون بخش خصوصی فقط درحال ضرردادن است. در همین سینما صحرا، طی سه سال گذشته، ۳۰۰میلیون تومان از جیب هزینه شده است، حال آنکه تداوم این روند، نهتنها بودجهای را حواله این سینمای قدیمی نمیکند بلکه فقط میزان هدررفت سرمایه را بیشتر میکند.»
فروزنده ادامه میدهد: «تمام دلخوشی ما این بود که فیلمهای جدید بتوانند فضا را تا حدودی تغییر دهند اما فیلمهای جدید نیز نتوانستند اتفاقی را رقم بزنند، بهعنوان مثال ما فیلم انفرادی را به روی پرده داریم اما بسیار ناراحتکننده است که اعلام کنیم این فیلم در تمام طول هفته گذشته، حتی ۲۰ بلیت هم نفروخته است. آن وقت با این شرایط، آیا نگهداشتن سینما، امری معقول و منطقی به نظر میرسد؟»
یکی از مدیران سینما کارون نیز اعلام کرد: «اینکه سینماهای قدیمی، درخواست تغییر کاربری دادهاند، اتفاق عجیب یا محدود به این ماهها و سالها نیست. آنچه مهم است اینکه ارشاد با این درخواستها موافقت نمیکند و وقتی سینمادار میبیند نه بازبودن سینما بهنفعش است و نه به او اجازه تغییر کاربری میدهند، پس تصمیم میگیرد مانند بسیاری از سینماهای کشور، در سینماهای خود را ببندد تا آن ملک تبدیل به مخروبه شود و وقتی این اتفاق افتاد مشمول مرور زمان شده و مجوز تغییر کاربری میگیرد.»
وی ادامه میدهد: «در چنین وضعیتی، کسی حاضر به روشن نگهداشتن چراغ سینمای خود نیست. الان سینما کارون با آن قدمت و عظمت، هشت پرسنل خود را به سه پرسنل کاهش داده است. این سینمای شناختهشده، در تمام دیروز (شنبه)، تنها ۴۰۰هزار تومان بلیت فروخت. این درحالی است که کل گیشه این سینما طی یک هفته رقمی حدود سه تا چهارمیلیون تومان است که مشخص است با این رقم، هزینههای سینما تامین نمیشود.»
او ادامه میدهد: «نکته مهم این است که امروز حال سینماها خوب نیست. برخی گمان میکنند این اتفاق تنها درمورد سینماهای قدیمی مطرح است اما اوضاع پردیسها هم چندان خوب نیست. همانطور که دیدیم، کرونا حتی به این پردیسها هم رحم نکرد. وضع سینما به اندازهای بد است که این پردیسها نیز در آیندهای نزدیک، بسیاری از خطرها را حس خواهند کرد.»
یکی از مدیران سینما که نامش در این فهرست آمده و تمایلی به رسانهایشدن نام خود نداشت گفت: «من زمانی که با مدیران و مالکان دیگر سینماها صحبت میکنم میبینم هیچکدام از ما راضی به تغییر کاربری سینماهای خودمان نیستیم اما دیگر راهی برای ما باقی نمانده است. بسیاری از ما پرسنل خود را ماههاست که اخراج کردهایم؛ برخی تصمیم گرفتهاند دیگر فیلمی پخش نکنند و برخی هم بهصورت کجدارومریز اقدام به نمایش محدود چند فیلم میکنند، فقط بهخاطر اینکه بتوانند هزینههای جاری سینما مانند آب و برق را پوشش بدهند.»
این مدیر سینما ادامه میدهد: «وقتی یک جگرکی و یک دکان سیگارفروشی، چند برابر یک ماه من را در یک روز درآمد دارد، چرا من باید سینمای خود را باز نگه دارم. سینمایی که با گوشت و پوست هر یک از ما عجین شده و ما از تمام موزائیکهایش خاطره داریم و عمر و جوانی خود را در این سینماها گذاشتهایم. فکر میکنید برای ما راحت است که اسم تغییر مالکیت را بر زبان بیاوریم؟ ما تنها از این عنوان استفاده میکنیم چون دیگر سرمایه شخصی ما به انتها رسیده و خیلی از ما دیگر پولی ندارند که بخواهند شکم خانواده خود را سیر کنند، چه برسد به اینکه بخواهند از سینما با این هزینههای سرسامآور نگهداری کنند.»
این سینمادار قدیمی اذعان میکند: «در ایام کرونا اعلام کردند از سینماها حمایت میکنند بعد که مراجعه کردیم گفتند به هر پرده، ۱۰میلیون تومان وام میدهند که سودش تنها چهار درصد است. آن وام را هم با کلی مدرک و ضامن به ما دادند فقط برای اینکه بتوانیم خرج و مخارج روزانه سینماها را تقبل کنیم وگرنه حتی برخی سینماها تا همین امروز نیز نمیتوانند ماهانه ۱۰ میلیون تومان بلیتفروشی داشته باشند وگرنه همه ما میدانیم که در این زمانه، ۱۰ میلیون تومان دیگر پولی نیست اما به جایی رسیدهایم که رفتهایم و با جورکردن کلی مدرک و ضامن، این ۱۰ میلیون تومان وام را دریافت کردهایم.»
وی در پایان میافزاید: «باور کنید هرکدام از ما بهجای سینماداری، هر کار دیگری میکردیم، امروز، ارج و قرب بیشتری داشتیم. ما عمر و سرمایه خودمان در این سینماها گذاشتهایم و الان که مانند سینماهایمان پیر و فرتوت شدهایم، چنین برخوردی با ما میشود. نه راه پس داریم و نه راه پیش. نه میتوانیم سینماهای خود را باز نگه داریم و نه میتوانیم آن را بفروشیم. این وسط هیچ یک از مدیران هم کمکی به ما نمیکنند و در این مسیر تغییر کاربری آنقدر سنگ و آییننامه و بخشنامه پیش پای ما میاندازند که واقعا دیگر نمیدانیم در این برزخ، دست به چه کاری بزنیم.»
مورد عجیب فهرستی که عنوان شده، قرار گرفتن نام پردیس کیان است. پردیس نوسازی که در سال ۱۳۹۰ به ناوگان سینمایی کشور افزوده شد و در تمام این سالها، از اقبال بالایی نیز در جذب مخاطب منطقه پایینشهر تهران برخوردار بود.
در همین رابطه، جمال عادلی، مدیرعامل این سینما با ابراز ناراحتی شدید از انتشار این خبر،گفت: «قرار دادن نام پردیس کیان در این فهرست، یک حرکت غیراخلاقی بوده؛ چراکه این خبر بههیچوجه، حداقل درمورد پردیس کیان درست نیست.»
عادلی ادامه میدهد: «بنده تاکنون حتی به این مورد هم فکر نکردهام اما نمیدانم دوستان چگونه نام پردیس کیان را در این فهرست قرار دادهاند. درست است که پردیس کیان مانند تمامی سینماهای کشور از ناحیه عدمتوانمندی خانوارها، کمی خلوتتر شده اما شرایط و گیشه ما اصلا به نحوی نیست که حتی بخواهیم به این موارد فکر کنیم.»
مدیرعامل پردیس کیان افزود: «از زمانی که این خبر کذب منتشر شده، تمامی پرسنل سینما و حتی کاسبهایی که در این مجتمع مشغول کار هستند، نگران شده و استرس گرفتهاند که مبادا آینده شغلی آنها تهدید شود. من همینجا اعلام میکنم که این خبر کذب است و هیچ تغییر کاربری و اتفاق خاص دیگری درمورد پردیس کیان، صحت ندارد.»
یکی از دلایل مهمی که سینماهای تکسالنه، دوسالنه قدیمی به چنین روزی افتادند، تعدد مالهای تجاری بودند که یک یا چندطبقه خود را به سالنهای سینما اختصاص دادند. این مالها و مراکز تجاری، برای کامل شدن مجموعه خود به سالنسازی روی آوردند ضمن اینکه گیشه سینمای برخی از این مالها، از فروش مغازههای آن نیز بیشتر است و بهاصطلاح گرفته است. البته با نگاهی به برخی مراکز خرید در تهران و شهرستانها متوجه میشویم که این مراکز، تنها یک فضا برای سینما تعبیه کرده و از راهاندازی آن خودداری میکنند. برخی از این سازهها، حتی صندلیها، پرده و سیستم صوت و تصویر را هم جایگذاری نکردهاند و با اینکه چندسال از عمر این مجتمعها میگذرد، تنها به استفاده از مزایای این سینماها بسنده کرده و از راهاندازی آن خودداری به عمل میآورند. در ماده ۱۶۱ قانون توسعه سوم که در قانون برنامه چهارم توسعه ماده ۱۰۴ است، شهرداریها موظفند به کسانی که مجتمعهای سینمایی میسازند، به ازای هر متر مفید سالن سینما، تا یک متر کاربری تجاری بدون اخذ عوارض بدهند. همین امتیاز سبب شده تقریبا تمامی مجتمعهای تجاری نوساز از فضای سینما بهرهمند شوند و وقتی از این تسهیلات برخوردار شدند، عطای سینما را به لقایش ببخشند و آن را به همان ترتیب بلااستفاده بگذارند. امتیازهایی از این دست سبب شده سالنهای سینمایی در کشور بهشکل قابلتوجهی افزایش یافته و همین افزایش سببشده خانوادهها، تجربه فیلم دیدن در سالنهایی مدرن که دیگر امکانات نظیر غذاخوری، بوتیک، شهربازی و … را نزدیک به خود میبینند از تماشای فیلم در این سالها ترجیح دهند و به همین دلیل نهضت سالنسازی علاوه بر تمام مزایایی که با خود بههمراه داشت، چنین آتشی را به جان سینماهای قدیمی کشور بیندازد.
آخرین آمارهای رسمی مربوط به تعداد سینماهای کشور، مربوط به یک سال گذشته است که سازمان سینمایی، تعداد سینماهای کشور را ۱۷۸ و تعداد سالنها را ۶۳۸ سالن اعلام کرد. این تعداد سالن، ۱۰۱ هزار و ۶۵۳ صندلی دارند. نکته جالبتوجه اما مقایسه این آمار با آمارهایی است که سازمان سینمایی یک سال قبل از انتشار این آمار، یعنی در سال ۱۳۹۹ منتشر کرد. در این آمار تعداد سینماهای کشور ۲۷۷ و تعداد سالنها ۵۴۱ سالن ذکر شد. تعداد صندلیها ۱۳۲ هزار صندلی بوده است. درواقع طی یکسال، ۹۹ سینما از گردونه اکران و نمایش خارج شدند اما تعداد سالنها ۱۱۲ سالن افزایش یافته است. این آمار نشاندهنده این حقیقت تلخ است که با وجود کاهش ۹۹ باب سینما، ۱۱۲ سالن به سالنهای کشور افزوده شده است. سینماهای کنار رفته، همین سینماهای متروک بودند و افزایش سالن نیز بهمعنای تعدد پردیسهای سینمایی چندسالنه در کشور است. بنابراین به این نتیجه میرسم آنچه امروز سینماداران را مجبور به ارائه درخواست تغییر کاربری کرده، روند خزندهای است که طی سالیان گذشته آغاز شده و با شیوع کرونا، به اوج خود رسیده و سبب شده آنها چاره دیگری برای فرار از این معضل پیدا نکنند. مدیریت سینمایی که در تمام این سالها تنها درپی تقویت نهضت سالنسازی بود، بیتوجه به ابعاد مختلف این رویه، دیگر به این امر مهم توجه نکرد که در قبال تکثر سالنهای مدرن سینمایی، قرار است چه چیزهایی را از دست بدهند. البته با آگاهی از این وضعیت باز هم اتفاق چندانی برای سالنهای قدیمی نیفتاد. پولها و امکانات بهسمت مالها سرازیر شد و سالنهای قدیمی تنها وعده و وعید شنیدند و روزبهروز مخروبهتر شدند. البته در شرایط کنونی نیز وضع به همین منوال است. وقتی که قرار است تعداد سالنهای سینمایی کشور تا پایان سال آینده به عدد هزار برسد، سهم سینماهای متروک و قدیمی از این میزان چقدر است؟ یعنی چند درصد از این هزار سالن را سالنهایی با عمر بیش از ۲۰ سال تشکیل میدهند؟
اشکال این طرح در آن بود که طراحان، تنها به ابعاد مدرنیسم و تعدد سالن دقت کردند و در این میان فکری برای حمایت و نگهداشت سالنها و سینماهای قدیمی نداشتند تا شمار سالنهای کشور را با حفظ سالنهای قدیمی بیشتر کنند و تنها به فکر تاسیس مالها و سینماها در مراکز خرید نباشند.
حال اگر تمام راهها برای سینمادارها به تغییر کاربری ختم شود، باید بدانیم که این مسیر، آغاز یک پروسه طولانی است؛ پروسهای که بسیاری از سینماداران از بابت طولانیشدن آن، عطای تغییر کاربری را به لقای آن بخشیده و تصمیم میگیرند چراغ سینمای خود را خاموش کرده و کرکره آن را پایین بکشند تا بخواهند در پیچوتاب بروکراسیهای رایج، فرسوده شوند و در انتها نتوانند به آن چیزی که انتظارش را دارند، برسند.
نکته مهم این پروسه آن است که سینماداران برای تغییر کاربری باید به همان اندازهای که سالن سینما داشتهاند، سالن جدید احداث کنند و مجتمع را همزمان با آن تجاری کنند. البته این اصل به محل تشکیک میان سینماداران تبدیل شده و برخی از آنها اعلام کردهاند که این بند ملغی شده و دیگر وجود ندارد.
پیشتر مدیرکل دفتر توسعه، زیرساخت و فناوری سینمایی و سمعی بصری اعلام کرده بود: «برای تغییر کاربری ابتدا باید انحلال سینما صورت بگیرد و بعد از آن به شهرداری مربوط میشود. با انحلال همه سینماها قطعا موافقت نخواهد شد؛ چراکه این مراکز با ماهیت فرهنگی ساخته شدهاند و اگر میخواهند تغییر کاربری دهند باید به همان وسعتی که درحالحاضر سالن سینما دارند، امکان این محیط فرهنگی را آماده کنند. همچنین اگر با انحلال یک سالن سینما موافقت شود پس از آن به شهرداری مرتبط میشود که برای این مراکز تصمیم گیری کنند.»
یکی از سالنداران قدیمی سینما در این رابطه میگوید: «برخی سینماداران و بسیاری از مردم نمیدانند که در صورت گذر از هفتخوان تغییر کاربری، تازه مشکلات و گرفتاریهای یک سینمادار آغاز میشود.» وی ادامه میدهد: «اینکه در تمام این سالها، سینماها را اماکنی فرهنگی در نظر گرفتند تنها بهدلیل محوریت فعالیت این مراکز و بحث فیلم نیست، بلکه ملکی که در آن فعالیت صورت گرفته نیز فرهنگی محسوب میشود و این یعنی آنکه مکان سینما، یک مکان تجاری محسوب نمیشود و چون فرهنگی است، از قیمت بهمراتب پایینتری به نسبت اماکن تجاری برخوردار است و همین سبب میشود سینمادار با وجود گذر از هفتخوان تغییر کاربری، باز هم نتواند به حق و حقوق مالی مناسبی دست پیدا کند.»
این سینمادار قدیمی ادامه میدهد: «همه سینمادارها مشغول انجام یک فعالیت اقتصادی هستند و اکنون که فعالیت اقتصاد آنها خوابیده است، مجبورند این اماکن را واگذار کنند. فعالیت ما فرهنگی است اما ما در این اماکن مشغول یک کار فرهنگی هستیم، مثلا وقتی یک کتابفروشی در خیابان وجود دارد، آیا این ساختمان، یک مکان فرهنگی است یا تجاری؟ مشخص است که تجاری است و فعالیتی که انجام میدهد، فرهنگی است اما وقتی بخواهد این ملک را بفروشد، به قیمت تجاری محاسبه میشود. مشخص نیست سینماها به چه دلیل در تمام این سالها بهعنوان اماکنی فرهنگی قیمتگذاری میشوند.»
تمامی این عوامل سبب میشود درکنار بازنگریهایی که طی سالیان اخیر در حوزههای فرهنگی صورت گرفته است، یک بازنگری اساسی در زمینه سالنهای سینما انجام شود؛ چراکه قانون فعلی عایدی چندانی برای سینمادارها ندارد و بیشتر آنها را وادار میکند تا به هر ترتیب در آن ملک حضور داشته و بدون حمایت خاصی، فقط به نمایش فیلم مشغول باشند.
هماکنون اینگونه احساس میشود که دعوای اصلی در زمینه تعداد سینماهایی است که درصدد تغییر کاربری هستند. مقام مسئول تعداد این سالنها را سهباب عنوان میکند، سینمادار تعداد آن را تا ۲۰ باب در سراسر کشور ارزیابی میکند و مشاهدات میدانی، چیزی درحدود ۱۰۰ سینما را نشان میدهند که هماکنون تعطیل شدهاند و به دلایلی ازجمله فوت مالک، بیحوصلگی برای آغاز پروسه طولانی تغییر کاربری و مهاجرت، سازه را بهحال خود رها کرده تا هیچفعالیتی در آن صورت نگیرد. در این شرایط این سینماها در زمره سینماهای فعال کشور بهحساب میآیند، یعنی قرار است تعداد سالنهای کشور با محاسبه این سالنها تا پایان سال آینده به عدد هزار برسد، حال آنکه تا همینجا که تعداد سالنها فعال کشور کمی بیش از ۷۰۰ سالن عنوان شده است، باید تعداد واقعی که فعال هستند را به حدود ۵۸۰ سالن تقلیل دهیم.
خیلی جالب است که در ورژن قبلی سایت سمفا، تعداد سالنهای فعال روزانه کشور قابلمشاهده بود اما از یک جایی به بعد، این سامانه با حذف این آیکون، تنها، فروش کل، تعداد مخاطب و تعداد سانسهای هر فیلم را نشان میدهد و در آن هیچاطلاعاتی راجع به تعداد سینماها و سالنهای فعال آن روز، آن ماه و آن سال وجود ندارد.
بنابراین با تداوم این روند تا پایان سال آینده که قطعا با خاموشی تعداد بیشتری سینما منجر میشود، بعید است تعداد سالنهای فعال کشور از مرز ۸۵۰ سالن عبور کند. هنوز مشخص نیست آمار سالنهای نیمهکارهای که تنها یک سازه بتنی هستند و در مالها قرار گرفتهاند، در کدام قسمت این آمار قرار دارند. با این رویه هیچبعید نیست که این سالنها نیز در همان قسمت تعداد سالنهای موجود در کشور لحاظ شده است. همان آماری که قرار است تعداد این سالنها را تا پایان سال آینده به عدد هزار برساند. آنطور که از صحبتهای سینمادارها و مشاهدات میدانی مشخص است، وضعیت کنونی کاملا بهضرر سینمادارها درحال رقم خوردن است. آنها در صورت فعالیت عادی، از هیچحمایتی برخوردار نیستند و وضعیت کنونی آنها، بین زمین و هوا معلق است. روحیات این سینمادارها در شرایط کنونی بسیار وخیم است. برخی آنها خانهنشین شدهاند، برخی دیگر کرکره سینما را بالا داده و جلوی در آن صندلی میگذارند و مینشینند، برخی دیگر سینما را به دفتر کار تبدیل کردهاند که هر روز صبح با گروهی از همکاران قدیمی به آنجا رفته و تا عصر میمانند و سپس به خانه برمیگردند و …
با انباشت این وضعیت و علم به این موضوع که هر ماه بر تعداد سینماهایی که به وضعیت کنونی مبتلا میشوند، افزوده میشود، چهره چندان خوشایندی از سینمای ایران به دست نمیآید. این سینماداران با مشکل ناامنی در کار مواجه هستند و حق دارند که بخواهند مطالبه کنند پس از چنددهه فعالیت مستمر، حالا که به کمک و حمایت نیاز دارند، چرا هیچفرد، مدیر، ارگان و سازمانی نمیتواند حمایتی ولو حداقلی را برای آنها انجام دهد.
وقتی با برخی از این سینمادارها صحبت میکنیم، درصدی دلمردگی و افسردگی در صحبتهای آنها پیداست. به قول یکی از آنها نمیتوانند سینمایی را که جلوتر از فرزندان آنها در زندگیشان بوده و همپای آنها قد کشیده، ببینند که امروز به چنین وضعیتی گرفتار شده است. سینمایی که روزگاری جلوی گیشه آن، صفهای طولانی شکل میگرفت و امروز، بسیاری از افراد از جلوی آن عبور میکنند و اصلا متوجه نمیشوند که روزگاری در این مکان هیاهویی برپا بود و صدها نفر برای ساعاتی طولانی در سرما و گرما منتظر میماندند تا فیلم مورد نظر خود را تماشا کنند. در آن سالها آنچه بیش از نام فیلم خودنمایی میکرد، عنوان سینما بود که مثلا میگفتند امروز برویم فلان سینما.
بنابراین اینگونه احساس میشود که مشکلات پیشروی سینماداران قدیمی، به محلی برای تقابل آنها با سازمان سینمایی تبدیل شده است. آنها تصور میکنند وجود این مقررات دستوپاگیر برای آن است که نتوانند فعالیت عادی خود را ادامه دهند. تمام این سینماداران بهنوعی قائل به ادامه فعالیت هستند اما در شرایطی که از آنها حمایت شود و چراغ آن سالنها با آمدن مخاطب و اکران فیلمهای مردمی روشن بماند. در غیر این صورت باید تمهیداتی اندیشیده شود تا آنها بتوانند بهشکل راحتتری، برخی فرآیندها مانند تغییر کاربری را به انجام برسانند و این حس در آنها شکل نگیرد که پس از چنددهه فعالیت مستمر به نوعی ول شدهاند و هیچ کارآیی و حامی ندارند. از سازمان سینمایی انتظار میرود درکنار رونق نهضت سالنسازی که از واجبات بزرگ سینمای کشور است، توجه ویژهتری به سالنهای قدیمی داشته باشد. وقتی حوزه هنری، سیاست بازسازی سالنهایش را در بسیاری از شهرها و استانهای کشور پی گرفته و به نتایج بسیار درخشانی دستیافته است، آنوقت سازمان سینمایی چرا نتواند چنین حرکت جهادی را برای سالنها و سینماهای خصوصی آغاز کند. این جهاد بزرگ سرمایهسوزی نیست، بلکه سرمایهگذاری است برای خود سازمان سینمایی و البته برای ارتقای فرهنگ عمومی کشور.
از سوی دیگر یک مقام مطلع در وزارت ارشاد اعلام کرد که سیاست سازمان سینمایی در دولت فعلی، تغییر کاربری سینماها نخواهد بود بلکه حفظ سالنهای سینماست و مجوزی هم برای آن صادر نخواهد شد. تنها یک سینمای سهسالنه در تهران موفق به اخذ مجوز تغییر کاربری شده که آن هم مربوط به اواخر سال ۹۹ و در دولت قبل است.
منبع: روزنامه فرهیختگان/ مجتبی اردشیری
انتهای پیام/
There are no comments yet